سلام
ادامه تاپیک قبل(فرزند پروری)
شکل گیری عادت جدید و حذف عادت قبلی هم زمان بر هستش
تمرین و تکرار و یه سری ترفندها لازمه
چرا نمیتونیم به اصول فرزند پروری عمل کنیم ؟و چجوری اجرایی کنیم؟
مثلا مادرها میگن ما وقت نداریم نمیشه رو بچه من جواب نمیده
چرا وقتی میخوایم در عادت هامون تغییر ایجاد کنیم نمیشه؟
مثلا عادت نکردیم بازی کنیم پس خیلی سخته بازی کردن رو وارد زندگیمون بکنیم
عادت نکردیم کتاب بخونیم و ورزش کنیم هرچی تلاش می‌کنیم نمیشه
اول این رو بگم که عادت ها در کتاب اتمی هست و کامل توضیح داده عادت هارو
و بعد از تولد بچه ها خیلی عادت ها و روتین ها باید تغییر کنه مثلا لازمه شبا زود بخوابیم نظم بیشتری برای کارهای روزانه داشته باشیم
هرروز یه تایمی رو برای قصه گفتن و بازی کردن داشته باشیم
پس اگه ندونیم چجوری عادت ایجاد کنیم تو مسیر به بن بست میخوریم
بریم سراغ نکات:
برای ورزش کردن به صورت مستمر:
۱.به زمان های کم و ورزش های ساده و تمرین تو خونه
۲.دنبال هدف بزرگتر نباشیم یکدفعه ای مثلا بگیم دوماهه میخوای ۱۰ کیلو کم کنی
۳.هدف فقط این باشه که مرتب ورزش رو انجام بدیم تا بدن سالم‌تری داشته باشیم
و هرروز بهتر از روز قبل تمرین کنیم کافیه و هرروز یک دقیقه بیشتر از روز قبل تمرین کنیم و بعد وارد جدی شدن میشیم و میریم کلاس و هدف رو برای خودمون مشخص تر میکنیم
بدن سالم‌تری داریم و دست درد و بدن درد و... نداریم د در سنین بالا درگیر مشکلات جسمی نمیشیم و بدنمون قشنگتره و خودمون حس بهتری داریم
از اولش اهداف سختی برای خودمون تعیین نکنیم که وسط راه کم بیاریم و رها کنیم
چون اولش ما میایم یه هدف خیلی سخت میزاریم یک هفته دو هفته انجام میدیم و بعد ولش میکنیم

۱ پاسخ

👍👍👍👍

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
بچه هایی که از نطر روانی شاد بودن مامان و باباهاشون چه شکلی بودن ؟اونا چه ویژگی هایی داشتن؟
این والدین سالم هستن یا اگر دچار افسردگی پرخاشگری و اضطراب یا این چنینی بودن همیشه پیوسته در جریان درمان و کاهش مشکلاتشون بودن یا با مراجعه به روانشناس یا روانپزشک یا دوره های دیگه
یه چیز دیگه اینکه همه ی این مادر و پدرها در زمینه فرزندپروری آموزش دیدن و واقعا ما نمیتونیم برای کارهای مهم تو زندگی آموزش نبینیم
یا مثلا بگیم فلانی تو کسب و کار موفقه ولی آموزش ندیده یا نویسنده موفقه ولی آموزش ندیده ولی باور کنید این ها موارد استثنایی هستن برای تربیت کودک و کسب و کار باید آموزش دید و مارو به آینده امیدوار میکنه و اینکه ما مجبور نباشیم تو زمینه ی فرزند پروری آزمون و خطا کنیم در نتیجه نسل سالم‌تر و شادابتری آموزش بدیم
اگر ما داد میزنیم پرخاشگریم یا افسرده هستیم یا دچار موارد این چنینی هستیم نمیتونیم انتظار داشته باشیم بچمون سلامت روان داشته باشه
چطور چنین تغییری در خودمون ایجاد کنیم؟
اینکه میگیم کتاب میخونیم دوره هم دیدیم ولی تغییری نکردی
چرا هرروز تصمیم میگیری هرروز تغییر کنی ولی نمیشه؟
مثلا مدیریت خشم کلی آموزش می‌بینیم باز به خودتون قول میدید از فردا سر بچتون داد نزنید از فردا همون آش و همون کاسه
تغییر در رفتارهامون شکل گیری یک عادت جدیده
شکل گیری عادت ها کار زمان بری هستش چون سال ها طول میکشه تا یک عادتی در ما شکل بگیره
شکل گیری عادت جدید و حذف عادت قبلی هم زمان بر هستش
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک قبل فرزند پروری
اونجا میتونید بشینید و بگید تو عصبانی هستی که دوستت وسیله رو ازت گرفته؟تو هم عصبانی هستی که که نتونستی با اون وسیله بازی کنی این در واقع تو همون گام همدلی و انعکاس احساسات
حالا میتونیم ساکت بشیم و گوش کنیم و ببینیم بچه ها چی میگن
سریع قضاوت نکنیم یکی از مهمترین چیزها که به ما کمک می‌کند اینکه سریع قضاوت نکنیم سریع نریم سراغ جملاتی مثل اینکه
تو دوباره دوستت رو زدی
دوباره خواهرت رو اذیت کردی
قضاوت ،سرزنش ،نقد،نصیحت لطفا این کارها رو انجام ندید
لازم نیست ما اونجا نقش قاضی رو به عهده بگیریم
ما میشینیم کنارشون و به حرفاشون گوش میدیم مثلا بگه اون وسیله رو من رو کشید یا اون بگه خیلی من رو میزنه یا خیلی اذیتم میکنه و از هم شکایت کنند
حالا میگیم آها دوتاییتون یه اسباب بازی میخواید این میشه گام بعدی گام حل مسئله
حل مسئله رو خیلی وقت ها میتونیم به خود کودک واگذار کنیم اگر در سنی هست که میتونه راهکار بده
میتونیم هم خودمون راه حل هایی ارائه بدیم
مثلا بگیم دوتایی میخواید با این اسباب بازی یا عروسک بازی کنید چه راه حل هایی به ذهنتون میرسه ؟یکیشون مثلا میگه نوبتی استفاده کنیم
یا راه کارهایی بگن که به درد نمیخوره
مثلا بگیم اون خرگوشه بود که قبلا داستانش رو گفتم بهتون هر دوشون یک وسیله رو میخواستن چیکار کردن بچه ها؟
بعد یادشون میاد که اونا نوبتی بازی کردن یا یکیشون با یه اسباب‌بازی دیگه بازی کرده
این ها کمک میکنه به بچه ها که به مرور حل مسئله رو یاد بگیرن پس دنبال راه حل هلی خیلی ناب هم نباشیم چون ممکنه بچه ها نتونن راه حل های مفیدی بدن
مامان لیام مامان لیام ۱۷ ماهگی
گاهی که همسرم موقع رانندگی یا یه مشکلی عصبی میشه فوش میده یا چیزی بهش میگم اینجوری نگو جلو بچه‌.میگه بچه که خوابه یا کوچیکه نمیفهمه.میگم درست ولی آدم عادت میکنه یهو میبینی بچه بیداره میفهمه یدفعه از دهنت در میره یا اصلا ناخود آگاهشون اون انرژی منفی رو میگیره بچه ها هم که همیشه دنبال حرف ها و چیزای مضرن
کاش ما خانمها که نقش خیلی پررنگ تری تو تربیت بچه هامون داریم حداقل بخاطر بچه ها سعی کنیم خوش زبان تر باشیم ،عادت های بدمون رو ترک کنیم که بچه های با شخصیت تری تحویل جامعه بدیم.میگن از کوزه همان برون تراود که در اوست بخدا تک به تک کلمات مون تو شکل گیری شخصیت خودمون و بچه هامون موثره حتی تو خیر و برکت زندگیمون
من شاید در حدی نباشم که این حرف ها رو بزنم ولی خواستم سهم کوچیکی داشته باشم و اینجا از همه ی مامان هایی که پیاممو میبینن خواهش کنم که بخاطر بچه ها هم که شده یه کم بیشتر مواظب کلام و لحن و رفتارشون باشن حتی توی گهواره که یه فضای مجازیه
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه مدیریت احساس خشم
باور های غلط بنیادین:
هر بچه ای یه سری مسائل رو داره شما مسائل کامل اون بچه رو نمیبینید اون هم یک انسانه
ما باید روی مسائل بچه خودمون تمرکز کنیم که حلش کنیم و نمیشه بگی بچه کلا نباید مشکل داشته باشه چنین چیزی نیست
یا میگید من دیگه فرصت ها را از دست دادم مثلا میگه بچم اون موقع که کوچیک بوده کاری نکردم براش پس دیگه نمیشه کاری کرد و این اشتباهه
و یک لیست طولانی که نیاز به تمرین و تکرار داره
وقتی این لیست رو میزارید جلوتون می‌بینید خیلی چیزها هست که الکی اعصاب خودمون رو براش خورد کردیم و خیلی راحت‌تر میتونیم با قضیه برخورد کنیم
مثلا یه بچه دوساله که هی ظرف آب رو میریزه مامانش میگه که این از قصد داره اینکار رو انجام میده لج من رو در بیاره در صورتی که این بچه داره کاوش میکنه داره آزمایش میکنه آب رو بریزه پایین میره یا بالا(😅😁)
اینجوری وقتی فکر کنه میره به بچش میگه مامان میدونم میخوای بازی کنی با آب میدونم میخوای ببینی آب کدوم طرفی میره حالا آب رو بریز تو این ظرف مثلا یا تو حیاط یا جایی ببریدش
اینطوری نه اعصاب خودش رو خورد میکنه نه بچه رو نه به دعوایی منجر میشه
عدم توجه به علت های جسمی و اتفاقات گذشته
جسمی
اتفاقات گذشته
خواب
غذا
تفریح
بازی کودک
محیط آموزشی نامناسب
تلویزیون و موبایل زیاد
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک قبلی
حالا بگیم آیا با این روش‌ها کامل مشکل بچه ها حل میشه؟
قاعدتا نه چون جزئیات خیلی بیشتری دارد چون ما تازه باید کنترل خشم و حل مسئله رو بهشون یاد بدیم و چطور مدیریت کنن و با این دید نگاه نکنیم که میخوان شما یا خواهرشون رو اذیت کنند
مثلا بچه بستنی و اسباب بازی یا کتاب یا اون قمقمه عروسکی رو میخواد و از رنگ اون چیزها خوشش اومده یا اون بستنی کاکائویی رو خواسته شما به هر دلیلی نمیخواید بخرید
سریع نگید نه نمیشه همینی که من میگم بجاش جایگزین کنید براش مثلا بگید اون رو میخرید ولی در یک زمان و مکان دیگر و تو موقعیت دیگر
این کمک میکنه بچه ها تو این دوره تو لجبازی نیوفته
مثلا دوست داره خونه مادربزرگ بخوابه بگی میدونم خیلی خوش میگذره و ما قبلا صحبت کردیم خونه کسی نمی‌خواهیم تنهایی
این بحث در مورد قوانینی هست که قبلا برای کودک تعیین کردیم و حالا به کودک یادآوری میکنیم
حالا کودک میگه نه من میخوام اینجا بمونم و نمیام و شروع میکنه جیغ و گریه باهاش همدلی میکنید ولی میگید باشه میمونی ولی میزاریم اون هفته که من سره کار نمیخوام برم با هم میمونیم
در واقع داریم به یه شکلی نه میگیم که از اون حالت دعوا بیرون بیاد و با ما بهتر همکاری کنه
حالا اگر فرزند شما باهاتون همکاری نکرد و گفت من بیشتر بستنی میخوام من میخوام اینجا بمونم و قشقرق زیاد بود و هیچ روشی جواب نمیده ما باید دلایل پرخاشگری و یا لجبازی رو بررسی کنیم ببینیم دلیلش چیه در فرزند پروری باید دلایل رفتار فرزندمون رو پیدا کنیم
مثلا چرا بچه من میخواد هفته ای چند بار خونه مادربزرگش بخوابه
چرا فرزند من دوست نداره مهد بره و قشرق بپا میکنه
از خودمون سوال بپرسیم لزوما نباید از کودک بپرسیم
و حالا وقتی پیدا کردیم میریم دنبال راه حل
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
خب حالا ما میایم محرک هارو پیدا می‌کنیم محرک ها برای اینه که نداریم بچه عصبانی بشه نه اینکه به بچم همش بگم باشه هرچی تو بگی و همه چیز رو بهش بدم که عصبانی نشه نه
محرک ها مثل همین ها که گفته شد
ما به محرک ها توجه میکنیم و توجه نمی‌کنیم
حالا به محرک ها توجه نمی‌کنیم مثلا یک نفر هست خیلی من رو ناراحت میکنه میتونیم کمتر ببینیمش یا اینکه اگر دیدیمش خودمون رو با یه چیزی سرگرم کنیم و اگر چیزی هم گفت میریم سراغ بحث تعبیر و تفسیر که گفته شد بهتون
برای اینکه اون خشم سنگینه نیاد
باورهای غلط بنیادین :
این باور های غلط هست که صبح تا شب داره مارو عصبانی میکنه
(جهان طبق انتظار من باشد )بچه من نباید اصلا کار بدی انجام بده
چنین چیزی در جهان وجود نداره که همه چیز طبق خواسته ما پیش برود و همه چیز قابل پیش بینی باشد و فقط خوبی اتفاق بیافتد جهان به این شکل نیست
من اگر مامان خوبی بودم بچم الان فحش نمی‌داد
یا اگر مامان خوبی بودم بچم راحت‌تر ازم جدا میشد
اگر فلان مشکل رو داره ممکنه مثل عموش بشه
بچه یه سری جاها تحرک زیاد داره ولی بجاش همون اول میگن این مشکل رو داره پس مثل اون میشه بعد حالتون بد میشه میگید حالا من چیکار کنم بعد از استرس زیاد رفتارتون کلا با بچه اشتباه میشه
دیگران نگاهم میکنن حتما بچه آن ها خوب هست و بچه من بد
مثلا بچه شما گریه می‌کند
هر بچه ای یه سری مسائل رو داره و شما مسائل کامل اون بچه رو نمیبینید
اون هم یک انسانه و ما باید روی مسائل بچه خودمون تمرکز کنیم که حلش کنیم و نمیشه بگی بچه کلا نباید مشکل داشته باشه چنین چیزی نیست
مامان بردیا و نینی مامان بردیا و نینی ۱۶ ماهگی
مامان ها با بچه های بد غذا ‼️‼️‼️‼️
شاید جالب باشه که در این مورد حق با قدیمی ها هست
طبق نظر پزشک ها و روانپزشک ها بچه در زیر سه سال نسبت به خوردن غریزی عمل می‌کنه یعنی وقتی گرسنه باشه می خوره
‼️مگر اینکه ما در این مورد دخالت کنیم یعنی چی ؟
یعنی بخواهیم با دخالت نابجا استقلال کودک سلب کنیم یا بخوابم در هنگام غذا خوردن کودک تنبیه کنیم یا بهش توجه بیشتری کنیم
استقلال کودک :کودک از همون اول با اینکه وابسته هست اما دنبال استقلال خودش می گرده و هر چیزی که باعث بشه حس مستقل بودن کنه برای او خوشایند و هر چیزی که باعث بشه او حس که مستقل نیش براش ناخوشایند هست برای همین اگر بخواد کودک رو به اینکه در زمانی که شما می خواهید و به اندازه آیی که شما می خواهید غذا بخوره اون پس میزنه و دهنش قفل می‌کنه چون شما با غذا استقلال او رو ازش گرفتید یکی دیگه از دلایل اینکه بچه باغذا بازی می‌کنه و اون رو می‌ریزه این هست که به او حس مستقل بودن می ده
اما تنبیه کودک هنگامی که می خواهید به او غذا بدید مثلاً بزور دهنش باز کردن زدن بچه سرش داد زدم و...باعث میشه بچه به غذا به دید یک وسیله تنبیهی نگاه کنه نه یک ماده برای رفع گرسنگی پس کاملا واضح هست که نخواد بخوره
وقتی به کودک توجه بیشتری میشه مثل تشویق شدن مثل دادن جایزه و... بچه برای ایجاد توجه بیشتر به خودش غذا رو پس میزنه این طور شما مجبور می‌شوید برای او زمان بیشتری صرف کنید و بیشتر بهش توجه کنید
ادامه در پاسخ
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
داد زدید بارها شاید سرش خودتونو سرزنش کردید ناراحت شدید ازین قضیه
قول دادید به خودتون که دیگه تکرار نکنید ولی بازم اتفاق افتاده
و حس میکنید دست خودتون نیست و کنترلی رو این قضیه ندارید و بعدش دچار عذاب وجدان میشید و این خیلی اذیتتون میکنه
مثلا میگید انقدر خشمتون زیاده که نمیتونی حتی با روش های روانشناسی مدیریتش کنی
شاید فرزندتون خیلی می‌ترسه زیاد عصبانی میشه داد میزنه کتک میزنه همش نق میزنه دنبال یه فرصتی برای لجبازیه
بعضی خونه ها همش صدای داد و گریه و نق بچه میاد سر غذا سر خواب و..مادر هم بدتر داد میزنه و کار به پدر هم میکشه دیگه اوضاع بدتر میشه و محیط محیط پرتنشی هست
شما هم ازین مشکلات دارید؟فرزندتون هم ازین مشکلات داره ؟
ما انسان هستیم و امکان همچین اتفاقی هست
چرا در مدیریت احساسات مثل خشم ناتوان هستیم؟(این هارو یه سری توضیح داده بودم )
اصلا مدیریت هیجان رو نمیدونیم چیه حتما بهمون یاد ندادن مثلا یه سری ها میگن خب همه داد میزنن یه چیز طبیعیه
مثلا خواهر شوهرم خواهرم جاریم مادرم همه سر بچه هاشون داد میزنن
اینکه انقدر رفتارهای بد زیاده قرار نیست که این رفتارها پس درسته چون خیلی وقتا خیلی چیزها رایحه ولی صحیح نیستن چون که مادرهای دیگه هم اینطور هستن پس قرار نیست بگیم پس مادر بودن اینطوریه
الگوی درستی نداشتیم و یه سری باورهای غلط رو بهمون یاد دادن باید پس هوش هیجانی و مدیریت احساسات رو یاد بگیرید از منابع اصلی و درست
حالا این هارو آموزش دیدی چطوری عملیش کنی؟
چقد رو تا کجا این ها رو ادامه بدیم که بشه رفتار ثابتمون؟
بارها تصمیم گرفتیم نفس عمیق بکشیم نشده پس باید شروع کار رو درست کنیم و مسیر رو مشخص کنیم و براش تلاش کنیم
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه فرزندپروری(چطوری با همدلی کودک را آرام کنیم)(ادامه تاپیک قبل)
در واقع این یک نوع همدلی که به کودک کمک میکنه احساس کنه تنها نیست و فقط اون نیست که این میل رو داره در نهایت ما آرام کنار کودک میشینیم تا وقتی که کودک آرام بشه
حالا آیا همش باید حرف بزنیم؟یا همش باید احساسش رو بهش انعکاس بدیم؟همش باید بگیم آره منم همین جورم اون بچه هم همینطوره؟
نه ما یکی دوتا جمله میگیم در نهایت میشینیم کنارش در واقع همدلی خیلی وقت ها به اون حضور فیزیکی ما وابسته هست به اون نگاهی که به کودک داریم به اون دستی که روی شانه اش میزاریم یعنی فکر نکنید برای همدلی وقتی کودک آشفته هست باید هی بشینید توضیح بدید
اتفاقا حرف زدن زیاد و توضیح دادن زیاد توی این موقعیت ها کودک رو آشفته تر می‌کند میتونیم به کودک بگیم اگر دلت میخواد میتونی بیای بغل من
من اینجا کنارت هستم .اگر فرزندتون دوست نداره و الان آمادگی این همدلی رو نداره میتونی بگی من اینجا هستم نزدیکت وقتی که خودت دوست داشته باشی بیای پیشم
و اما چیزهایی مثل اینکه برو تو اتاق تا آروم بشی این هارو هیچوقت به بچه ها نگید
قراره ما کنار بچه ها باشیم تا آرام بشن تا بتونن خودشون کم کم یاد بگیرن هیجاناتاشون رو مدیریت کنن
خب حالا بعد همدلی چه اتفاقی میوفته؟
ما کنار کودک موندیم احساسش رو بهش انعکاس دادیم و بهش گفتیم میتونه بیاد تو آغوشمون تا آروم بشه بعد از اون میتونیم به کودک گوش کنیم و بشنویم چی میگه
مثلا ببینید دعواشون شده شما سر رسیدید اون اونو زده اون وسیله اون یکی رو برداشته
اونجا میتونید بشینید و بگید تو عصبانی هستی که دوستت وسیلت رو برداشته و ازت گرفته؟تو هم عصبانی هستی که نتونستی با اون وسیله بازی کنی