سلام از منی ک گیجم و دلم میخواد بیهوش شم
و بچه ای ک بیداره و قصد خوابم نداره
دیروز افتاد بدجورم افتاد دندونش لب بالا شو پاره کرد و کلی خون اومد

ب خودم گفتم‌دستت بشکنه اگ‌دیگ دست رو بچت بلند کنی
امیدوارم بتونم سر این حرفم بمونم و باهاش خوب بشم
ولی متاسفانه من از اول ک زایمان کردم ک همش گریه میکردم تا الانش فک کنم در حد یکماه حتی ب بچم علاقه مند بودم حتی این اواخر ازش متنفر شدم حال روحیم خیلی بده از عالم و آدم شکایت دارم

خدا نگذره از آدمایی ک اونا رو کل دنیات میکنی همونا دنیا رو روسرت آوار میکنن بعدشم میگن خودت روانی هستی

لعنت به کسایی که تو این سرتیط حامی که نیستن نمک رو زخمم هستن ولی بدون گلم همه این حس خستگی دارن مخصوصا اگه دست تنها باشن تواین شرتیط برو مشاوره فقط خودتی که میتونی بخودت کمک کنی

عزیزم منم گاهی واقعا ناراحت میشم دوتا بچه دارم عصبی میشم.از زندگی سیر میشم.داد میزنم.ی لحظاتی پشیمون میشم از بچه داری.اینارو گفتم ک بدونی برا هممممممه مادرا پیش میاد و طبیعیه چون بچه داری تو زمونه ما همش تو ۴ دیواریم خیلی سخته
ولی همیشه فکر کن ک بچه ات خیلی بی پناه و بی زبونه تنها امید و پناهش تویی ب دستای کوچولوش نگاه کن تا آروم شی

چرا کمک نمیگیری از کسی خو توام استراحت میخوای چجور دلت میاد بزنیش اون همه چیزو ازتو یادمیگیره از شوهزت کمک بگیر مادرت مادرشوهرت خواهرت هیشکی نیس به دادت برسه؟

عزیزم افسردگی بعد زایمان گرفتی برو دکتر یا با مشاوره صحبت کن

عزیزم زیاد سخت نگیر. درسته مادر شدن خیلی سخته ولی شیرینیش چند برابر سختیشه. مگ میشه آدم فرشته کوچولوشو دوست نداشته باشه. قطعا تو عاشق بچت هستی شاید شرایط ی جوری بوده ک بهت سخت گذشته اینجور حسی بهت دست داده. فقط هیچوقت ناراحتی ک از دیگران رو داریم نباید سر بچهامون خالی کنیم اونا خیلی پاک و معصومن