۱ پاسخ

خب بالاخره با آمپول دردت اومد

سوال های مرتبط

مامان تودلیم🥺👼🩷 مامان تودلیم🥺👼🩷 روزهای ابتدایی تولد
سلام چطورین

اومدم از تجربه زایمانم بگم🥰🤰

۳۹ هفته و ۱ روز بودم که دکترم گفت بیا معاینه تحریکی هفته قبلش هم معاینه شدع بودم گفت دو سانتی ،و هفته بد بیا این هفته ک رفتم معاینه کردو گفت س سانتی و کاملا دهانه رحمت نرمه و امشب باید بستری بشی ساعت ۴ صبح کیسه آبت پاره میشه احتمالا امشب اگه هم نشد برو خودت بستری شو نامه بستری داد گفت هرجا بری بستری میکنن
خلاصه منم یکم شکمم از صبح همون روز سفت میشد و دلپیچه داشتم هیچ درد دیگ ای نداشتم بعد معاینه هم رفتم یکم پیاده روی قبلشم هروز ورزش میکردم تو خونه اسکوات زیر دوش ابگرم و تو خونه حرکت سجده و.. هروز ۲۰۰ تا اسکوات یادمه یرور ۴۰۰ تا زدم 🤣پیاده روی هم هرشب نداشتم ولی دوشب درمیون یکساعت و نیم ساعت و داشتم رابطه هم بدون جلوگیری داشتم ک با همه اینا س سانت بودم و بر دکتر ک پیاده روی تموم شد اومدم خونه لک دیدم رنگ خون بود دکتر گفت طبیعیه
همه کارامو کردم خونه رو تمیز کردم لباس های خودم جمع کردم ساک نی نی هم آماده بود ظرف هارو شستم شاممو خوردم رفتم دوش گرفتم زیر دوش ی ۵۰ تا باز اسکوات زدم 🤣اومدم لباس پوشیدم و بدون درد رفتم بیمارستان 🥺🤣🥹🤰
مامان سلین 🩵♥️یاسین مامان سلین 🩵♥️یاسین ۴ ماهگی
سلام مامانا چطورین
بعد چند روز اومدم تجربه زایمان تعریف کنم براتون
من از 36 هفته ورزش شروع کردم پیاده روی .پله بالا پایین کردن. زیر دوش اسکات زدن . حالت گربه گاو .ووووو۳۷ هفته هم تصمیم گرفتم برم بیمارستان دولتی و ماما همراه گرفتم برای خودم
دیگه هرروز ورزش میکردم زیر دوش اسکات میزدم تا 3۸ هفته رفتم معاینه ۱ سانت باز بودم گفت یه هفته وقت داری ۱ روز کامل احساس فشار داشتم ولی درد نداشتم فرداش درد داشتم رفتم گفت ۱ سانتی هنوز دردات بیشتر شد بیا اومدم خونه تا اومدم بخوابم دردم گرفت گفتم اینم بازم کاذب ولش کن رفته رفته دردام بیشتر شد درد داشتم نفس عمیق می‌کشیدم از دهن میدادم بیرون طوری که شکم تکون بخوره دردام تموم میشد اون دو دقیقه رو ورزش میکردم پله چهار دسته پا زیر دوش رفتم اسکات زدم. اسکات یعنی حالت نشسته روی صندلی ولی صندلی در کار نیست
از ساعت ۴ تا ۸ درد کشیدم طوری که می‌گرفت ول میکرد
وقتی درد داشتم نفس عمیق شکمی ولی تموم میشد ورزش میکردم
دیگه زنگ زدم ماما همراه گفت بیا بیمارستان این دیگه درد زایمان
تا رسیدن بیمارستان ساعت ۸ نیم بود
ادامه ...