پسرکوچولوی من♥️
محمدامینم🍃
امشب به خیلی چیزا فکرکردم
چندین سال بعد رو دیدم
تورو توی لباس دامادی تصورکردم🌸
ولحظه ای رو دیدم که حس کردم قلبم مالامال از عشق به توئه و از طرفی دلم نگرانته...😘
جان مادر♥️
اون روز قطعا تو یادت نیست خیلی چیزا رو...
منم یادم نیست.
اون روز شاید دیگه یادم نباشه که
تو تاچندماهگی بیقراری میکردی
تاکی دل درد داشتی
شبا ساعت چندمیخوابیدی
یادم نیست زایمانم چقدر دردناک بوده
موهام چقدر ریخته...
چقور گریه کردم وچقدر خندیدم
میدونی خیلی چیزا  بینمون گذشته و دیگه تک تکش یادمون نیست
اون لحظه همه چی گذشته دردت به جونم
مثل همه ی ما
ماهایی که یادمون نیست پدرومادرمون چقدر زحمتمونو کشیدن
چقدر شب بیداری کشیدن ...
چقدر غصه خوردن ....
چقدر ذوق کردن....
وماگاهی چه مغرورانه باهاشون رفتارمیکنیم
ازوقتی مادر شدم خیلی بیشتر مادرمو درک کردم
خداوندا
ما رو خادم پدرومادرامون قراربده
ولی اونا هیچ موقع محتاج ما نشن...
بارالها
🌸سایه همه پدرومادرهارومستدام بدار🌸
🌸روح مادروپدرای آسمونی هم شاد🌸

تصویر
۴ پاسخ

بغضی شدم 🥹🥺❤️

اشکمو درآوردی🥹🥹🥹

امین...

عزیزم خدا برات حفظش کنه

سوال های مرتبط