۱۲ پاسخ

برا من دعا کن شوهر منم مثل شوهر توه

التماس دعا عزیزم
اخه این شوهر تو چرا اینطوری انگار تورو گرفته بعنوان دستگاه تولید مثل وگرنه هیچ توجهی بهت نمیکنه

پریودبودی رفتی توحرم مشکلی نداره میگن حرامه

مامان فاطمه این شوهرت خیلی خودشو دست بالا میگیره انگار دوتا غریبه آیید نه صمیمیتی نه هیچی

زیارت قبول عزیزم..ان شاالله دوستتونم بچشو سالم بغل بگیره..خودتو بابت رفتار شوهرت ناراحت نکن سعی کن از زیارت لذت ببری

التماس دعا عزیزم

خب عزیزم شوهرتون مذهبیه دوست ندارع کسی عکس شما ببینه شوهر ما که مذهبی نیست هم خوشش نمیا من عکسی چیزی از خودم جایی بزارم

خوشا ب سعادتتت حتماااا برای من دعاکن یادت نره💚

خب عزیزم شاید دوست نداره عکست رو عمومی کنی

کلاب فوتم باشه بعد دنیا اومدن آتل میبندن خوب میشه نگران نباش

عزیزم قبول باشه
زیارت رفتی یادماهم باش
چرا شوهرت باهات اینجوره؟

ای خدا عزیزم‌خودتو ناراحت نکن شاید خوشش نمیاد عکستو نامحرم ببینه

سوال های مرتبط

مامان آیسن💕🦋 مامان آیسن💕🦋 ۱۴ ماهگی
میخوام تجربمو از آزمایش آیسن کوچولو بگم
امروز صبح ساعت ۷ به زور بیدارش کردم تا برسیم ازمایشگاه بهش ۹۰ تا شیر دادم چون داخل خواب نخورده بود گفتم ضعف نکنه رسیدیم اونجا نوبت گرفتیم منتظر موندیم خیلی خانوم و آروم با مامانش منتظر موند تا نوبتمون بشه البته دو نفر بیشتر جلومون نبود رفتیم ازمایش بگیریم دست راستشو با کش بست دست کشید ببینه رگ هست یا ن که پیدا نکرد گفتم بیا دست چپش رو ببین دست چپ رو همون لحظه پیدا کرد من کلی استرس داشتم گفتم یبار خون میگیرین یا چندبار گفت اگه خراب نکنه همون یبار گفت محکم دستشو بگیر که تکون نخوره من صلوات میفرستادم میگفتم وای آیسن نگاه نکن خودمم چشمامو بسته بودم😂 خانمه میگفت بابا تو که حالت بدتره ببین بچه چیزی نمیگه تو اینجوری میکنی خلاصه سوزن که رفت داخل دستش میخواست گریه کنه گفتم نه مامان خاله باهات بازی میکنه ببین میخوایم بازی کنیم گقتم به خاله نگاه کن چیکار میکنه خودش نگاه کرد حتی گریه هم دیگه نکرد آروم موند ولی من دستشو گرفته بودم خیلی سریع ازش خون گرفتن اصلا گریه نکرد خیلی راحت بود بنظر من انجام بدین من میترسیدم ولی خب خودمم به دکتر گفتم بنویسه خیلی خوشحال شدم که دخترم گریه نکرد هیچی نگفت فقط نگاه کرد شاید باورتون نشه خودم باورم نمیشه دخترم همچین رفتاری داشت اون با کوچیکترین کار گریه میکنه واکسن یک سالگی داخل بهداشت خانمه گفت صورتشو بگیر نگاه نکنه دخترم ترسید گریه کرد ولی الان که نگاه کرد گریه نکرد خب خداروشکر اینم به خیر گذشت

تاریخ ۱۴۰۴.۰۶.۱۳
ساعت ۱۰:۰۰
مامان قلبم نلین🌈 مامان قلبم نلین🌈 ۱ سالگی
رفتیم آزمایش رنگین کمون رو انجام دادیم
خانم دکترش گفته بود تو این تایم ۱۴ الی ۱۵ ماهگی انجام بشه
خداروشکر کارشون خیلی خوب بود و اتاق مخصوص کودک داشتن و اول کمی سرگرمش کردن و بعد خیلی سریع ازش خون گرفتن البته با همکاری باباجونش
از اونجایی که من دل ندارم حتی موقع واکسن زدنشم باباش کنارش بوده و من فقط باهاش صحبت کردم که نترسه و بعدم زود بغلش کردم
یه کم گریه کرد دختر قوی من اما زودی تو بغل ماما آروم شد ( با یه لحن خاصی ماما میگه )
وقتی اومدم بغلش کنم حواسم نبود و دستمو از رو پنبه برداشتم چون فقط اون لحظه به این فکر کردم الان چقدر به آغوش من نیاز داره برا همین یه لحظه غفلت باعث شد لباسم خونی بشه که فدای یه تار موهاش
بعد هم اومدیم یه قهوه گرفتم خوردم بلکه هم سرحال بشم چون دیشب نخوابیدم
فقط موند ادرارش که خوب آزمایشگاه وقت داده و امیدوارم بتونم بگیرم
الهی برای همه بچه ها این آزمایشا دکتر بردنا همیشه و همیشه برای سلامتیشون و چکاپ دوره ای باشه 🩷