سلام مامانا. میخواستم بگم واقعا خیلی بده اطرافیان دخالت های بیجا میکنن تو بچه داری و اینا.
من پسرم‌خیلی بد غذاعه حتی شیرم بزور میخوره. بهد بردمش دکتر تعذیه کرج خیلی ام کارش خوبه ازش خیلی تعریف شنیدم بعد دکترش یه رژیم نوشت گفت اینو ۴ ماه رعایت کن بعد ۴ ماه بیارش دوباره ببینمش. بعد رزیمش خم سخت بود مثلا نباید بجز غذا شفره و شیر گاو و شیر خشک چیزی دیگه ای میخورد. حالا هر جا میرفتیم دیگه خونه هر کسی. به بچم میخواستن میوه بدن یا حتی یکی پفک هم داد بیرون تو مارک حواسم نبود یه بچه ای پفک داد خورد حالا این هیچی خودم حواسم‌نبود بعد هی من مسگفتم مادر من خواهر من دکتر گفته بهش بجز غذای سفره هیچی ندم دیگه کشی گوش نمیداد فقط تودم و همسرم رعایت میکردیم. بعد شهریور بیاد باید دوباره بریم‌پیش دکتره. خلاصه مادرم که حرف من گوش نمیداد میداد ببین یجوری شده بود خونشون دیگه نرفتم اصلا حرف منو گوش نمیدادن. خلاصه میخواستم بگم با همچین مرمانی زندگی میکنیم حالا یکی هست بچش حساسیت داره نباید هر چیزی و بخوره ببین اون جی میکشه.

۷ پاسخ

کدوم دکتر تغدیه بردی؟اسمش چی بود؟

دقیقا دکترهمین حرفا بهم گفت البته برای ۲ ماه منم سفت سخت گرفتم به همه گفتم دکتر گفته خداروشکر بدون اجازه دیگه نمیدن فقط هفته پیش مادرشوهرم دورهمی داشت تنقلات هم بود حریفشون نشدم دخترم خورد

دقیقا نمیدونم چرا فکر میکنن بهتر از مادر بچه و دکتر میفهمن!¡

اره دقیقا بعد سرزنش هم میکردن‌میگفتن هیچی بهش نمیدی چقدر لاغره حتما بهش هیچیی نمیدی و فلان. انگار بهتر از دکتر میفهمن

سخت نگیر
هرچی حساس تر باشی شرایط بدتر میشه

چرا نباید چیزی جز اینا بخوره؟

ویرایش نداره خیلی غلط املایی داشتم ببخشید☺

سوال های مرتبط

مامان دلـــوین❤️ مامان دلـــوین❤️ ۲ سالگی
سلام صبح بخیر
خانما من دخترم تازگیا خیلییی پرخاشگر شده خیلی قبلاً به حرفم گوش میداد خیلی یا اگه چیزی و میخواس که خطرناک بود براش یا بد بود براش یه چیز میدادم دیگه اونو فراموش میکرد و سرش گرم اون میشد الان اما نه،
خیلی پرخاشگری می‌کنه هر چی دستش باشه پرت می‌کنه ، پرت می‌کنه سمت تلویزیون ، یا گاها برا چیزی که میخواد و من نمی‌دم سرش رو میزنه به دیوار یا میزنه زمین
الان دیروز کفشش که کثیف بود رو میگف باید بپوشم خونه هرچقدر توضیح دادم مامان بده ، کثیفه ، کفش رو باید بیرون پوشید ، ببین من کفشمو نیاوردم تو و فلان و.... ولی اصلا گوش نمی‌داد منم میزد خودشو میزد سرش رو میکوبید زمین آخر سر دیگه دیدم داره خودشو می‌کشه رفتم کفش رو شستم دادم بهش ، ولی نمیتونم که همش تسلیم اینطور خواسته هاش بشم که بعداً بدتر کنه
شما تو چنین مواقعی چطور برخورد میکنید ؟ یا اصلا بچه شما هم اینطوره؟
اینم بگم یه مدت بودخواب شبش هم خوب شده بود اما تازگیا انقد نصف شب بیدار می‌شد خواب نمیره همش جیغ و گریه هرچقدر هم بگم کجات درد می‌کنه نمیگه 🥺😢
مامان 🌹 مهدیار 🌹 مامان 🌹 مهدیار 🌹 ۲ سالگی
مامان الناز مامان الناز ۱ سالگی
امشب دخترمو بردم پارک یکم تاب بازی کرد بعد ترامپولین رو دید گفت برم بپر بپر
فضاش ۴تایی بود یکی دختر من بود داشت میپرید دوتاش دخترای دیگه که بزرگ بودن حدودا ۱۰ساله
یکی خالی بود
چند دقیقه گذشته بود یه خانمی اومد بلیط گرفت پسرش رفت داخل و پرید همون جایی که دختر من بود پسر حدودا ۸/۹سالش بود
همون لحظه اول دخترم تعادلشو از دست داد و افتاد باصورت
من بلند شدم به پسره گفتم اقا پسر هر کدوم از این جاها مال یه نفره شما باید بری جایگاه بغلی
حالا نگو بچه ی طفلی یکمی مشکل داشت اما از ظاهرش اصلا مشخص نبود
مادرش یهو اومد جلومو گرفت گفت نمیبنی بچه نمیفهمه؟؟؟بچس حالا چیشده مگه طلای بچت ریخت؟؟گفتم این چه حرفیه اگه دختر منم پسره شمارو مینداخت پایین بازم میگفتی بچس؟؟ببین این چقدره اون چقدره؟دختره من هنوز دوسالشم نشده
بعد برگشت به مت گفت تو بیشوری نمیفهمی که این بچه مشکل داره 😳حالا من همینطوری موندم چی بگم
شوهرم اومد با خانمه بحثش شد خانمه فقط میگفت نباید به بچم حرف میزدی
گفتم بابا من که حتی کلامی دعواش هم نکردم فقط گفتم برو اونور با لحن خیلی اروم دیگه چی میگی؟؟یه کولی بازی در اورد همه جمع شدن بعد شروع کرد گریه کردن😕😕چرا بعضیا اینجورین؟؟ینی یکی بیاد بچه شما رو بندازه حالا چه روی زمین چه جای دیگه شما نمیرین بگین این کارو نکن؟؟؟
مامان نی‌نی‌ گودو مامان نی‌نی‌ گودو ۲ سالگی
مامانا امروز پسرم مریض شده بود تب داشت از شانسم شوهرمم خونه بود امروز. حالا اول گفتم بچه رو ببریم دکتر گفت هم بچه مریض میشه که دکتر نمیبرن اگه خوب نشد فردا ببریم. یکم گذشت پسرم گریه میکرد هی میگفت ای دستم ای پام درد . همینطور اشک می‌ریخت حالا من ترسیدم گفتم بچه چیکار شده بیا بریم دکتر رفتیم دکتر ، فقط استامینوفن و پلارژین داد گفت ویروس سبک گرفته. حالا اومدیم بیرون شوهرم اینقدر به من غر زد که چرا هر چی میشه میگی بریم دکتر همین استامینوفن رو که تو خونه خودت بهش دادی دیگه الان اومدیم دکتر چی شد مثلا بعد اینا به کنار
به من میگه تو با این پسر مثل دخترا رفتار کردی این لوس شده یکم مریض شده ببین چه گریه ای میکنه. دکتر میخواد معاینه کنه یه جوری گریع می‌کنه انگار میخوان چیکارش کنن. گفتم خب بچه است دیگه میگه نه همه بچه‌ها اینطوری نیستن تو اینو لوس کردی هی به خودت از اول چسبوندی این اگه نازکش نداشت اینقدر ناز نمی‌کرد اینقدر از این حرفاش به دلم میاد
میدونین مادرشوهر من خیلی زن خوبیه ولی اصلا محبت نمیکنه نه به بچه‌هاش نه به نوه‌اش اصلا بچه منو بغل نمی‌کنه نمی‌بوسه. حتی یک بار از دهنش عزیزم و قربونت برم نشنیدم به بچه‌هاش یا نوه‌اش بگه کلا یخه اخلاقشه بعد شوهرم فکر می‌کنه منم باید با بچه یخ باشم ولی من پسرمو هر روز صد بار می‌بوسم و بغل می‌کنم و قربون صدقه میرم این اختلاف اذیتم می‌کنه
مامان محیا مامان محیا ۲ سالگی
همیشه دوس دارم هر تجربه ای رو کسب کردم باهاتون در میون بزارم .شاید به درد یک نفر خورد
برای گرفتن شیر خشک از محیا اول خیلی دغدغه داشتم .چون محیااوایل خیلی خوب بود شیر شب نمی‌خورد. اما بعد ۱۵ ماهگی بیشتر وابسته شد .در شب چند بار بیدار میشد.اگه نمیدادم چنان جیغ میزد .دیگه خیلی کم آورده بودم ...شروع کردم در روز ازش گرفتن.. یکدفعه تو یه روز .جایگزین شیر کاکائو دادم .با درصد خیلی پایین.پسته .بستنی .فرینی باغذاهای اصلی .یک هفته بعد شروع کردم شب رو شیرش رو مقدارش رو کم کردن .بجای ۱۵۰ کردم ۱۲۰ .مقدار شیر رو کمتر ریختن.بجای ۴ تا دو تا و نیم .و هی اون رو هم کردم ..(ممکنه بعضی ها بگن نباید مقدار روتغییر داد.اما باید بگم این برای بچه هایی که فقط شیر خشک میخورن و کوچیکترن برای این سن هیچ اتفاق نمیفته در تجربه من که نیفتاد حداقل )محیا بار اول فهمید .اما دفعه بعد تو خواب دادم و یکم بهونه میگرفت اما خودم رو میزدم به اون راه .براش هی تکون میدادم .و میزاشتم دهنش.که مثلا خوب بهم نخورده بود .بعد خودش کم کم تقاضای و دفعاتش کم شد .شد ۶۰ تا با نیم پیمانه .اونم یک هفته ادامه داد و دیگه دید مزه نمیده .نخواست .تو این وسط شد که حتی یبار بیدار شد منو کلافه کرد اما شیر ندادم و رفتم فرینی درست کردم .میخوام بگم اصلا نباید کم بیارین و تغییر بدین رویه رو...ان شا الله موفق باشین.
و اینکه بعد شیر خیلی بهتر غذا می‌خوره و وقتی شیر می‌خورد اصلا غذا نمی‌خورد. منم بجای به غذا متوسل شدن به میان وعده ها متوسل شدم که براش جذاب بود