۸ پاسخ

مبارکه عزیزم
کدوم آتلیه بردی؟

عاشق این مدل کیکام منم اینو میخام سفارش بدم

تصویر

ای جونم عزیزم مبارک باش مامانش منم میخام پسرمو ببرم پارک اون بادکنکا رو چجوری ایستاده نگهداشتی عزیزم بارا

ای جانم مبارکش باشه
منم دو روز دیگه تولدشه ۵ مرداد

اینم از کیکش 🤭

تصویر

🍓🍓🍓🍓

تصویر

💕💕💕

تصویر

اینم از عکسای تولدش البته از رو مانیتور عکس گرفتم

تصویر

سوال های مرتبط

مامان دلانا ♥️😍🍒 مامان دلانا ♥️😍🍒 ۱۵ ماهگی
اغا ی حسو حالی دارم اصلا قابل توصیف نیست
ب جرعت میتونم بگم این ذوقی ک الان دارم و حتیاون شبی ک مرد مورد علاقمم اومد خاستگاری و نامزد کردیمم نداشتم
اصلا دلم میخاد ی بیلبورد بزنم تو کل خیابونای شهرک فردا تولد دخترمه
واقعا این همه خوشحالیو یک جا هیچ وقت تجربه نکربه نکرده بودم
حتی وقتی ک واسه اولین بار بغلش کردم بخاطر اون همه دردی ک تجربه کرده بودمم نتونستم تجربش کنم
این ی سال باهمه سختی ها و شیرینی هاش گذشت از صبح همش دارم خاطرات پارسال این موقع رو مرور میکنم
بچه ها ما چقد خوشبختیم ک مادر شدیم هیچ هدیه ای بنظرم بینظیر تراز این حس نیست چ میکنه خدا حتی هدیه هاشم بینظیره
کی فکرشو میکردیم ک وسط خستگی و داغونی و گریه هامونم بابت عاملش خدارو هزار بار شکر کنیم
تو همه ی این حس حال خوبم فقط میتونم بگم خداروشکر
از صبح همش ی جمله ایو با خودم تکرار میکنم ک خدایا از هیچ زنی این حسو دریغ کن دامن همه رو سرسبز کن و داغ هیچ بچه ایو رو دل مادر پدرش نزار
الان واقعا واقعا واقعا فقط همینو از خدا میخوامو بس❤️❤️❤️
خدایا هزاران بار شکرت
مامان نویان مامان نویان ۱۴ ماهگی
پارسال اینموقه داخل بیمارستان بود و نویان رو به دنیا اورده بودم چه حال عجیبی داشتم از یه طرف بخاطر بیهوشی گیج و گنگ بودم از یه طرف نویان رو میدیدم و چقدر ذوق میکردم بهترین حس دنیا رو اون ساعت ها داشتم با اینکه کلی درد داشتم اما خوشحالیم بیشتر از درد خودشو نشون میداد امشب یکسال از اونشب میگذره و چقدر دلم تنگه برای ثانیه به ثانیه اون روز و شبا با اینهمه سختی که این یکسال کشیدم اما بازم خیلی زود گذشت انگار به یه چشم بهم زدن نویان یکسالش شد. بزرگ شدنشون شیرینه اما تموم شدن دوران نوزادیشون غمگینه من هنوزم خیلی وقتا میگم کاش برگردیم عقب کاش دوباره ۹ ماهه بشم دوباره نویانو بدنیا بیارم دوباره بدن کوچولوشو بغل کنم خیلی شیرین بود اون لحظه ها خدارو شکر میکنم برای اینکه بهم‌ لطف کردم و این حس و حال رو بهم هدیه داد مادر شدن واقعا عجیب ترین و شیرین ترین اتفاق دنیاست .. انشالله که خدا دامن تمام زنان دنیا رو که منتظر مادر شدن هستن سبز کنه و این حس زیبا رو بهشون هدیه بده🙏🏻
مامان علی جون مامان علی جون ۱۴ ماهگی
علی جان دلم، اولین تولدت مبارک عمر مادر...🎂❤️🎂❤️🎂
پسرکم باورم نمیشه که یکسال گذشته...
یکسال از اولین لحظه ای که صدای گریه ات رو شنیدم،اون لحظه ای که دنیا ایستاد و تو شدی همه زندگیم
علی جانم❤️تو فقط یه بچه نیستی...
تو دلیلی هستی برای نفس کشیدنم،برای بیدار شدن،برای ادامه دادن...
با اومدت قلب من شکل تازه گرفت
پر شد از چیزی که هیچ وقت با هیچ کلمه ای نمیتونم تعریفش کنم،یه عشق خالص،یه وابستگی بی مرز،یه آرامش عجیب که فقط و فقط وقتی توی بغلمی میتونم حسش کنم.
یکسال پر از لحظه هایی بود که با اشکم با لبخند قاطی شد...
وقتی اولین بار خندیدی،وقتی اولین بار بهم نگاه کردی،وقتی اولین بار دستت رو دور انگشتم حلقه کردی...
تو بزرگ شدی جان دلم ولی منم با تو بزرگ تر شدم ،قوی تر شدم،عاشق تر شدم...
نمیدونی هر شب قبل خواب چقدر میبوسمت و تو به این کار عادت کردی و با بوسه های من خوابت میبره،چقدر بعد خواب نگات میکنم و از خدا تشکر میکنم که تو رو بهم داد...
که صدای نفس هات شد امن ترین موسیقی شبهام...
که بوی تنت شده آرامبخش تمام خستگیهام...
علی کوچولوی من❤️
امروزم تولد توئه🎂
اما انگار هدیش رو من گرفتم
خودت رو،وجود نازنینت رو،عشقی که تا همیشه توی قلبمه
تولدت مبارک پاره تنم😍
هر سال،هر روز،هر لحظه بیشتر از قبل عاشقت میشم و دوست دارم

بمونه به یادگار با یک روز تاخیر
چون من و علی جانم دیروز سخت مریض بودیم و امروز بهتریم
خداروشکر
مامان 🧑‍🍼ermyia👶 مامان 🧑‍🍼ermyia👶 ۱۲ ماهگی
سلام دوستان پیرو تایپینگ قبلیم امروز راهکارهایی رو میذارم ک تو ۲۴ ساعت تب شدید رو کنترل و قطع کرد شماهم اگه راهکار دارید زیر همین تایپینگ بذارید تا دوستانه ک دنبال راهکارن ی تایپینگ قوی ببینن و زود دست به کار بشن ❤️
من برای ارمیا با؛ ۱. پاراکید تجویز دکتر شروع کردم هر ۴ ساعت اما از اونجایی ک بهیچوجه تب رو پایین نمی‌آورد هر ۳ ساعت بهش دوبرابر وزن قطره میدادم ۲.سینک رو آب کردم گل ختمی ریختم توش و بچه ام رو ک پاک بود بدنش گذاشتم توش تا خودش آب بازی کنه چون اگه داخل وان یا حموم میبردمش گارد می‌گرفت و یکم ترس داره نمیشینه تو وان ۳.هر از گاهی صورتشو دست و پاشو با گلاب خیش میکردم تو پایین آوردن نبش واقعا موثر بود ۴.چون نباید بچه رو پاشویه کرد چندباری دستمال مرطوب با آب ولرم رو روی پیشانیش و دست و پاش گذاشتم۵. یک پیاز حلقه کردم و در دونوبت تو جورابش قرار دادم تا تبش رو کم کنه و بیماری رو دفه کنه ۶.دعای نور برای رفع تب رو می‌خوندم واقعا تاثیر داره بچها 🥺۷.دوتاسیب کوچولو (ما سیب گلاب داشتیم)رو ریز کردم و با یک مقدار آب و یک دونه هل روی حرارت گذاشتم تو بجوشه بعد میکس کردم و از تنظیف رد کردم و تو شیشه اش ریختم دادم بخوره ....
برای سلامت کامل پسر منم و خوشبختیش دعا کنید ممنون😅