۱۶ پاسخ

زایمان کردی یا نه؟
حتما از تجربت برای ما هم بزار

استرس نداشته باش عزیزم دوست منم با امپول فشار زایمان کرده ولی میگه برگردم عقب بازم طبیعی انتخاب میکنم

انشالله بسلامتی زایمان می‌کنی نگران نباش خداهمیشه کمک می‌کنه مخصوصا مادرا و زاعوهارو

توکل به خدا کن

استرس نداشته باشه امپول میزنه بازنشه دهانه سزارین میکنه برامنمبازنشد سزارین شدم

عزیزم ایشالا که به سلامتی زایمان میکنی اصلا نگران نباش

انشالله سلامت زایمان می‌کنی
این ترس و استرسا بیشتر برات بده

مامانای گل
عکس و ماهگرد آتلیه ای اونم آنلاین واسه نی نیاتون میخواید ؟
تاپیک آخرم 😍
مطمئنا به دردتون میخوره
✅تم بارداری
تولد
ماه‌گرد
نوروزی یلدا و...

طعبیی خیلی وحشتناکه چرا نرفتی سزارین

فقط میتونم بگم خدا کمکت کنه 🥲😵

ایشالا بسلامتی عزیزم استرس ک همه دارن کدوم بیمارستان میخاین برین

الهی ب حق علی ب سلامت زایمان کنی،نگران نباش خدا طاقتشو بهت میده🥰

انشالله زایمان راحتی داشته باشی عزیزم

استرس بخودت راه نده
بنظرم چند ساعت بگیر بخواب تا واسه درد کشیدن حداقل انرژی داشته باشی

خدا خودش کمک می کنه و انشاالله بسلامتی زایمان کنی

انشاا‌....به سلامتی و آسونی زایمان کنی

سوال های مرتبط

مامان آیماه♥کوچولو مامان آیماه♥کوچولو ۱ ماهگی
پارت 1
#زایمان طبیعی
39هفته و 3روز درد شدید کمر داشتم قبلنا هم داشتم ولی این روز شدید بود با مادرم و همسرم راهی بیمارستان شدم ماینه شدم یک سانت بود ساعت 7شب بود گفت برو پیاده روی کن تا شاعت ده بعد بیا منم رفتم خونه بعد از اونجا رفتم پیاده روی تا ساعت 1 دردم کلا گم شد درد نداشتم
دیگه گفتم چرا الکی برم بیمارستان😐😂رفتم گرفتم خابیدم🤣🤣تا که ساعت پنج صبح شد تو خاب بودم دیدم یهو دردم گرفت اونم رو پنج دقیقه بگیر ول کن بگیر ول کن احساس ادرار داشتم میرفتم دسشویی ادرار نمیومد😐😐😐😐تا که مادرم از رفت امد من ب دسشویی بیدار شد اومد گفت چطوری گفتم هر پنج دقیقه دردم میگیره ول میکنه گفت سری بریم بیمارستان تا بیمارستان 2ساعت راه بود😐😂
سر راه یک بیمارستان دیگه بود رفتیم گفت درد زایمان نیست😐😐
منو میگی کلی فوشش دادم ک گفت درد نیست راهی زاهدان شدیم اون بیمارستان ک میخاستم برم همونجا بود ساعت 7نیم رسیدیم زاهدان گفتم منو ببرین خونه خودم ک زاهدان بود گفتم میخام پیاده روی کنم با همون حال و درد پنج دقیقه ای🤣😂🤣😂
مامان Elina🐥💗 مامان Elina🐥💗 روزهای ابتدایی تولد
سلام اومدم تجربه زایمان طبیعیمو بزارم 🙂

پارت یک
من روز هشتم تیر رفتم بیمارستان نوار قلب گرفت و معاینه انجام داد و گفت اصلا دهانه رحمم باز نشده و خیلی هم سفته
با اینکه پیاده روی انجام داده بودم و ورزشایی مثل اسکوات و چمباتمه انجام داده بودم ولی هیچ تاثیری نداشت شربت خاکشیر هم خورده بودم
ولی هیچی. خلاصه که بهشون گفتم بخاطر یه شرایط و مشکلاتی باید زایمان کنم و قبول کردن و گفت فردا صبح بیا بستری بشی دکتر ماما بهم گفت روغن کرچک بخورم و پیاده روی کنم و قرص گل مغربی شیاف کنم واسم یه سونو هم نوشت و انجام دادم
فرداش ساعت شش و نیم صبح بیدار شدم و دوش گرفتم و صبحونه خوردم و راه افتادم سمت بیمارستان 🫠 رفتم اورژانس بهم گفتن باید نامه بستری بیاری :/ حالا باید تا ساعت ۱۰ صبح صبر میکردم دکتر زنان بیاد و نامه بستری بگیرم یه ساعتی منتظر موندم و دکتر اومد و منو دید و شناخت گفت چرا مستقیم نیومدی زایشگا😑 اینجوری اذیت نمیشدی یه دکتر دیگه هم معاینه تحریکی انجام داد و گفت یه فینگری بعدم نامه بستری گرفتم و رفتم کارای بستری رو انجام دادم و ساعت ۱۱ صبح بود بستری شدم