۷ پاسخ

آقا یه سوال اسم قالبش چیه
میشه عکسشو بفرستی

من خیلی پنکک دوست دارم وقتی درست میکنم خودمم دنبال پسرم میخورم🥰 یهو تاپیکت دیدم گفتم منم پنکک بدم صبحانه بعد یادم اومد تخم مرغ تموم شده دیگ‌گفتم فدا سرش عصرونه براش درست میکنم صبحانه رشته درست میکنم براش 🤩

بد نمیشه تا صب بمونه؟

سرخ میکنی عزیزم؟ من پنکک هام اصلا خوب نمیشه

عزیزم دستورشو میگی منم درست کنم

نوش جان. منم خیلی دوس دارم با سس شکلات🤤

اماده کردم ***

سوال های مرتبط

مامان هاوُش خان🦁 مامان هاوُش خان🦁 ۲ سالگی
یاد پریشب افتادم یلحظه خندم گرفت گفتم برای رفیق جونیام تعریف کنم🤣🧡
آقاااا این جنس پسر چیه که از کودکی شیطونه🤣🤣
پریشب پسرمو بردم هیئتی باباش اونجا طبل ریز میزنه . بعد شوهر من خیلی وسواسه سر نوت و موسیقی و این چیزا خیلی سرش میشه ، میگه بیا نزدیک بمون فیلم بگیر من اومدم خونه ببینم چی زدم کجا بد بوده کجا خوب بوده .کلا با خودش خیلی حال میکنه خوش بحالش ، من از خودم بدم میاد 🤣🧡
بگذریم .آقاااا ما رفتیم نزدیک ، چندتا دختر خانم سانتی مانتال هم وایساده بودن . پسر منم بغلم بود . هی پشت خانمارو میزد با یه لبخند دخترکش اشاره میکرد به باباش میگفت باباییمه . با ۵ ۶ نفر اینکارو کرد.
همش برام جای سواله پسر من که ارتباطش با آقایون عالیه و اصلا جمع خانمارو دوست نداره و محاله توی مهمونی توی جمع خانما باشه ، چراااا بین اون همه آقا هی پشت خانمارو میزده باباشو معرفی میکرده؟؟؟؟؟🤣🤣🤣🤣🤣
هرچی میخوام مثبت فکر کنم نمیتونم🤣🤣🤣🤣🤣🤣
پسرم میخوای مخ بزنی بزن چرا از شوهر من مایه میذاری نشون این و اون میدی 🤣🤣🤣🤣🤣
آیا مثبت فکر کنم و بگم آخیییی گوگولی داشته پز باباشو میداده یا نه منفی به عنوان جنس پسر فکر کنم؟ 🤣🤣🤣
مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
خب اومدم تجربه ی خودمو در مورد ترک پستونک بگم نمیگم راحت بودش ولی اونجوری که برای خودم غول ساخته بودم نبودش من ۱۲ روز پیش خیلی یهویی نلین از خواب بیدار شد تصمیم گرفتم پستونک بهش ندم البته نلین تا قبل ۱۸ ماهگی فقط برای خواب و هنگامی که از خواب بیدار میشد بهش میدادم که دوباره به خوابش ادامه می‌داد تا اینکه از اردبیهشت ماه که تب ۴۰ درجه کرد وابسته پستونک شد که فقط می گفت پستونک که کلا در طی هم زیاد می خورد یه مدت گفتم ایرادی نداره چون دندونش هم در می آورد از اونورم خواب در طی شبش خیلی بدجوری شده بود پشت هم توی خواب بیدار میشد و پستونک می خواست دیگه دیدم خیلی وابسته شده صبح بیدار شدم گفت پستونک گفتم مامان نمیدونم کجا گذاشتی برو بگرد پیداش کن تا ساعت یازده موقع خواب نیم روزش یه پنج دقیقه گریه کرد و خوابش برد بیدار شد گفت پستونک نلین به پرنده ها علاقه داره گفتم مامان پرنده ها بردند گفتند نلین بزرگ شد گفتند چیزی دیگه ی برای نلین میاریم گفت نه نه منم پشت هم تکرار میکردم پرنده ها بردند تو که پرنده ها رو دوست داریی تا غروب حسابی سرشو گرم کردم حسابی خستش کردم شبش رفتیم با هم عروسک به همراه وسیله های تمیز کاری خریدیم نلین خیلی جارو دسته بلند دوست داره گفتم نلین کدام‌ها رو دوست داریی پرنده ها گفتند هر کدوم دوست داریی بردار که انتخاب کرد اومدیم خونه خیلی خسته بودش زود خوابش گرفت در طی شب هم بیدار شد یکبارش روی پام گذاشتم چند بار دیگه پشتشو ماساژ دادم خوابش برد نمیگم راحت خوابش برد حتی چند دقیقه گریه هم کرد ولی خب اونجوری نبودش زود خوابش می کرد فرداش چند باری اومد گفت پستونک بازم همون جمله ها رو گفتم و عروسکشو نشون گفت باشه روز سوم تب کرد بقیه رو پایین میذارم