به دکترت بگو عزیزم دارو با دوز کم بهت میده خیلی کمک میکنه
نگران نباش تا دو هفته طبیعیه بعد زایمان
منم همین بودم عصر که میشد میخواستم خفه بشم قرص اهن قوی خوردم گوشت وکباب اینام زیاد خوردم که کمبود خون واهن جبران بشه مولتی ویتامین b خوردم سعی کردم دور ورم شلوغ باشه زنگ میزدم فک وفامیل میومدن که سرگرم بشم .و از همه مهم تر زنگ زدم یه سید سرکتاب برام باز کرد گفت چله یه زائو دیگه گرفتت وترس کردی که دعا اینا نوشتم برام خدا رو شکر از این رو به اون رو شدم
فکرا مثبت بکن
به آینده بچت به عروسیش به مدرسش
به اینا فکر کن
به این فکر کن که باید خودتو جمع کنی تا بعدا دوباره بتونم حس های شیرین بارداری رو مجدد تجربه کنی
آهنگ شاد بذار تو خونت
و ازهمه مهم تر سوره یس هزشب بخون
منم روزای اول خیلی بد بودم همش گریه میکردم ،ولی الان یکم بهترم گرچه هنوز از اینکه کلا تو خونه ام و تنهام حس خوبی ندارم ولی چیکار میشه کرد برای بچه هام سعی میکنم قوی باشم
عزیزم منم اینجوری بودم از عصر گریه و بغض داشتم تا شب
واقعا روزای سختی بود
والله من کار خاصی نکردم گریه و زاری مو میکردم
هر کی هر چی میگفت من اشکم در میومد اما رفته رفته بهتر شدم
دوش میگرفتم حالم بهتر میشد گرما کلافه ام میکرد بخیه هام آزارم میداد اما به مرور خوب شدم
عزیزم منم مثل شما بودم . ولی مراقب باش به دکترت حتمااااا بگو نزار بیشتر بشه . تغییرات هورمونه خستگی هم هست . منم تا افتاب غروب نکرده شروع میشد استرس احساس خفگی بغض شدید . خیلی ایت الکرسی بخون سعی کن همش با وضو باشی تاثیر داره .
تازه اون اطرافیان که هی میگن چته چته از همه چی بدتره
اصلا درک ندارن که گریه ها بی دلیله دست خودمون نیست
والا من اینجوری بودم اما فقط میتونم بگم میگذره 🥺🥺
هیچی یکم بگذره درست میشه منم همینطور بودم تازه من به خودکشی ام فکرمیکردم یکم که بگذره همه چی بیوفته رو روال درست میشه
وای خیلی حس بدیه من همش منتظرم زایمان کنم ک افسردگیم بره نکنه بدتر بشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.