۷ پاسخ

عزیزم منم میخوام بگیرم ولی میگن گرمه نگیر من میخوام ازشیرخودم بگیرم تادوسالگیش شیرخشک بدم

آخه میگن تابستانه گناه داره نمی‌دونم چی

ازالان دلم برا روزی که میخاد دیگه شیرمو نخوره تنگ میشه😭😭😭😭😭قشنگ حالتو میفهمم.بازم خداروشکر گرفته شد.چرا زود اقدام کردی؟

خداروشکر
منم دوست دارم بگیرمش ولی پسرم خیلی وابسته است یه بار امتحان کردم اصلا نخوابید مجبور شدم شیرش دادم

منم کلن گرفتمش دوهفتس شیرخشکی بود

چ خوب .
پستونک دهنی هم میخوره

چه جوری ترک کرد؟شما ک میگی لاک اینانزدی

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۲ سالگی
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
حالا در مورد شیر دادن و قطع کردن شیر الان خیلی هاتون میبینم میگید که ما شیر شب میدیم دکترا چرت و پرت میگن که شیر شب قطع بکنی ماها قبلا می‌خوردیم چیزمون نشده پس ما هم به بچمون میدیم و هیچیش نمیشه .اصلا سیاه شدن دندون و اینارو من میزارم کنار کاریش ندارم
بچه بعد یکسالگی تازه شروع میشه وابستگیش به شما و همش می‌چسبه بهتون میخواد هی شیر بخوره اون جیغ میزنه سینه میزاری تو دهنش داد میزنه سینه میزاری دهنش که هیچی نگه این الان روش آروم کردنه؟واقعا این کار درسته؟شما باید تایم بزارید قبل یکسالگی هر دو ساعت ۳ ساعت یکبار بهش شیر بدید بعد ۶ ماهگی اگر تو تایم دندون دراواردن نیست شیر شب رو کنتر کنید تا یکسالگی که قطع کنید شیر شب رو چون بعد یکسالگی نابود میشید .من قبل یکسالگی از ده ماهگی تا یکسالگی به یک نوبت رسوندم بعد تو تایم دندون دراواردن شد دقیقا روز تولدش دندونش نیش زد و هر چهار تا دندون تو ۱۲ ماهگی دراوارد خب من یک ماه صبر کردم بعد که آروم شد شروع کردم همون یکی دو نوبت رو قطع کردم تقریبا بگم یک ماه زمان برد تا شیر شب قطع کردن گریه جیغ زدن پرت کردن شیشه همه چی داشت من خودم رو آماده کرده بودم بزای نخوابیدن و تمام این رفتارها بجای شیر بهش شیشه که آب داشت میدادم قند هم نمینداختم حالا بغل میکردم راه می‌بردم حتی تو کوچه می‌بردم لالایی میخوندم رو پام نمیمونه رو تاب نمیمونه تمام این یک ماه تو بغلم بود و جیغ میزد ولی خب کمتر میشد جیغاش ولی داشت چون شدیدا وابسته بود تا الان من شیر روزش هم شروع کردم کم کردن تا الان که دیگه با شیر نمیخوابونمش تا ۸ یا ۸.۳۰ شب شیر میدم و تمام میره تا فردا صبح که حالا ۶.۳۰ یا ۷ صبح بیدار بشه شیر بخوره و بخوابه
مامان آراد مامان آراد ۱ سالگی
تجربه من از قطع شیر مادر برای آراد....
البته نمیدونم راهو درست رفتم یا نه..
آراد روزا خیلی کم شیر میخورد.. و زیاد براش پافشاری نمیکرد.. برای همین خیلی راحت میشد سرشو به چیز دیگه ای گرم کنم تا فراموش کنه... بیشترین دغدغم شیر شبش بود که هنوز بیدار میشه و فقط بجای شیر مادر، شیر لبنی بهش میدم🫠
اینجوری شد که از لحظه ای که تصمیم گرفتم بهش شیر ندم، دیگه ندادم و شبا یکم بهونه میگرفت که شیر لبنی یا آب بهش میدادم... الان هنوز دغدغم اینه که شبا کمتر بیدار بشه😆
من فکر میکردم خیلی سخت تر از این باشه قطع شیر ولی همین که به جاش شیر لبنی بهش دادم راضی شد🙄
اینم بگم، آراد از اول با شیشه آشنا بود، شش ماه اول، شیر خودمو میدوشیدم تو شیشه برای یا آب جوش رو تو شیشه بهش میدادم، بعد شش ماهم شیرخشک رو کمکی شبی یکبار بهش میدادم که سیر بشه و شب بخوابه، و بازم فایده نکرد😆
در کل الان به همون میزان که قبلا شیر مادر میخورد، شیر لبنی میخوره😐
حتی اگه شام هم کامل خورده باشه، بازم بیدار میشه...
همین دیگه..
مامان آوینا مامان آوینا ۲ سالگی
سلام به همگی.خواستم از تجربه ای که از قطع شیر بدست آوردم براتون بگم،من یکباره شیر رو قطع نکردم،بعد از واکسن ۱۸ماهگی شروع کردم،،کم کم وعده های شیر شو کم کردم ،تا ۱۹ماهگیش دیگه کلا فقط میخواست بخوابه میخورد،،،عادت کرده بود که تو روز نخوره،،،اینم بگم دختر من عادت داشت تو روز بینهایت شیر بخوره،،،تقریبا سه هفته س که شیر شبشم کلا قطع کردم یکی ،قشنگ سیرش کردم،اب بهش دادم گذاشتمش تو گهوارش و گفتم بیا تابت بدم،(به گهواره میگه تاب)برقا رو خاموش کردم و چراغ خواب و روشن کردم لالایی خواندم براش،،،چشماش سنگین شد خوابش برد تا ساعت ۷صبح،بیدار شده بود گرسنه ش بود،،فقط گریه میکرد توی خواب ،وقتی بیدار شد دید من بیدارم گف آب...بردمش بیرون بهش آب دادم.. تقریباً یه لیوان آب خودم ،گفتم تخمه مرغ میخوری گفت آره براش آبپز کردم اونم خورد بهدش آب جوش و نباتم بهش دادم...قشنگ سیر سیر شد گذاشتمش تو گهواره دوباره و خوابید...آسون نبود ولی سختم نبود..بعضی وقتا بهونه ی شیر و میکرد دیگه نمی‌دونستم چیکار کنم باباش میبرد میچرخوندش،،،اینم بگم لباس پوشیده بپوشید خیلی بهتره کمتر دلشون میخواد😄🤭
امیدوارم مفید بوده باشه🌹
مامان گندم🌾 مامان گندم🌾 ۱ سالگی
داشتم گهواره رو چک میکردم دیدم یکی نوشته از شیر گرفتم پشیمونم تا دو سال نگیرید و این حرفا
منم اومدم تجربه ی خودمو بگم
دو هفتس از شیر گرفتم و خوشحاااااال ترین و رااااااضی ترینم

دختر من بی نهایت به شیر وابسته بود در حدی که در طول روز هر یک ساعت و هردفعه به مدت بیست دقیقه میومد رو من دراز میکشید شیر میخورد
حتی داشتیم ناهار شام میخوردیم غذا نمیخورد میومد اویزون جیجی من میشد
شبا یک ساعت و نیم جیجی من دهنش بود تا خابش ببره بعدم تا صب جیجیمو ول نمیکرد صب ی ورقه نازک تحویلم میداد
یه مدت خودمو پااااااره کردم شیر شبشو قطع کردم ولی انقد دیوانه شده بود که دوباره بهش دادم
حتی در طول روز و واسه ی خواب روزش هم حتما با سینه میخابید و در طول خوابش هم باید به عنوان پستونک جیجی من دهنش میبود وگرنه بیدار میشد
تاااازه یکیو که میخورد ورقه ی نازک تحویلم میداد اون یکی رو هم با دستش میگرفت تا اسمونااااا میکشید😂
خلاصه اصلاااا نه خواب داشتم از دستش نه زندگی
تا صبح که ۱۰۰۰ بار بیدار میشد ، دندونشم از شیر زیاد خراب شده بود
غذا هم‌که اصلا نمیخورد چون یک سره شکمشو با شیر پر‌میکرد دیگه غذا نمیخورد
خااصه بااین شرایطی که داشت فکرمیکردم از شیر گرفتنش سخت ترین کااااااار دنیا باشه
ولی انقدر عالی باهاش کنار اومد که خدا میدونه
فقط یک روز اذیت کرد دو سه روز هم بهونه گرفت بعدم تموم شد و رفت
تاااا صبح راحت میخوابه حتی یک بارم پا نمیشه حتی ابم نمیخاد
غذاشم مثل ادم حتی سنگم بذاری جلوش میخوره 🙌🏻