یادتونه پارسال هممون حامله بودیم
چس ناله میکردیم از دردامون
از سنیگی به واژن
کمر درد
همش میگفایم ازمون ترشح اومده از کجا بفهمیم کیسه ابه😂😂
منتظر درد بودیم تا بریم بیمارستان
ساک بچه رو امادع میکردیم
منم هر روز هرشب بیمارستان های تهران و از درد گشت میزدم پارسال😂😂

هیچ وقت یادم نمیره دوران بارداریمو و زایمانمو....و تمام کسایی ک اینجاهم هستن و میگفتن رو یادمه مخصوصا تو و فاطی مامان لیانا.

یادته مهدیه؟ من قشنگ لحظه ب لحظه های تورو یادمههههههه

اره یادمه تورو 😁😁خیلییی درد داشتی اخراش،ابیمارستان کاشانی بود کجا بود رفته بودی گفتی پرستارش سگ بوده
انگار دیروز بود ولی🫠🫠

مهدیه تو تغییر دکوراسیون هم دادی

امروز یهو بی دلیل زدم زیر گریه برشوهرم گفتم انقد اسم ننتو نیار سر هرچیزی ازش بدم میاد حالم ازشبه هم میخوره نه ماه بارداری منو زهر کرد هرروز

آره تو حاملگیت خیلی درد داشتی یادمه
منم اعصابم داغون بود
یادته گفتم سال دیگه این موقع بچه هامون خونه رو زیر و رو میکنن

وقتی هم بدنیا اومد با تایپیک های درمورد حساسیت به پروتئین گاوی چس ناله میکردی😂😁🫶🏻

من همش درحال زدن اسکات براطبیعی زاییدن آخرش سز شدم

وااای اره الان دهنم سرویس شده چهار دست و پا میره در و دیور و میگیره راه میره کار خطر ناک میکنه مو میکشه میزنه سر و صورتم شبا نمیخوابه

تو ک عالی بودی بیمارستان نبود نرفته باشی😂😂

یادش بخیرررررر😩😩😂😂

اخی یادش بخیر

من در نداشتم.امادردبه درددکترابودم سزکنن.ولی شبایی اخربقراری داشتم

ای خدا نگو 🥹🥲😂
چقدر الکی ناز‌میکرذبم چقدر الکی استرس داشتیم هوس های بیخود اما من این موقع زایمان کرده بودم 😂😂
دخترم چند روز ش بود زردی داشت با بخیه میرفتم هی بیمارستان ها 🥲🥲🥲😂
یادش بخیر حالا ۱ سال گذشت ای هدا

وای خدا خیلی بد بود خدایا شکر ک الان سالم کنارمونن

وای یادش بخیرااا این موقع ها دیگ اخرای بارداریمون بود یکماه مونده بود تقریبا

ولی الان فعالیتت خیلی کم شده