۲ پاسخ

😂دخترایه الان سلیطه ان پسرا مظلوم ترن
دختر من تا یکی بگه بشین بدتر می‌کنه خیلی گوش نمیکنه

پسر منم دست بزن اینا نداره همینطور کسی بگه بشین زود میشینه خیلی بدم میاد از این رفتارش

سوال های مرتبط

مامان 🪅R🪅 مامان 🪅R🪅 ۱ سالگی
سلام مامانا میشه بگین چیکار کنم🥹
پسر یک و نیم سالم تو خونه خودمون کم و بیش حرف منو گوش میده (مثلا میگم بیا بخوابیم یا غذا بخوریم یا بعضا تذکر راجعب بعضی کاراش که میدم)
اما وقتی میایم بیرون از خونه پارک، خونه مامان بزرگش ، دیگه اصلا مامانی وجود نداره ، اصلا حرفای منو گوش نمیده ، حتی غذا هم نمیخوره و نمیخوابه ، تازگیا هم سر هرچیزی فقط جیغ میزنه تازه راجعب باباش هم این شکلیه یعنی تو خونه با،باباش اوکیه اما بیرون از خونه نه 😥
من و همسرم همش فکر میکنیم چیکار کنیم که بچه خوب تربیت بشه
میترسم از تربیتش که نکنه بد بشه ، از اون بچه هایی بشه که حرف مامان و باباش براش مهم نیس
امروز واقعا دیگه گریم گرفت ، با اینکه من و باباش محبت میکنیم ، باهاش هم بازی هستیم همیشه پارک و خانه بازی و... میبریمش که تنها نمونه و دوست باشیم باهم ولی انگار مارو پدر و مادرش نمیدونه حتی برای چیزای کوچیک مثل غذا خوردنش هم دیگه حرف مارو گوش نمیده
میگم شاید سن من کمه واس همونه 😮‍💨 خواهش میکنم راهنماییم کنین ، نمیخوام بچمو بد تربیتش کنم
مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۲ سالگی
پسرم می‌ره کوچه. فوتبال بازی میکنن یعنی کوچه ما هفت هشت نفر پسر هستن سه نفرم از اون یکی کوچه میان بازی در واقع من دوست ندارم پسرم با اونایی که از کوچه دیگه میان بازی کنه اونا ده یازده سالشونه پسرم تازه رفته نه سالگی هر چقدرم میگم نرو با اونا بازی نکن میگه میرم باباشم میگه تو گیر نده گیرمیدی بچه بدتر می‌کنه خودشم چیزی نمیگه منم دیروز قهر کردم گفتم اگه این بچه بچه ی منه باید حرف منو گوش کنه اگه نه منم میرم خونه بابام شوهرم پسرم و دعوا کرد گفت دیگه نرو منم نمیزاشت برم خلاصه سرشون گرم شد رفتم خونه ابجیم بعدا با داداشم اینا برم خونه بابام مامانم هم خونه داداشم بود رفتم اونجا برعکس همه فهمیدن دعوام کردن گفتن ما خونه نمیزاریمت😂بچه تو ول کردی بلاخره بچه باید بازی کنه حالا شما جای من چیکار میکنید یعنی من حساسم روبچه ام با هاشون قهر بودم دیروز تولدمم بود شب زود خوابیدم دیدم در گوش هم پیچ پیچ میکنن نگو همسرم به پسرم میگه به خاله اینا زنگ بزن بیان کیک اینا خریده بودن که منو خر کنن
مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱ سالگی
با توجه ب تاپیک قبلم . همسر من شیفت کاره. وقتی برسه خونه هرساعتی ک باشه دیگه کارا یاسینو میکنه چ شستنش چ عوض کردنش چ بازی کردن ،و اینکه خیلی هم بهش محبت میکنه و براش وقت میزاره ،ولی هرکارررری میکنه یاسین کنارش نمیخوابه یعنی من میخوابونمش یا میاد پیشم میخوابه خواب ک رفت میزارمش تو تختش اگه شب پاشه ببینه باش پیششه و من نیستم جییییغ میزنه با چشم بسته اشاره میکنه ب من یا از رو شوهرم رد میشه میاد پیشم میخوابه. همسرم تیلی تلاش میکنه ببرتش بیرون مثلا دیشب رفتیم مهمونی کنار خونشون پارک بود،همسرم گفت تو راحت بشین ببرمش پارک ،نیم ساعت بعد رفتم براشون میوه ببرم دیدم رو تاب نشسته پیاده نمیشه با بقیه وسایل بازی کنه ،تا منو دید چنان ذوق کرد و خلاصه تک ب تک واسایلو باهم سوار شدیم با اینکه همسرمم پا ب پاش میاد و با این قدوقواره سوار اسباب بازی ها میشه باهاش . نمیدونم چیکارکنم از وابستگیش کمتر بشه،مثلا میرم خونه مامانم اماده میشم بیام خونه ی وسیله بیارم و برگردم فوری باهمه دست میده خداحافظی میکنه میره دم در ک باهام بیاد ،کلا رد دادم،همسرم از سرکار میاد میخواد بغلم کنه باهام حرف بزنه اینقد جیغ میزنه میاد میزنتم میشینه تو بغلم کتابشم میده دستم ک بخونم با شوهرم حرف نزنم . بخدا منم ادمم 😪😪😪
مامان امیرعلی و نورا مامان امیرعلی و نورا ۱ سالگی
احساس میکنم خیلی بی عرضه ام یه پسر ۳ سال ۸ماهه دارم اصلا یه مدلیه ناخن میخوره پوست کنار ناخن با دندوناش میکنه انقدر ناراحت میشم اینجوری میکنه از این بابت مقصر خودم نتونستم بیشتر بهش محبت کنم سرش داد میزنم آخه یه سری خصوصیات داره کم میارم واقعا مثلا بیرون می‌ریم انقدر باید بهش خوراکی بخرم نازه میخرم گوش نمیده که نگه دار توخونه بخور درجا میخوره یعنی من خودم میگم این انگار چند سال خوراکی نمیخوره فقط خوراکی غذا اصلا درست حسابی نمیخوره ساعت ۱۱ ظهر بیدار میشه میشینه شبکه پویا نگاه میکنه سفره باز میشه نمیاد صبحانه بخوره بعد میره واسه خودم یخچال باز میکنه یدونه نون برمی‌داره خالی زمین پر نون میکنه اصلا گوش نمیده چیزی باز کنم نریزه زمین بعد میریم جایی سفره نوشابه سس باشه یعنی این تا ته نوشابه رو باید بخوره سالاد الکی میریزه سس پر میکنه میخوره خونه بخاطر این اصلا نوشابه نمیخریم بعد اصلا به حرف کسی گوش نمیده نه بغل کسی میره نه بغل من میاد فقط از بازی کردن هیجان دوست داره یکی بیاد بیفتن دنیال هم بازی کنن همین میریم خونه مامانم یا خونه مادرشوهرم یه قندون قند این میخوره من هرچی بگم گوش میده مگه انقدر ناراحتم اصلا تربیت نداره میره خونه مامانم قندون خالی میکنه چیزی میگم میشینه گریه میکنه