سوال های مرتبط

مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۲ ماهگی
مامان آنیا مامان آنیا ۷ ماهگی
چه بگویم از دلم ..
دلی ک با کوچک ترین سخن میشکند
و با کوچک ترین سخن شاد .
چه بگویم از خودم از منی ک با خودم هم رو راست نیستم نمیدانم حالم خوب است یا نه
کمی که مینگرم پی میبرم که خوشبتم.
پاره ی تنی دارم ک دلیل ادامه ی زندگی من است، همسری دارم ک از خودم به من نزدیک تر است .
بخواهم حقیقت را بگویم همین همسر است که دلم را بیشتر میشکند
با کوچک ترین سخن و بی توجهی از سمت او قلب من لطمه می‌بینید.
دوستش دارم آری اوست که به من میفهماند عشق چیست آدم مغروری که گاه مهربان است و گاه سرد تر از یخ می‌شود .
گاه دستانش را ک میگیرم گرمایش همه درونم را می‌سوزاند و گاه سرمایش به اعماق وجودم نفوذ میکند و این منم که مییمرم!!
عشق چنین است مگر ؟
گاهی با من بد تا میکند مگر میشود با عشق خود چنین بد تا کرد !؟
گاهی برایش مهم نیستم و به چشمان زیبایش نمیایم انگار ک وجود ندارم .
گاهی ...
ولی من با وجود تمام بدی و خوبی هایش دوسش دارم انقدر که نمیتوان وصفش کنم و بگذار این چنین عشق مارا بسوزاند ...



پایان.