چقدر بعضی آدما سم ان
چقد بعضی آدما میتونن با بیصدا بودنشون آزارت بدن
چقد بعضی از همجنسامون انقد بیکارن که فکرو ذکرشون میشیم ما
کارامون رفتارمون اهدافمون🙄🙄🙄😐😐😐
من یه خواهرشوهر دارم رسما انگاری با زبان بی زبانی اعلام میکنه چشم دیدنمو نداره
به بچه میرسم میبینما هزار جور از تیپش میگیره هزار مدل باهاش بازی میکنه ولی یکبار نگفته چه خوب بهت میرسه عزیزم مامانت
تا تونسته گفته چقد قدش کوتاهه چقد لاغره درحالیکه تمام طایفه شون میدونن دختر من ۱۰ هیچ از بچه هاشون از لحاظ هوشی جلوعه
به تناسب اندام رسیدم و حسابی خوب شد ظاهرم حتی جاریم با ذوق میگفت چقد خوب شدییییی این بشر انگار نه انگار
چیزی بخریمحتی یکبار نمیگه مبارکه البته پیش برادرش موشی هست برا خودش
من ماما ام و کارمند تجربه کاری بالایی هم دارم که هنوزم فک میکنم برام کمه ولی خب دارم تلاش خودمو میکنم بعد امروز برگشته به مامانش میگه برا سوزشت برو یه بهداشتی جایی یا برو پیش یه ماما ببین چته اخه مامااان؟انگاااار نه انگار که من اونجام و عمدا مدام میگفت ماما و بهداشت که یعنی تو میدونم مامایی ولی نه تورو نمیگم یه غریبه بهتره
چون خیلی از فامیلاشون پیش من درمان شدن و این بشر غیر مستقیم سوخته
خیلی برام سخته هضم این رفتارا وسخت تر اینه که مجبورم تحملش کنم و در حد لیاقت خودم باهاش رفتار کنم نه در حد خودش😔😔😔😔

تصویر
۱۲ پاسخ

چون نمیتونه مثل توباشه حسودبهت اصلامحلشون نده کارخودتوبکن اینجوری بیشترمیسوزه میبینه واکنشی نداری بهش

چقدر خوشحال شدم که دوست با سواد و با تربیت و با فرهنگی مثل تو دارم
واقعا بدون اغراق میگم اینو بهت
من نمیدونستم ماما هستی
ولی از همینجا بهت افتخار میکنم دوست خوبم

متاسفانه خیلیا از سر کمبود و عقده چشم دیدن بچه و زندگی ادمو ندارن در حالی ک میتونن اینهمه انرژی رو صرف بهتر کردن اوضاع خودشون بکنن!

دقیقا
وبرای من اون ادم مادرمه
حتی بی صدا ازارم میده

سودا یکی از خواهر شورای منم اونطور هست
از بس بیشعوره البته خدا هم تو کاسش گذاشته ها ولی بازم سرجاش نمیشینه
هی دنبال ایراد از بچه های منه
چندوقت پیش خونه مادر شوهرم بودم
شوهرم نبودش
بازم چنتا حرف در مورد ارسلان گف دیگ خیلی حرصی شدم حتی جوابشو دادم خودشو ب نشنیدن زد
ب شوهرم پیام دادم گفتم اینطور گف
بخدا یباز دیگ چیزی بگه احترام رو برمیدارم دعوا میندازم
گق ولش کن
ب مامانمم گفتم
گف اون از بس بی رو هست اونطور میگ
اصلا نشنیده بگیر
اون آدم بود نمیگف
الان چیزی بگی از بی حیثیتی یه حرف بدی بهت میگ
قانع شدم تصمیم گرفتم چیزی گفتنی فقط با نیش خند تمسخر کنم بسوزه

مثل یه روح باهاش برخورد کن نبینش

این خوبه خواهرشوهرت من تموم اینارو خواهرم داره یکسره بچمومسخره میکنه درصورتی که بچه های خودش داغونن وضع مالیمم ازاون خیلی خیلی بهتره ببین منومیبینه انگاردشمنشومیبینه منم کلا باهاش کات کردم راحت شدما

محل نزار اصلا ، آرامش خودتو بخاطر حرف های خاله زنکی گسی بهم نریز همیشه این جور افراد هستن

خودتواذیت نکن متاهله خواهرشوهرت

به نظرم تو هم بی تفاوت باش بهش مثل اینکه اصلا نمیبینیش تو جمع تا فک نکنه فقط اون بلده اینکارو

اصن محلش نذار بابا
اگه منتتو کشیدن بیان پیشت نیومدنم چه بهتر سرت خلوتتره

خب چون نمیتونه جای شما باشه حسودی میکنه اشکال نداره اهمیت نده مادرشوهرت درجوابش چی گفت وقتی بهش گفت برو بهداشت بروپیش یه مامای غریبه

سوال های مرتبط

مامان مهراد❤ مامان مهراد❤ ۲ سالگی
بچه ها من پسرمو یک ماهی هست از پوشک گرفتم، خیلی بی برنامه و یهویی، قرار بود از ۲ سال و نیم اقدام کنم ولی ناخودآگاه تو مسیرش افتادم، هیچ مشکلی هم با پوشک کردن نداشتم نه از لحاظ مالیش نه از لحاظای دیگه، خود پسرم منو تو این مسیر انداخت، حالا بعضی مواقع سوالی برام پیش میاد میام اینجا بپرسم خیلیا میان میگن زوده چرا اینکارو کردی ضربه میخوره بعضیا هم کنایه میزنن و بدحرف میزنن اعصابم خورد میشه، اصلا جرات ندارم یه سوال بپرسم در این مورد، فکر کنم باید سن پسرمو تغییر بدم به ۲ سال و ۶ ماه تا سرزنش نشم، خب وقتی خود بچم آمادگیشو نشون داد خودش خبر میداد خودش میرفت دستشویی با ذوق و بی استرس کارشو میکرد، شبا تا صبح خشک بود بیرون میرفتیم کاری نمیکرد با پوشک خشک میومدیم خونه و من هیییییچ اجباری بهش نکردم بازم باید پوشک میکردم؟ وقتی پسرم خودش همه مراحل رو یکی یکی پیش برد من چیکار میکردم؟ باید میگفتم حالا زوده؟
من خودم هنوز استرس دارم، بعضی مواقع خطا داره همش میگم نکنه اشتباه کردم نکنه اون حس امنیتی که داشت رو ازش گرفتم، ولی وقتی به این فکر میکنم که هیچ اجبار و اصراری بهش نکردم و اگر گاهی خطا داد حتی یه بارم اخم و دعواش نکردم خیالم راحت میشه