۱۹ پاسخ

به شدت اذیتم میکنن، فراتر از فراترها،،، یکسره نق دارن تنها زمان ارامش من زمانیه که خوابن،،، ولی بازم شکر بچه هام سالمن

با بدبختی گاهی خودمم باهاشون گریه میکنم، برا خواب دخترم تو گهواره میزاشتم پسرمو رو پام، ولی پشیمونم که چرا هر دو رو تو. گهواره نمیزاشتم، بعد کم کم از گهواره گرفتم دخترمو، الان پسرم رو پام همچنان دخترم تو بغلم

نگران نباش به امیدخدا از دوسالگی به بعد خیلی بهتر میشه برات
کم کم از شیر و پوشک هم که میگیری راحت میشی
به امیدخدا همبازی هم میشن و باهم غذا میخورن و ...
البته سختی ها هست ولی نه به اون شدت اویل بچگیشون
خدا کمک حال هممون باشه

طبقه ای رو پا میخابن

تصویر

تنهایی از شیرخشک گرفتن و از پوشک گرفتن و ...
ولی الحمدالله
بزرگترین کمک خود خداست
خیلی خدای مهربانی داریم
آن شاءالله همیشه کمک حالمون باشه
از هیچ کسی نمیشه توقع داشت

باز هم خدا رو شکر کنین کمک دارین
من که واقعا دست تنها بودم تا یکسالگیشون
بعدش هم مریضی سخت گرفتم تازه خانواده ها اومدن به دادم برسن

منم تا الان اینجوری بودم یکیش میدادم مامانم از ۸ماهگی تمرین کردم چندروز در هفته تنها بودم با بچها از چندساعت شروع کردم الان دیگه عادت کردم

من دست تنهام روزها بعضی وقتا مامانم میاد یکم میخوابم از ۳۰ روزگی اینا خونمون امدم البته ۲۰ روز بستری بودم ۱۰ روز موندم خونن مامانم

پستونک نمیدی بهشون، گهواره دارن؟

کسی برات دل سوزی نمیکنه خواهر خودت سعی کن یاد بگیری تنهایی مستقل بزرگ کردن بچه هات بشی،،، من که مادرم طفلی دوماه پیشم بود بعدش مادر شوهرم طبقه بالام بود میگفت من میترسم نگع دارم بچه هاتو فکرشو کن من چقدر تنها بودم

منم تنهام تازه شده یکسالشون خیلی خسته ام خیلی خیلی

من موقع گریه جفت بغلم راه میرم یا موقع خواب دوطبقه میشن میخابن رو پام چندروزی خیلی کلافم تا وقتی همسرم بیاد یکی دست اون یکی با من شب هم همینطور یک بچه واسه من یکی واسه همسرم

عزیزم سخته ولی میشه من سه قلوها از ۴۰ روزگی تنها تا الان،دیگه عادت میکنی ووقتی هم تنها باشی بچه ها هم کمتر اذیت میشن

سخت که هست ولی قابل تحمله

منم تا ۱۱ ماهگی آواره بودم. بعدش یک ماه پرستار گرفتم. بعدش دیگه دست تنها

منم از ۱ ماهگی دست تتهام..یکی دوباری اوایل پرستار گرفتم...ولی بعدش دیدم پرستار کاری نمیکنه خودم نگه میدارم....من براشون اسباب بازی میریزم تا غذا درست کنم..برای خوابم کنارشون دراز میکشم محیط اتاق رو تاریک میکنم تا بخوابن

بنظرم برو خونه خودت یه چند روزی کسی رو بگو بیاد کمکت به مرور کم تر بیاد خودت عادت میکنی

گلم من از ده روزگی تنها شدم اولش خیلی اذیت شدم ولی عادت کردم شوهرم که از سرکار میاد کمک میکنه تا من آشپزی کنم ولی الان یه ماهی میشه شوهرم رفته راه دور سر کار شبا هم نمیاد خودم تنهام

من که دست تنها بودم تا دو ماهگی مامانم بود بعدم رفت شهرستان تا الان که دو سالشونه خودم تنها نگهشون داشتم همسرمم هست ولی خو طفلی سر کاره خستس،،، بزار راه بیوفتن اونوقت که دیگه کاملا ردمیدی 😂

سوال های مرتبط