۹ پاسخ

الان که درد داره بده اشکال نداره بچه گناه داره

نه بابا چرا کار بدی کردی طفلک داره اذیت میشه خودش کم کم دیگ بیخیالش میشه بعضی وقتا لازمه

من تا دوسال میدم

آره اشتباه کردی نباید میدادی یا نباید ازش میگرفتی یا حالا ک گرفتی نباید میدادی

اشکال نداره کار خوبی کردی من با دکتر حرف زدم گفت اصلا با روح و روان بچه بازی نکن...خودش کم‌کم از پستونک زده میشه

شایدواسه پستونک تب کرده بچه ناراحت شده چونگرفتی ازش اینطوری اذیت شده تب کرده بچهاشایدنتونن بفهمونن که چی میخوان ولی بعضی بچها به چیزی که وابسته ان عمیقاناراحت میشن وتوانایی گفتن ندارن بعدبهنونه همونومیارن
من تادوسالگی میدمش مکیدن آروم میکنه بچهارو
بزرگ شه فهمیده شه باکمک خودش مسیگیرم مثل دخترم اونم انداختم توجوی آب بعدش آب برد دیگه هم نخواست بچه شماهنوزکوچیکه گناه داره طفلی
بچهایی که پستان مادررونمیگیرن پستونک میتونه آرومشون کنه

ای خدا من دقیقا همین الان این مشکل دارم
دخترم اول لج داره برا پوشکش ک میگ درش بیار چون از صبح تا اخر شد پوشکش نمیکنم
دوم اینکه دلدرد داره شکمشو میگیره گریه میکنه
سوم عطسه میکنه و ابریزش داره
چهارم دندون درد داره
یه دل میگ پستونک بدم یه دلم میگ ندم
نمیدونم چیکار کنم

پسرم فقط باهاش میخابه اوت موقع میدم

منکه میدم به بچم تا دوسالش کامل بشه

سوال های مرتبط

مامان هیما💕 مامان هیما💕 ۱۷ ماهگی
روز ۵: در طول روز اصلا سراغ پستونک رو نمیگرفت،خودم آوردم براش گفتم چیشد پستونکت؟گفت اه اه شده و خودش انداخت سطل آشغال ، به هرکی میرسیدیم میگفتیم ،مثلا مامان بزرگش داییش دوستاش ، به همه جلو خودش میگفتم پستونکش اه اه شده انداختیم بیرون،شب گریه کرد آب دادم بهش باز گریه کرد بغلش کردم رو پا گذاشتم هی گفتم پستونک نیست ولی قیامت کرد و پستونک رو گرفت!
روز ۶:به جای پستونک شبا هروقت بیدار شد یه دندونی دادم دستش،جیغ کشید پرتش کرد! هی بلند بلند گفتم هیما پستونک رو انداختیم دور! یکی دوبار اول قبول کرد خوابید دفه سوم ک از خواب بیدار شد دیگه بهش دادم راحت بخوابه.
روز۷:در طول روز که اصلا نخواست ، خودمم میگفتم میخوای بهت بدم میگفت نه اه اه! شب موقع خوابم که اصلا نمیخواست،در طول شب بیدار ک میشد میگفت آب و با گریه آب میخورد میخوابید و این شروع پیروزی من بود😁
روز ۸:کلا پستونک به فراموشی سپرده شده بود،درطول شب نق نق میکرد،تختش گهواره ایه،تکونش میدادم بلند میگفتم بخواب عزیزم و خودش میخوابید!
امروزم که روز ۹! امیدوارم بیدارشدناش تا صبح کمتر بشه و دیگه بخوابه! 😄
مامان هیما💕 مامان هیما💕 ۱۷ ماهگی
پرسیدین شب چجوری بدون پستونک هیما رو خوابوندم
من ادعا ندارم والا🫠چیزی ک برام جواب بوده و تجربمو میگم بهتون ببینین شاید واسه شماام جواب بده
هشت روز پستونک گرفتنم طول کشید.
روز ۱: پستونک رو یکم فقط سوراخ کردم،موقع خواب میدادم دستش ،گریه کرد نق زد بداخلاقی کرد هی گفت درستش کن ولی صبوری کردم،بردمش بیرون یه تایم طولانی ، شب موقع خواب طبق روال پستونک سالم بهش دادم.
روز ۲: یکم سوراخ بزرگ تر شد ، نق و بهانه گیری خیلی شدید شد،بردمش خانه بازی حسابی خستش کردم ،شب با شیر خوابید بدون پستونک ولی در طول شب هروقت بیدار شد پستونک سالمشو بهش دادم.
روز ۳:کلا سر پستونک رو بریدم،تخم شربتی درست کردم ریختم روش گفتم اه اه شده،خیلی ناراحت شد گریییه،بهش گفتم بنداز سطل آشغال یا بده به جوجو ها محکم میگرفتش میگفت منه! گفتم زنداییم که بچه ۷ساله داره اومد خونمون سرگرم شدن باهم یادش رفت بهانه گیری کنه،بچه زنداییم هی بهش گفت پستونک خیلی زشته اه اه حالم بد شد من نمیخورم از این حرفا ، در طول شب بیدار که شد گذاشتم پنج شیش دیقه گریه کنه بعد بهش دادم،هر بار بیدار میشد میزاشتم یکم گریه کنه بعد پستونک سالمو میدادم بهش
روز ۴: باز پستونک رو خواست و دید روش تخم شربتی ریخته و خرابه،خودش گفت اه اه و انداختش سطل آشغال😁یکم بعد انگار دلش نیومد رفت برداشت دوباره،باز کلی گفتم اه اه شده خراب شده ، بخاطر تخم شربتی ها نمیزاشت تو دهنش اصلا ، شب وقتی گریه میکرد با صدای بلند میگفتم پستونک اه اه شده یادته؟!میخوای بخوریش؟! خودش گفت نه ولی باز گریه کرد ،هرسری میزاشتم روپام ، دیگه نزدیک صبح که خودم پاره بودم پستونک سالم بهش دادم ک بخوابه
ادامه تاپیک بعد