تجربه زایمان #پارت یک
من ۴۰ هفته و ۳ روز رفتم بیمارستان برای بستری که عقد نامه ام به مشکل خورد و افتاد برای فرداش
سه شنبه ۲۲ مهر
سه شنبه ساعت ۱۱ صبح بستری شدم
و بلافاصله بعد بستری بهم قرص زیر زبونی دادن
من هنوز کل بسته بودم و حتی دهانه رحمم ۱ سانت هم باز نشده بود
با وجود اینکه خیلی ورزش و پیاده روی میکردم
خلاصه تا ساعت ۲ ظهر هیچ دردی نداشتم از ساعت ۲ انقباض هام زره زره شروع شد

۲ پاسخ

عقد نامه چیه؟
مگه عقدی هنوز؟

بیمارستان عقدنامه هم میخاد؟

مقالات مرتبط

عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
آزمایشات نوزادان بستری در NICU
آزمایشات نوزادان بستری در NICU چیست؟
زمان بستن شکم‌بند بعد از سزارین
زمان بستن شکم‌بند بعد از سزارین
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
مراقبت های بعد از سزارین - نکات مهم تغذیه، دارو و ورزش

سوال های مرتبط

مامان جوجه🥰 مامان جوجه🥰 روزهای ابتدایی تولد
بعضیا خواستین از تجربه زایمانم بگم که طبیعی بود من زود زایمان کردم سی و شش هفته سه روز بودم سه روز توی خونه هی شکمم سفت میشد حالت انقباض مثلاً سه شنبه بود قرار بود چهارشنبه هفته بعد برم دکتر هنوز معاینه لگنی بشم بعد از دو روز درد توی خونه دیدم بدتر شد صبح ساعت شش صبح انقباض هر ده دقیقه داشتم تا رسیدم بیمارستان شده بود هر شش هفت دقیقه اونجا معاینه کردن دکترم هم اومد گفت یه سانت دهانه رحم باز شده برو خونه اگه درد داشتی نزدیک تر شد بیا منو ساعت هشت فرستادن خونه تا ظهر دیدم دردام بدتر شد باز رفتم بیمارستان بخاطر انقباض شدید بستری شدم با همون یه سانت چون اصلا زیر سه سانت بستری نمیکنن من انقباض شدید داشتم بستری شدم تا شب همونجا همش ورزش میکردم همه کار میکردم زودتر زایمان کنم اصلا انگار نه انگار حتی معاینه تحریکی هم میکردن بازم دهانه رحم باز نمیشد بچه هم اومده بود پایین لگن تنگ بود خیلی سختم بود
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان علی جــ❤ــانم مامان علی جــ❤ــانم ۵ ماهگی
پارت_۱
#زایمان طبیعی
۴۰ هفته و ۳ روز بودم که دردی نداشتم رفتم دکتر ازش خواستم نامه بدن برای ختم بارداری نامه را دادن و من فرداش رفتم بیمارستان نامه را نشون دادم و پرونده تشکیل دادن و بستری شدم و وقتی معاینه شدم گفتن ۲ سانتی، رفتم زایشگاه بستری شدم و آمپول فشار بهم زدن، واای که چقدر فضای زایشگاه بد بود تصمیم گرفتم اتاق ال دی آر بگیرم و اتاق گرفتم و حدود یکی دو ساعت بعد دردام شروع شد حدود ۴ سانت دهانه رحمم باز شده بود که دیگه دیدم تحملم داره سر میاد خیلییی کلافه شدم بودم حالم بد بود، درخواست ایپدورال کردم که یکی از بهترین تصمیمام بود
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اِلینا🐥💗 مامان اِلینا🐥💗 ۳ ماهگی
سلام اومدم تجربه زایمان طبیعیمو بزارم 🙂

پارت یک
من روز هشتم تیر رفتم بیمارستان نوار قلب گرفت و معاینه انجام داد و گفت اصلا دهانه رحمم باز نشده و خیلی هم سفته
با اینکه پیاده روی انجام داده بودم و ورزشایی مثل اسکوات و چمباتمه انجام داده بودم ولی هیچ تاثیری نداشت شربت خاکشیر هم خورده بودم
ولی هیچی. خلاصه که بهشون گفتم بخاطر یه شرایط و مشکلاتی باید زایمان کنم و قبول کردن و گفت فردا صبح بیا بستری بشی دکتر ماما بهم گفت روغن کرچک بخورم و پیاده روی کنم و قرص گل مغربی شیاف کنم واسم یه سونو هم نوشت و انجام دادم
فرداش ساعت شش و نیم صبح بیدار شدم و دوش گرفتم و صبحونه خوردم و راه افتادم سمت بیمارستان 🫠 رفتم اورژانس بهم گفتن باید نامه بستری بیاری :/ حالا باید تا ساعت ۱۰ صبح صبر میکردم دکتر زنان بیاد و نامه بستری بگیرم یه ساعتی منتظر موندم و دکتر اومد و منو دید و شناخت گفت چرا مستقیم نیومدی زایشگا😑 اینجوری اذیت نمیشدی یه دکتر دیگه هم معاینه تحریکی انجام داد و گفت یه فینگری بعدم نامه بستری گرفتم و رفتم کارای بستری رو انجام دادم و ساعت ۱۱ صبح بود بستری شدم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ماهورا مامان ماهورا ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
سلام مامانا
من سه شنبه صبح رفتم بیمارستان که بگم ۴۰ هفته‌م تموم شده کی بستری میکنن..اونا اصرار داشتن که تا پایان ۴۱ باید صبر کنم..ولی من خیلی کلافه و خسته شده بودم از همه تلاش‌هایی که کردم..آشنا پیدا کردیم گفتن بستری میکنن..دیگه ساعت ۱۰ و نیم صبح با دهانه رحم ۲ سانت و بدون درد بستری شدم.گفتن باید بشم ۳ سانت تا سوزن فشار بزنن..هر ۴ ساعت بهم قرص زیرزبونی دادن خیلی خسته کننده بود چون بیکار بودم و مجبور بودم روی تخت بمونم ۱۲ ساعت طول کشید و واقعا کلافه کننده بود تو یک اتاق تک و تنها و بیکار..
بالاخره ساعت ۱۱ شب شدم سه سانت ولی تو معاینه ها میگفتن لگن عالیه دهانه رحم عالیه و این بهم انگیزه میداد.این بین یذرره درد پریددی خفیف هم داشتن بخاطر قرصا
خلاصه ساعت ۱۱ امپول فشار تو سرم شروع شد..ساعت ۱۱ونیم کیسه آبم خود به خود پاره شد و من‌همچنان درد خیلی خفیف داشتم...ساعت ۱۲ یک هووویی دردام شروع شد و شدییید دقیقا هر ۱ دقیقه میگرفتن..اولش به روم نیاوردم انرژیم حفظ کردم نفس عمیق میکشیدم.ولی خیلی خیلی غیرقابل تحمل بود واقعا بدون درد رفتن و امپول فشار رو به کسی پیشنهاد نمیدم..
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نازگل مامان نازگل ۱ ماهگی
پارت دوم❤

شنبه صبح رفتم بیمارستان شمس الشموس مشهد بخش زایشگاه، معاینه شدم گفتن کلا بسته ای ولی انقباض نامنظم داری
دیگه خلاصه با رضایت خودم بستری شدم که با قرص فشار زایمان کنم
کارت انجام شد و من بستری شدم شروع کردن به تزریق دارو و معاینه من تقریبا ساعت ۸ صبح بستری شدم تا ۷ شب درد کشیدم اما دهانه رحمم بیشتر از ۳ سانت نشد
ماما ها با دکترم صحبت کردن با توجه به این ضربان قلب بچه تصمیم گرفتن سزارین اورژانسی بشم
ساعت ۹:۳۵ شب من سزارین شدم و دخترم به دنیا اومد
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ... مامان ... ۶ ماهگی
زایمان دومم

۳۸ هفته ۶روز

از صبح ساعت ۴ دردهام شروع شده
از ساعت ۸تا۱۱ منظم بود
معاینه شدم بستری نکردن
گفت دهانه رحم نرم شده
ولی هنوز اونقد باز نشده که بستری کنیم (فکرکنم ۲ سانت بود)

باز انقباض دارم هنوز

چیکار کنم پیشرفتم سریع بشه

از دیشب هم ترشحات موکوسی دارم بدون خون
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان فندق💙🤰 مامان فندق💙🤰 ۳ ماهگی
سلام من اومدم با تجربه زایمان ن یک تجربه بلکه دوتا چون هم درد طبیعی کشیدم هم سزارین
من 41هفته و سه روز بستری شدم با دهانه رحم یک سانت صبح ساعت هفت صبح بدون هیچ دردری رفتم بیمارستان دیگه دوتا دونه شیاف برام گذاشتن گفتن ک تا دوازده ساعت وقت داری اگه دردت گرفت ک هیچ اما اگه نگرفت سرم فشار میزنی ک من دردم نگرفت و سرم وصل کردن خلاصه با سرم دردام شروع شد دو روز ک بستری بودم با سوزن و آمپول همش نیم سانت باز شدم یک سانت ک بودم نیم سانت هم با سوزن باز شدم
مامان 👼🏻پسرم مامان 👼🏻پسرم روزهای ابتدایی تولد
اینم از تجربه سخت زایمان کن امیدوارم هیچی تجربه نکنه ❤️

دیروز رفتم دکتر 40 هفته و 1 روز بودم نامه بستری بهم داد با آمپول فشار
دهانه رحمم کاملا بسته بود خیلی هم سفت بود
( حتما حتما نزدیکی بدون جلوگیری داشته باشید من 9 ماه نزدیکی نکردم رحمم مثل سنگ بود)

خلاصه مستقیم از اونجا اومدم بیمارستان از ساعت 9 شروع کردن ذره ذره قرص زیر زبونی دادن و آمپول زدن ساعت 4 صبح دردام شروع شد تا ساعت 6 صبح هر 8 و7 دقیقه می‌گرفت و ول میکرد خیلی برام قابل تحمل بود
از ساعت 6 شد هر 2 دقیقه می‌گرفت ول می‌گرفت
تو این فاصله ینی از ساعت 9 شب ک تزریق آمپول شروع شد تا 12 و نیم ظهر
من بارها و بارها معاینه شدم و هرباز دهانه رحمم بسته بود به خونریزی هم افتاده بودم ولی میگفتن طبیعیه
خلاصه...
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان پسته پسر مامان پسته پسر ۱ ماهگی
تجربه زایمان من

شنبه ۳۹ هفته و ۶ روزم بود نشسته بودم‌ ساعت ۱۲ بود یهو یه آب گرم نصف لیوان‌یا کمتر ریخت داخل شلوارم‌ بعد تا ۲ صبر کردم دیدم دیدم خیلی کم‌میاد اما مداومه
زنگ‌زدم‌همسرم‌اومد رفتیم بیمارستان و معاینه کرد گفت کیسه آبته و بستری کرد ساعت ۷
منم خیلی خوشحال که اخ جون داره تموم میشه یک ماه هم‌بود داشتم‌ورزش میکردم پیاده روی و ماساژ پرینه و .... که آماده ام

خلاصه ۷ ب من سرم‌زدن من اولش هیچ دردی نداشتم و یک سانت رفته بودم از ۷ دردای من شروع شد تا ساعت ۱۰.۳۰ یعنی میتونم بگم بدترین ساعات عمرم بود این چندساعت اینقدر داد زدم‌گریه کردم میگفتم یکاری‌کنید من بمیرم دیگه نمیتونم درد بکشم تو این ۳.۵ ساعت من فقط یک سانت دیگه باز شده بودم کلا ۲ سانت بودم و همینجوری کیسه ی اب داشت ابش میریخت

بریم پارت بعدی
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان شاهان جانم مامان شاهان جانم ۶ ماهگی
تجربه زایمان یک:
بلاخره بعد از ۶ روز فرصت شد بیام اینجا خب بخوام از تجربه ام بگم براتون اگه برگردم عقب هیچوقت زایمان طبیعی رو انتخاب نمیکردم.
توی ۳۹ هفته و پنج روز بودم سه شنبه ۲۷ فروردین از ساعت ۸:۳۰ دقیقه شب کم کم دردام شروع شد اولش با یک ربع یکبار شروع شد با ماما همراهم صحبت کردم گفت بیا بیمارستان معاینه ات کنم رفتم پیشش ۳ سانت بودم اومدم خونه ورزش و ماساژ و حموم کردم که کم کم دردام شد سه دقیقه یکبار خیلی وحشتناک بود دردا ساعت سه شب رفتم بیمارستان شده بودم چهارسانت با رضایت خودم بستری شدم …..
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان سئوگی مامان سئوگی ۱ ماهگی
سلام خانوما🤍🌻
بیاین تا از تجربه زایمان طبیعی بهتون بگم،
من چهارشنبه ۱۲ شهریور ۳۹ هفته و ۴روز بودم،وقت دکتر داشتم رفتم مطب معاینه کرد گفت نیم سانتی،گفتم من با رضایت خودم میخام بستری بشم دیگه خسته شدم،گفت نامه بستری میدم ولی نباید عجله کنی چون رحمت باز نشده و ممکنه تا جمعه طول بکشه،گفتم اشکالی نداره و نامه رو گرفتم،عصر ساعت ۷:۳۰ رسیدم بیمارستان و کارای بستری انجام دادم،ساعت ۹ یه سرم بهم زدن و یه قرص زیر زبان دادن،بعد اینکه قرص تموم شد ،کم کم درد پریودی شروع شد،تا اینکه ساعت ۱۲ به بعد انقباض هام مرتب شروع شدن ولی خیلی شدید و طولانی نبودن،منم برای اینکه تا جمعه طول نکشه تو راه رو بیمارستان پیاده روی کردم ،اسکات زدم،تا ۳نصف شب،بعدش یکمی خوابیدم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجه🐥 مامان جوجه🐥 ۶ ماهگی
چیکار کنم انقباضم شروع بشه و دهانه رحمم باز بشه؟
سه شنبه باید بستری بشم ولی هیچ دردی ندارم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان تیدا مامان تیدا ۳ ماهگی
تجربه من از زایمان طبیعی …۴۰ هفته و ۴ روز بخاطر اینکه دهانه رحمم از داخل بسته بود بود و دکتر نمیتونست بیشتر از این نگه داره ختم بارداری داد و من ۲۵ تیر ماه ساعت ۱۰ صبح بستری شدم و چون هیچ علائمی نداشتم و دهانه رحم بسته بود باید با دارو القای زایمان انجام میدادن و بخاطر وضعیتم دکتر گفت ممکنه و احتمال داره بدنت به دارو جواب نده و اگر در نهایت دیدیم نشد و مجبوریم میبریم سزارین
راستی من تحت نظر ماما بودم که هم‌کامای عامل بود هم مامای همراهم
و واقعا به جرات میگم بهترین و با ارزش ترین کاری که برای زایمانم انجام دادم انتخاب مامام و گرفتن خودش به عنوان مامای همراه بود چون‌واقعا دلگرمی و کمک خوبی هست تو روز زایمان
من ۱۰ صبح بستری شدم ازم‌تست nstگرفتن و دیدن خوبه و بعد بردنم تو اتاق ldr
اول قرص زیر زبونی بهم دادن که بعد از ۴ ساعت دهانه رحمم ۱ سانت و نیم باز شده بود
بقیه اش رو تو‌تاپیک بعد میزارم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نیهان🦢🤍 مامان نیهان🦢🤍 ۵ ماهگی
خانوما من امروز دقیق شدم ۴۰ هفته و هیچ علائمی نداشتم صب رفتم nst دادم گفتن جوابش خیلی خوبه معاینه هم شدم گفتن اصلا دهانه رحمت باز نشده ولی میتونی بستری بشی با دارو زایمان کنی و میتونی بری خونه ورزش و پیاده روی کنی تا ۴۰ هفته و ۵ روز هم وقت داری
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان خوشگل خانوم مامان خوشگل خانوم ۶ ماهگی
سلام منم خواستم تجربه زایمانم رو باهاتون به اشتراک بگذارم .
پارت 1
چهل و یک هفته شده و بودم و درد نداشتم . بدون درد رفتم بیمارستان و معاینه کردن و گفتن دهانه رحم بسته اس و باید بستری بشی و القای زایمان انجام بدیم .خلاصه روز پنجشنبه ساعت 7صبح من بستری شدم رفتم زایشگاه و سرم و آمپول فشار و قرص زیر زبونی ساعت به ساعت میدادن بهم . یک سوند هم بهم وصل کردن که نمی‌دونم چجور سوندی بود ک برای دیش نبود یعنی یه چیزی کردن داخلم و سه تا شیلنگ مانند هم بهش وصل بود ک از توی اونا آمپول میزدن توی رحم ‌.از یه سرش هم همش خون میومد بیرون راه که میرفتم اون وسط پام آویزون بود . توی این مابین ها هم همش معاینه میکردن که ببین چقدر دهانه رحمم باز شده . نوار قلب بچه رو هر چند ساعت چک میکردن اینا معاینه و نوار قلب ادامه داشت تا ساعت 7شب ادامه داشت یعنی 12ساعت بعدش اما من هنوز دو سانت شده بودم .
مشاهده ۲ پاسخ دیگر