بچه هایی که از نطر روانی شاد بودن مامان و باباهاشون چه شکلی بودن ؟اونا چه ویژگی هایی داشتن؟
این والدین سالم هستن یا اگر دچار افسردگی پرخاشگری و اضطراب یا این چنینی بودن همیشه پیوسته در جریان درمان و کاهش مشکلاتشون بودن یا با مراجعه به روانشناس یا روانپزشک یا دوره های دیگه
یه چیز دیگه اینکه همه ی این مادر و پدرها در زمینه فرزندپروری آموزش دیدن و واقعا ما نمیتونیم برای کارهای مهم تو زندگی آموزش نبینیم
یا مثلا بگیم فلانی تو کسب و کار موفقه ولی آموزش ندیده یا نویسنده موفقه ولی آموزش ندیده ولی باور کنید این ها موارد استثنایی هستن برای تربیت کودک و کسب و کار باید آموزش دید و مارو به آینده امیدوار میکنه و اینکه ما مجبور نباشیم تو زمینه ی فرزند پروری آزمون و خطا کنیم در نتیجه نسل سالم‌تر و شادابتری آموزش بدیم
اگر ما داد میزنیم پرخاشگریم یا افسرده هستیم یا دچار موارد این چنینی هستیم نمیتونیم انتظار داشته باشیم بچمون سلامت روان داشته باشه
چطور چنین تغییری در خودمون ایجاد کنیم؟
اینکه میگیم کتاب میخونیم دوره هم دیدیم ولی تغییری نکردی
چرا هرروز تصمیم میگیری هرروز تغییر کنی ولی نمیشه؟
مثلا مدیریت خشم کلی آموزش می‌بینیم باز به خودتون قول میدید از فردا سر بچتون داد نزنید از فردا همون آش و همون کاسه
تغییر در رفتارهامون شکل گیری یک عادت جدیده
شکل گیری عادت ها کار زمان بری هستش چون سال ها طول میکشه تا یک عادتی در ما شکل بگیره
شکل گیری عادت جدید و حذف عادت قبلی هم زمان بر هستش

۶ پاسخ

بخدا آدم بعضی وقتا کم میاره جدیدا دوست داره فقط با گوشی بازی کنه اعصابمو خورد می‌کنه بهش نمی‌دم جیغای بنفش می‌کشه گریه می‌کنه انگار کلی کتکش زدم نمی‌دونم چیکار کنم امروز سرش داد زدم خیلی مامان بدیم😞

الهام جون میشه ازتربیت جنسی بزاری؟

ممنون عزیزدلم عالی بود یادآوری بی نظیری بود
اتفاقا منم دوره مدیریت خشم رو میخوام بخرم، البته چند تا دوره رایگان رو گوش دادم خیلی خوب بود اما کافی نبود و خیلی سوالام بدون جواب موندن
واقعا نیاز داشتم چون خیلی فشار روم بود بخاطر دست تنها بود اما یک روز به خودم گفتم اگه من دست تنهام این بچه که اصلا گناهی نداره من خودم دعوتش کردم به این دنیا و اون فقط منو داره و چشمش به دستای منه بلند شو آتوسا و برای ایلیا و زندگیت صبور بودن عادت زندگیت کن و باید بتونی خشمت رو کنترل کنی

من ۲ بار سر غذا نخوردن ایمان عصبی شدم. میدونستم سر دندون هاش کلافه است اذیت میشه بچه چند روز هیچی نگفتم نگفتم ولی واقعا ناراحت بودم نه صبحانه نه نهار نه شام فقط شیر خودم بعد همش گرسنه بود آویزون من عصبی شدم خدا منو لعنت کنه داد زدم. بچم شبش تو خواب گریه میکرد هق هق میکرد. نمیدونی چه عذابی کشیدم من. بعدش دیگه تصمیم گرفتم رو خشمم و اعصابم کنترل داشته باشم گفتم بنده خدا بچه گناهی نداره اذیته میل نداره. این شد که دیگه نه داد زدم نه عصبی شدم. میشما ولی میریزم تو خودم میگم فقط این ۱ سالشه تازه به دنیا اومده هیچی بلد نیست همه چیز براش قشنگه جالبه... دیگه ناراحت نشدم. هرکاری دوست داره انجام میده کثیف کاری میکنه کاریش ندارم

عالی بود عشقم🤍🤍

دقیقا کاش بتونیم آموزش ببینیم و روی خشممون مدیریت داشته باشیم یکم سخته
چون اینجوری عادت کردیم من خودم خیلی زود عصبی میشم

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱۷ ماهگی
سلام
ادامه تاپیک قبل(فرزند پروری)
شکل گیری عادت جدید و حذف عادت قبلی هم زمان بر هستش
تمرین و تکرار و یه سری ترفندها لازمه
چرا نمیتونیم به اصول فرزند پروری عمل کنیم ؟و چجوری اجرایی کنیم؟
مثلا مادرها میگن ما وقت نداریم نمیشه رو بچه من جواب نمیده
چرا وقتی میخوایم در عادت هامون تغییر ایجاد کنیم نمیشه؟
مثلا عادت نکردیم بازی کنیم پس خیلی سخته بازی کردن رو وارد زندگیمون بکنیم
عادت نکردیم کتاب بخونیم و ورزش کنیم هرچی تلاش می‌کنیم نمیشه
اول این رو بگم که عادت ها در کتاب اتمی هست و کامل توضیح داده عادت هارو
و بعد از تولد بچه ها خیلی عادت ها و روتین ها باید تغییر کنه مثلا لازمه شبا زود بخوابیم نظم بیشتری برای کارهای روزانه داشته باشیم
هرروز یه تایمی رو برای قصه گفتن و بازی کردن داشته باشیم
پس اگه ندونیم چجوری عادت ایجاد کنیم تو مسیر به بن بست میخوریم
بریم سراغ نکات:
برای ورزش کردن به صورت مستمر:
۱.به زمان های کم و ورزش های ساده و تمرین تو خونه
۲.دنبال هدف بزرگتر نباشیم یکدفعه ای مثلا بگیم دوماهه میخوای ۱۰ کیلو کم کنی
۳.هدف فقط این باشه که مرتب ورزش رو انجام بدیم تا بدن سالم‌تری داشته باشیم
و هرروز بهتر از روز قبل تمرین کنیم کافیه و هرروز یک دقیقه بیشتر از روز قبل تمرین کنیم و بعد وارد جدی شدن میشیم و میریم کلاس و هدف رو برای خودمون مشخص تر میکنیم
بدن سالم‌تری داریم و دست درد و بدن درد و... نداریم د در سنین بالا درگیر مشکلات جسمی نمیشیم و بدنمون قشنگتره و خودمون حس بهتری داریم
از اولش اهداف سختی برای خودمون تعیین نکنیم که وسط راه کم بیاریم و رها کنیم
چون اولش ما میایم یه هدف خیلی سخت میزاریم یک هفته دو هفته انجام میدیم و بعد ولش میکنیم
مامان مهراب مامان مهراب ۱۷ ماهگی
ادامه تاپیک قبلی
حالا بگیم آیا با این روش‌ها کامل مشکل بچه ها حل میشه؟
قاعدتا نه چون جزئیات خیلی بیشتری دارد چون ما تازه باید کنترل خشم و حل مسئله رو بهشون یاد بدیم و چطور مدیریت کنن و با این دید نگاه نکنیم که میخوان شما یا خواهرشون رو اذیت کنند
مثلا بچه بستنی و اسباب بازی یا کتاب یا اون قمقمه عروسکی رو میخواد و از رنگ اون چیزها خوشش اومده یا اون بستنی کاکائویی رو خواسته شما به هر دلیلی نمیخواید بخرید
سریع نگید نه نمیشه همینی که من میگم بجاش جایگزین کنید براش مثلا بگید اون رو میخرید ولی در یک زمان و مکان دیگر و تو موقعیت دیگر
این کمک میکنه بچه ها تو این دوره تو لجبازی نیوفته
مثلا دوست داره خونه مادربزرگ بخوابه بگی میدونم خیلی خوش میگذره و ما قبلا صحبت کردیم خونه کسی نمی‌خواهیم تنهایی
این بحث در مورد قوانینی هست که قبلا برای کودک تعیین کردیم و حالا به کودک یادآوری میکنیم
حالا کودک میگه نه من میخوام اینجا بمونم و نمیام و شروع میکنه جیغ و گریه باهاش همدلی میکنید ولی میگید باشه میمونی ولی میزاریم اون هفته که من سره کار نمیخوام برم با هم میمونیم
در واقع داریم به یه شکلی نه میگیم که از اون حالت دعوا بیرون بیاد و با ما بهتر همکاری کنه
حالا اگر فرزند شما باهاتون همکاری نکرد و گفت من بیشتر بستنی میخوام من میخوام اینجا بمونم و قشقرق زیاد بود و هیچ روشی جواب نمیده ما باید دلایل پرخاشگری و یا لجبازی رو بررسی کنیم ببینیم دلیلش چیه در فرزند پروری باید دلایل رفتار فرزندمون رو پیدا کنیم
مثلا چرا بچه من میخواد هفته ای چند بار خونه مادربزرگش بخوابه
چرا فرزند من دوست نداره مهد بره و قشرق بپا میکنه
از خودمون سوال بپرسیم لزوما نباید از کودک بپرسیم
و حالا وقتی پیدا کردیم میریم دنبال راه حل
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
کابوس‌های کودکان اغلب ناشی از اضطراب‌های روزانه آنهاست. کودکی نوپا ممکن است اضطراب جدایی از شما را داشته باشد، کودکی سه‌ساله ممکن است اضطراب آموزش توالت رفتن و کودک بزرگتر ممکن است اضطراب امیال پرخاشگرانه یا جنسی را داشته باشد.

قلدری در مدرسه، جدایی والدین یا عزادار شدن نیز از دلایل بروز کابوس‌ها هستند. هنگامی که کودکی کابوس می‌بیند، ضروری است والدین تسکین و آرامش زیادی به او بدهند. در این مواقع چراغ‌ها را به مدت پنج دقیقه روشن کنید یا برای مدت کوتاهی کنار او دراز بکشید.

با این وجود، چراغ‌های اتاق را روشن نگذاشته و تمام مدت شب را با او نگذرانید؛ زیرا کودک باید بداند که اتفاق بدی نخواهد افتاد به او اطمینان دهید که کابوس تمام شده و آنها سلامت خواهند بود. می‌توانید در اتاق کودک را باز بگذارید یا چراغی را در راهرو روشن نگه داشته یا از چراغ خواب استفاده کنید.

در طول روز به دنبال علت اضطراب فرزند خود باشید. هنگامی که علت را یافتید سعی کنید درباره آن با جزئیات گفتگو کنید. از قراردادن کودک در معرض برنامه‌های تلویزیونی خشن یا ترسناک یا فیلم‌ها، بازی‌های رایانه‌ای یا کتاب‌هایی از این دست خودداری کنید؛ زیرا ترس‌های ناشی از این مسال سبب افزایش کابوس ها میشود
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
کابوس‌های کودکان اغلب ناشی از اضطراب‌های روزانه آنهاست. کودکی نوپا ممکن است اضطراب جدایی از شما را داشته باشد، کودکی سه‌ساله ممکن است اضطراب آموزش توالت رفتن و کودک بزرگتر ممکن است اضطراب امیال پرخاشگرانه یا جنسی را داشته باشد.

قلدری در مدرسه، جدایی والدین یا عزادار شدن نیز از دلایل بروز کابوس‌ها هستند. هنگامی که کودکی کابوس می‌بیند، ضروری است والدین تسکین و آرامش زیادی به او بدهند. در این مواقع چراغ‌ها را به مدت پنج دقیقه روشن کنید یا برای مدت کوتاهی کنار او دراز بکشید.

با این وجود، چراغ‌های اتاق را روشن نگذاشته و تمام مدت شب را با او نگذرانید؛ زیرا کودک باید بداند که اتفاق بدی نخواهد افتاد به او اطمینان دهید که کابوس تمام شده و آنها سلامت خواهند بود. می‌توانید در اتاق کودک را باز بگذارید یا چراغی را در راهرو روشن نگه داشته یا از چراغ خواب استفاده کنید.

در طول روز به دنبال علت اضطراب فرزند خود باشید. هنگامی که علت را یافتید سعی کنید درباره آن با جزئیات گفتگو کنید. از قراردادن کودک در معرض برنامه‌های تلویزیونی خشن یا ترسناک یا فیلم‌ها، بازی‌های رایانه‌ای یا کتاب‌هایی از این دست خودداری کنید؛ زیرا ترس‌های ناشی از این مسال سبب افزایش کابوس ها میشود
مامان مهراب مامان مهراب ۱۷ ماهگی
ادامه تاپیک قبل فرزند پروری
اونجا میتونید بشینید و بگید تو عصبانی هستی که دوستت وسیله رو ازت گرفته؟تو هم عصبانی هستی که که نتونستی با اون وسیله بازی کنی این در واقع تو همون گام همدلی و انعکاس احساسات
حالا میتونیم ساکت بشیم و گوش کنیم و ببینیم بچه ها چی میگن
سریع قضاوت نکنیم یکی از مهمترین چیزها که به ما کمک می‌کند اینکه سریع قضاوت نکنیم سریع نریم سراغ جملاتی مثل اینکه
تو دوباره دوستت رو زدی
دوباره خواهرت رو اذیت کردی
قضاوت ،سرزنش ،نقد،نصیحت لطفا این کارها رو انجام ندید
لازم نیست ما اونجا نقش قاضی رو به عهده بگیریم
ما میشینیم کنارشون و به حرفاشون گوش میدیم مثلا بگه اون وسیله رو من رو کشید یا اون بگه خیلی من رو میزنه یا خیلی اذیتم میکنه و از هم شکایت کنند
حالا میگیم آها دوتاییتون یه اسباب بازی میخواید این میشه گام بعدی گام حل مسئله
حل مسئله رو خیلی وقت ها میتونیم به خود کودک واگذار کنیم اگر در سنی هست که میتونه راهکار بده
میتونیم هم خودمون راه حل هایی ارائه بدیم
مثلا بگیم دوتایی میخواید با این اسباب بازی یا عروسک بازی کنید چه راه حل هایی به ذهنتون میرسه ؟یکیشون مثلا میگه نوبتی استفاده کنیم
یا راه کارهایی بگن که به درد نمیخوره
مثلا بگیم اون خرگوشه بود که قبلا داستانش رو گفتم بهتون هر دوشون یک وسیله رو میخواستن چیکار کردن بچه ها؟
بعد یادشون میاد که اونا نوبتی بازی کردن یا یکیشون با یه اسباب‌بازی دیگه بازی کرده
این ها کمک میکنه به بچه ها که به مرور حل مسئله رو یاد بگیرن پس دنبال راه حل هلی خیلی ناب هم نباشیم چون ممکنه بچه ها نتونن راه حل های مفیدی بدن
مامان مهراب مامان مهراب ۱۷ ماهگی
ادامه فرزندپروری(چطوری با همدلی کودک را آرام کنیم)(ادامه تاپیک قبل)
در واقع این یک نوع همدلی که به کودک کمک میکنه احساس کنه تنها نیست و فقط اون نیست که این میل رو داره در نهایت ما آرام کنار کودک میشینیم تا وقتی که کودک آرام بشه
حالا آیا همش باید حرف بزنیم؟یا همش باید احساسش رو بهش انعکاس بدیم؟همش باید بگیم آره منم همین جورم اون بچه هم همینطوره؟
نه ما یکی دوتا جمله میگیم در نهایت میشینیم کنارش در واقع همدلی خیلی وقت ها به اون حضور فیزیکی ما وابسته هست به اون نگاهی که به کودک داریم به اون دستی که روی شانه اش میزاریم یعنی فکر نکنید برای همدلی وقتی کودک آشفته هست باید هی بشینید توضیح بدید
اتفاقا حرف زدن زیاد و توضیح دادن زیاد توی این موقعیت ها کودک رو آشفته تر می‌کند میتونیم به کودک بگیم اگر دلت میخواد میتونی بیای بغل من
من اینجا کنارت هستم .اگر فرزندتون دوست نداره و الان آمادگی این همدلی رو نداره میتونی بگی من اینجا هستم نزدیکت وقتی که خودت دوست داشته باشی بیای پیشم
و اما چیزهایی مثل اینکه برو تو اتاق تا آروم بشی این هارو هیچوقت به بچه ها نگید
قراره ما کنار بچه ها باشیم تا آرام بشن تا بتونن خودشون کم کم یاد بگیرن هیجاناتاشون رو مدیریت کنن
خب حالا بعد همدلی چه اتفاقی میوفته؟
ما کنار کودک موندیم احساسش رو بهش انعکاس دادیم و بهش گفتیم میتونه بیاد تو آغوشمون تا آروم بشه بعد از اون میتونیم به کودک گوش کنیم و بشنویم چی میگه
مثلا ببینید دعواشون شده شما سر رسیدید اون اونو زده اون وسیله اون یکی رو برداشته
اونجا میتونید بشینید و بگید تو عصبانی هستی که دوستت وسیلت رو برداشته و ازت گرفته؟تو هم عصبانی هستی که نتونستی با اون وسیله بازی کنی