واااای چطور میتونی بنظرم تا ۳ سالگیشونم بمونی همین حسو داری ک تنها نمیتونی بالاخره باید از ی جا شروع کنی و از هرجاهم شروع کنی فقط اولش سخته بعد اوکی میشی
من بعد ۱۵ روز تو شهر غریب تنها بودم 😊
واقعا خونه خودت نرفتی ؟ چه حوصله ای داری بابا . اینجوری مرتب دخالت بقیه رو باید گوش بدی هم روی روابط خودتو همسرت همم تربیت بچه هات . برو خونه خودت و هرجقدم سخت بود بگو من باید از پسش بربیام یکمی ک تنها باشی باهاشون دستت میاد . منم دوقلوهام دقیقا یکیشون رفلاکس داره و به زور و با سرنگ و … شیر میخوره و کلا خیلی بدقلقه اما فقط ۴۰ روز اونم خونه ی مامان خودم بودم . البته الان بچه هام پرستار دارن صبح تا ظهر پرستار میاد چون من شاغلم وگرنه بقیه روز با خودم و همسرم هست .
و منی ک همه کس رو دارم ولی هیچکس هیچ کمکی نکرد مجبور شدم از همون اول خودم همه کارارو بکنم .قشنگ داغون شدم ولی منت کسی رو سرم نیست خدا به خودمون توان و قدرت و قوت بده الهی
من تا ۴۰روز خونه مامانم موندم دوقلوهای من نارس بودن کوچیک بودن ولی دیدم نه نمیشه باید بیام خونع همش از شوهرم داشتم دور میشدم هم زندگی سابقم .اومدم خونع خیلی سخت بود خیلی گاهی از شدت عصبانیک و خستگی خودمو میزدم داد میزدم ولی کم کم اومدم دستم روتیناشون ساعت خوابشون همچی .یکسالگی ب بعد ک راه بیفتن باهم بازی میکنن خیلی راحت تر میشه .سعی کن دیگ الان ک ده ماهشونه کم کم بیای خونه البته اگ شوهرت واقعا کمکت میکنع من شوهرم خیلی کمکم بود و هست
من از۲۰روزگی خودم تنهایی بزرگشون کردم درسته خیلی سخت بود ولی هم خودم یادگرفتم چطورازپسشون بربیام هم این دوتا وروجک یادگرفتن که من مامان دو تاشونم.هرچقدبیشتر بمونی پیش بقیه بیشتر بهت سخت میگذره بچه هام بدعادت میشن دیگه تنهانمیمونن همش باید دورشون شلوغ باشه.بنظرمن هرچه زودتر بروخونه خودت ۱هفته اول سخته بعدیادمیگیری چیکارکنی.
ای خدا
فکر میکردم فقط من این شکلی ام
من که کلا از سه ماه بارداری خونه بابام هستم تا هم اکنون که ۱۵ روز دیگه بچه ها میشن ۶ماه
ولی تصمیم دارم اول شهریور برم
ولی غصش منو برداشته
من باید برم یه شهر غریب اونجا کسیو ندارم
شما که تو شهر خودتون خانوادتون هست شرایطت بهتره
از۴۰زوزگی تنهام
من از ده روزگی بچه هام دست تنها و با همسرم بچه ها رو بزرگ کردیم. اوایل سخت لود ولی بعدش قلق بچه ها اومد دستم.
والا من زایمان کردم تنهایی اومدم خونه خودم همون روز
ساعت ۱۱شب خونه تاریک 🥲مامانمم فرداش اومد
تا۱۰روز .روزا اومد فقط
یکم سخت کرفتی خواهر بچه هاتم عادت کردن ب شلوغی
منم دقیقا مثل شما...اصلا میخوام برم خونه موندم چطوری نگه دارم خب وقتی یکی دشویی میکنه چطوری بشوریم اون یکی میاد وایمیسه پشت در..وقتی یکی رو میخوام بخوابونم اون میاد اذیتش میکنه که بندازم پایین از پام..یکی به من بگه دوقلو رو چطور تنها نگه میداره
من حتی یک شب هم خونه مامانم نرفتم ۱۰اول مامانم پیشم بودخودم تنهایی همه ی کارهاشونو میکنم شوهرم هم بعضی وقت هاکمک میکنه سخته ولی خوب نمیشه که همش ادم اینور اونور باشه برو خونه ی خودت عادت میکنی
من ازده روزگی تنهابودم، خیلی سخته ولی باید قوی باشی عزیزم
عزیزم من تو شهر غریب تنها نگه میدارم اصلا نترس ، سخته ولی بعد یه مدت قلق شون دستت میاد ، بعدا میگی کاش زودتر رفته بودی خونه خودت ، هیچ جا بهتر از خونه خودت نمیتونی نگهشون داری
من ۲ماه ۱۳ روزشون بود امدم خونه خودم تا ۴ ماهگی گه گداری اشپزی میکردم بیشتر مادر شوهرم اشپزی میکرد (شوهرم مواد غذایی میگرفت براش برا ما میپخت ) حدود ۳ هفته صبح ها مادر شوهرم از ۸ -۹میومد بچه هارو میکرفت تا ۱۱_۱۲ تا من بخوابم بعد خودم خواب بچه هارو تنظیم کردم شب میخوابیدن فقط براشیر بیدار میشدن دیگه به امدن مادرشوهر نیاز نبود ازبعد از واکسن ۴ ماهگی یکی از پسرام رفلاکس پنهان گرفت فقط تو خواب شیر میخورد هر دوساعت میخوابوندمش شیرش میدادم اون یکی هم تو بغلم یا در حال شیر دادن تازه یکم بهتر شده گه گداری تو بیداری شیر میخوره کوچیک بودن سختیاشون کمتر بود میزاشتمشون تو گهواره یا دو زمین جلوم میرفتم به کارام میرسیدم الان انقدر شیطون شدن که سرم برگردونم جیع یکی در امده
من از ۴۰ روز به بعد دیگه خودم نگه داشتم ..درکنارش مادرم گاهی میاد سر میزنه .اما اجازه دخالت به کسی از اولش ندادم تا قلق بچه داری دست خودم بیاد .خیلی سخت بود برام اولش . اما تحمل کردم .الان که ۹ ماهشون شده راحتتر شدم و دیگه از پسشون برمیام ..
برگرد خونه ی خودت یه چند روز سختت میشه اما بعدش عادت میکنی ..
خدا خودش صبرما رو دیده که دوقلو داده قربونش بشم 🤣
من از همون اولش خودم تنها نگه میداشتم حتی یک شبم کسی نبود کمکم خودم و شوهرم دوتایی مثل گل بزرگشون کردیم😍
من از اول خونه خودم بودم
فقط ده روز مامانم پیشم بود
سخت هست ولی بلاخره باید خودت از پسشون بر بیای
حداقل یه مدت رو امتحانی برو خونه خودت شاید تونستی
من ۳ ماه اول رو کلن خونه نبودم چون دوقلوهام نارس بودن و پای خودم هم تو اناق عمل شکسته بود،دیگه تا پام و از گچ دربیارم و فیزیوتراپی و اینا حدودا ۳ ماه شد،بعدش اومدم خونه یه روزایی مادر یا مادرشوهرم میومدن پیشم،البته که هنووز پام درد داره ولی از عید دیگه ترجیح دادم با وجود همه ی سختی ها خودم نگهشون دارم،همسرم هم شغلش شیفتیه و چند روز در ماه کل ۲۴ ساعت و تنهام،ولی خب شرایط شما هم قابل درکه،نگران چیزی نباش و عذاب وجدان نداشته باش، در هر صورت همه ی مامانا قوی هستن،مامانای دوقلو عملا قهرمانن❤️❤️
با اینکه غذامو مامانم آماده میکنه بخدا باز وقت نمیکنم بخورم
میترسم نتونم از پسش بربیام
عزیزم من از سه ماهگی بچه ها اومدم خونه خودم، خیلی سخت بود ولی خب بعد چند مدت افتادم رو روال و همه چیز اومد دستم
عزیزمدیگه خودت از پسشون برمیای. به نظرم نمون زیاد چون دیگه اظهار نظرها برا تربیتشون شروع میشه و به خودشون حق دخالت میدن
سلام عزیزم دوست من هم دوقلو دارن ماشاالله الان دوقلو هاشون سه ساله ان و هر دو دختر میخواستم بهتون بگم درسته سخته خونه خودتون برنامه ریزی کنید دوقلو هاتون هم دیگه از آب وگل درآمدن و بزرگ شدن
الان چند وقتشون شده؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.