از دیشب که از شیردهی بسیار ‌نالیدم و‌ گله کردم و‌زجه زدم و حالا غیر از تاپیکی‌گذاشتم‌ با هرکی تلفنی‌ صحبت‌ کزدم‌ گفتم‌ دیگه‌ خسته شدم‌ میخام از شیر بگیرم ژیوانو و از این حرفا ...
امروز از صبح که بیدار شده ی قطره هم شیر نخورده😐😐😐😐
اصلا درخواست نکرده😐
مگه میشه😐 تا دیروز به این ساعتا میرسید‌حداقل چهار بار‌شیر خورده بود
حس‌ میکنم بچه‌م‌ فهمیده خیلی مامانش اذیته و‌کلی غر زده، خودش قید ممه رو زده🥹 میمیرم براش انقد با شعور باشه😅

شبر پاستوریزه هم نمیدی

الان تابستونه نمیشه ازشیرگرفت
منم یکک سره بهم صبح و شب وصله غرام نمیخوره
میخوام پاییز ازشیربگیرمش

گلم دندون اسیا داره میاره صبر کن قید غذا رم میزنه.چون بسیار سخته در اوردن دندون اونم فقط مرداد

بچه باید تا دفترچه خدمتش بیاد شیر بخوره مخصوصا شیر مادر که بهترینه ظلم‌نکن ببر بکن تو دهنش

شیردهی سخته واقعا شیرخشک بده بهش اگر میخوره

بچه ها هم میشنون هم درک دارن پریسا. ما فکر می‌کنیم بچه هستن متوجه نیستن اما واقعیت اینه میشنون و می‌فهمن. من خیلی برام پیش اومده راجع به هر موضوعي که به ایمان ربط داشته باشه، داشتم یا با همسرم یا هرکی دیگه صحبت می‌کردم دیدم متوجه شد و میخندید. میدونست راجع به خودشه. ژیوانِ خاله هم متوجه شده اذیتی بخاطر همین درخواست نکرده

بچهای الان خیلی زرنگن قشنگ متوجه حرفهای ما میشن

وای خیلی سخت بخدا
منم دیگه دارم تموم میشم تمام استخوان هام درد میکنه دندونم شکسته اصلا حال ندارم راه برم کارای خونه رو انجام بدم پسرم شب تا صبح میک میزنه نه از روی گرسنگی ها از روی عادت دو روز هم هست یاد گرفته میگه جفت سینه هات باهم بیار بیرون یه قطره از این سینه میک میزنه یه قطره از اون سینه
میگم میخوام جدا کنم هی شوهرم میگه زود گناه داره بزار حداقل ۱۸ ماهش بشه میترسم بد تر تا اون موقع بیشتر وابسته بشه ترک نکنه

چه خوب تا حالا تونستی شیر خودتو بدی

نویانم‌ نمیاد سمت شیر مثل قبل