میگم یچی توشکمم مثل مورچه این ور اون ور میره یجورایی مثل نفخ .نمیدونم چجوری بیان کنم اینا تکون های بچس؟

درخواست دوستی بده بهم

هشت ماهشه

مگه غیر اینه که هر چی خدا بخاد اتفاق میفته پس چرا ما انقد دست پا میزنیم باور کن حتی فکر کردن به اینکه چه روزایی رو گذروندم هم الان حالمو بد میکنه خدا میدونه چه فشاری به روانم وارد شد

باورت میشه روزی هزار بار میگم چرا به خدا اعتماد نکردم چرا انقد عذاب کشیدم

اول از همه از ته قلبت به خدا توکل کن خودتو رها کن چون همه چی دست خودشه عزیزم هیچی دست ما نیست و استرس داشتن واقعا خنده داره چون هیچ کمکی نمیتونه بکنه دوم اینکه نیا گهواره تو رو خدا نیا نخون پیگیری نکن اشتباه منو نکن همین

سلام عزیزم رفتم تایپیکاتو دیدم مثل من پر از استرسی یه نصیحت خواهرانه بکنمت

اره عزیزم منم همیجوریم