۳ پاسخ

منم همینطور

دقیقا،دیشب بود به همسرم گفتم دلم میخواد دوباره زایمان منم و باز هم طبیعی خیلی حس خوبی بود
همسرم بمن میگن تو دیوونه ای😂

اخ دقیقا منم هردوتا زایمانم جز بهترین و صدالبته پردردترین خاطراتمه
از جلو بیمارستانایی که زایمان کردم رد میشم انرژی میگیرم، نمیدونم چرا اینجوریم
و بدترین لححححححظه زایمانم سر بچه دومیم بود که خوابیده بودم رو تخت معاینم کنن کیسه ابم پاره شد بعد بهم گفتن پاشو برو اتاق زایمان و من از شدت درد نمیتونستم تکون بخورم بهشون گفتم کمک کنید از تخت بلند شم گفتن تنبلی نکن خودت باید پاشی و رفتن، صدای شوهرم اومد از پشت پرده که برگه بستری رو اومده بود تحویل بده گفتم توروخدا بگید یه لحظه شوهرم بیاد میخوام خودم لباسامو بدم ببره وقتی اومد پیشم گفتم کمکم کن بلند شم از تخت، داشت کمکم میکرد بیچاره با بغض پرسید اینجا خیلی اذیتت میکنن؟ خیلی لحظات تلخی بود واقعا
بعد از اون روزی نیست که به این فکر نکنم که کاش میشد هرروز چندساعت میرفتم بلوک زایمان و به اونایی که کمک نیاز دارن بی منت کمک میکردم، طرف هزاران درد و استرس تو وجودش هست و تنها چشمش به دست کساییه که تو بیمارستان شاغلن.. انصاف نیست باهاشون بد برخورد بشه.. تازه زایمانم تموم شد، منو بچمو ول کردن رفتن، بچم انقد گریه کرده بود که از بیمارستان داشتیم مرخص میشدیم صدا نداشت دیگه سه چهارروز همینجوری بود تا صداش دوباره برگشت... لباس تنمون نکردن، نیرو خدماتیه اومد تو گفت بذار شوهرتو یواشکی الان برات میارم، شوهرم اومد لباس تنم کرد اون خانومه هم لباس تن بچم کرد بعد دکتره فهمید شوهرم اومده تو بیرونش کرد نذاشت یه لیوان اب بده دستم تا مامانم برسه بیمارستان 😪😪
ولی درکلللللل با تمام داستانهاش بهترین روزام حساب میشن... ان‌شاءالله خدا قسمت همه بکنه مخصوصا کسایی که منتظر همچین لحظاتین

سوال های مرتبط

مامان 🩵امیر مهدی🩵 مامان 🩵امیر مهدی🩵 ۱۰ ماهگی
چقدر دلم برای این روزا و این قدری بودنش تنگ شده💔🥲
درسته خیلیییییی روزهای سخت و طاقت فرسایی بود💔
ولی واقعا عمیقا دلم برای اون قدر بودن پسرم خیلی تنگ شده
همش خودمو سرزنش میکنم چرا قدر اون لحظه هارو ندونستم
چرا اون موقعه ها بهش حس نداشتم واقعا راس میگم اون موقعه ها
هیچ حسی نسبت بهش نداشتم
ولی الان ؟!! جونم ب جونش وصله 🥺😍
درسته هر لحظه از دورانشون زیبایی خودشو داره
الان هم بزرگ شدن میگن میخندن شیرین کاری میکنن 🥺😍
روزی میرسه ب این روزا هم دلتنگ میشیم🥺🥲
ولی کاش باز برگردم اون زمان و بهتر حس کنم اون دوران شیرین رو
صداهاشو گوش کنم
بوی لای گردنشو 🥲🥺
نق نق کردناشو🥲
وقتی روز زایمان ب یادم میوفته ک آوردن پیشم بوسش کردم
بعد تو ریکاوری سینه مو دادن تا شیر بخوره 🥺😍
تجربه کنم چون هیج حسی نداشتم اون موقعه
خدایا شکرت بخاطر وجود این فرشته های زمینی😍🥺
عکس سه روزگی پسرمه🥰
شمام زیباترین عکس نوزادی بچه هاتونو بفرستین
زیبایی ببینیم🥰🥺😍❤️