۷ پاسخ

تنها نیستی منم حس میکنم خیلی بی خاصیت و علافم و کارم یا جنگ با شوهر نفهمم یا کله زدن با پسرم یا تو گوشیم و اینستا و حرص بقیه رو خوردن بعدش شب میشه میخوایم صبح دوباره همین روال

قدیم بیشتر این حسو داشتم‌الان واقعیتش نهایت ی شغل پاره وقت کوتاه دلم میخواد که زمانش دست خودم باشه....ماادر بودن خودش ی شغل .کسی که واقعا برای بچه و همسرش وقت میزازه دیگه زمان زیادی بیکاری نداره.اونم یکمم باید برای خودش و دلخوشیاش وقت بزار.چقد مگه قرار عمر کنیم تقریبا نصف عمرمون رفت اون نصف دیگه رو کم و بیش بهتر راحت زندگی کرد تا استرس محیط کار و سختیا اونجا رو کشید‌

سلام.دقیقا .

وااای چقدمثل منی

منم این حسو دارم
حتی تو خونه همش حس اینکه کم کاری کردم ،حس کثیفبودن اینا دست میده بهم
هیچوقت راضی نبودم از خودم

این حس رو هممون داریم

منم عین خودت بخاطر همبن درسمو ادامه دادم حالا تموم شده با همه سختیاش بازم کرم افتاده بجونم ولی دارا دستو پامو بسته دوسندارم فقط خانه دار باشم این احساس یکمم تاثیر فضای مجازیو تبلیغاته این‌روزا میکنن من بشدت دنبال راه انداختن یه شغل واسه خودمم

سوال های مرتبط

مامان نیلی مامان نیلی ۴ سالگی
سلام مامانا دخترم ماه دیگه انشالله میره تو پنج سال .اما وابستگیش به من خیلی زیاده .البته خب منم خودم تو جایی که زندگی میکنم ارتباطاتم کمه از خانواده و فامیل .شوهرمم بخاطر مشغله کاریش نمیتونه زیاد وقت بزاره با بچه حق میدم بهش .منتها دخترمم ازم انتظار بیش از اندازه داره و واقعا افسرده شدم خودم هیچ تفریح و سرگرمی ندارم همش تو خونه ام اما چون دوست ندارم بچم منزوی و غیر اجتماعی بشه سعی میکنم مرتب روزی یکی دو ساعت ببرمش بیرون تابش بدم .تو خونه باهاش نقاشی میکشم و سرگرمش مسکنم همش میگه بیا نی نی بازی کنیم خلاصه که فقط با من وقت میگدرونه من هم واقعا تایم آزادی برا خودم ندارم .هر وقتم بهش میگم مامان خسته شدم نمیتونم بیام باهات بازی کنم همش میزنه زیر گریه و نق و غر وقتی هم میبرمش بیرون تو جمع که میبرمش به خودم میچسبه با هیچ بچه های بازی نمیکنه اصلا انگار بلد نیست شادی و بچگی کنه .چکار کنم خسته شدم .تورو خدا شما بگین چکار میکنید با بچه هاتون