۱۶ پاسخ

من نرفتم تاحالا خیلی دوس دارم برم کاش قسمتم بشه. هفته پیش خواهرام رفتن بازم نشد من برم...میگن تا نرفتی نمیفهمی چه حسیه.
انشالله قسمت بشه هم تو هم من بریم به زودی

من تاحالا نرفتم خیلی دوست داشتم برم امسال ولی نشده برم

مجرد بودم هر سال میرفتم. حالا شوهرم اصلا اینکاره نیست و منم دلتنگ اربعین😭

وااااای حمیده جون حرف دل همه ما جامونده ها رو گفتی
منم امسال هر چقدررررر تلاش کردم خودم رو قانع کنم برم نتونستم
شرایطم خوب نیست واسه پیاده روی و گرما وگرنه با سر میرفتم
اینقدر اینروزها خودم رو با کار و پسرم و خونواده سرگرم میکنم که به کربلا فکر نکنم ولی مگه میشه 😭
دلم اونجاست و جسمم اینجا 😭😭😭

وااي منم تا بحال نرفتم ولي اسم كربلا مياد دلم غوغا ميشه😭😭پولشم هست كه برم حتي هوايي.. ولي نميدونم چرا مهيا نميشه، 🤕همسرم با همكاراش ميخوان برن فردا انشالله😢

من تاحالا نرفتم ولی همسرم ک میرفت الان نمیتونه بره خیلی بی حوصله شده کاش جور بشه بعد اربعین بتونیم بریم 💔

آخ گفتی حمیدهههه 😢😢😢
با اینکه می‌دونی چه سختی های در انتطارته ها ولی وقتی حتی ی بار هم بری دیگه سخته طلبیده نشی اربعین رو ...
من سه سال قبل ازدواج رفتم بعد از اون دیگه طلبیده نشدم 😢😢

من بچه بودم رفتم ولی همسرم نرفته اصلا خانواده همسرم هیچکس نرفتن
انشالله قسمت بشه باهمسرم بریم

بیچاره شوهرم من تا مهران رفت برگشت جای اون من تلویزیون مرزو میبینم به پهنای صورتم اشک میریزم.

پارسال رفتم خیلی دلم تنگ شده😭 با همه ی سختی هاش بهترین سفر عمرم بود 💔

من تا حالا نرفتم امسال دوس داشتم برم ولی پسرمو نمیشه ببرم اذیت میشه، کلا شوهرمم نمیذاره ببرمش، بدون منم نمیمونه به شدت وابستس شبا باید حتما پیش خودم بخوابه

چرا این سال آنقدر زود گذشت. ،🤔🤔🤔🤔 انگار دوسه ماه پیش بود که رفته بودی کربلا

من ندیدم
و آرزو م
کی میشه آخه برم
آخ حسین جان 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭🤲🏻😭😭😭😭😭😭😭😭

کاش تو لیست زائراش می‌بودیم 😥😥🥺😔😭🤲🏻🤲🏻
من ک تلویزیون میبینم پیاده روی اشک میریزم 😭😭😭

من تاحالا نرفتم با شوهرم همیشه خصوصا اربعین زار میزنم
نمیدونم چرا 😭😭😭

تصویر

اره واقعا حمیده جان

نمیدونی ک من دلم چقدر اونجاس😭😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان سیدعلی طاها مامان سیدعلی طاها ۵ سالگی
خانوما سلام من بین دوراهی گیر افتادم لطفاً کمک کنید
الان یه عده نیان بگن تو این گرما با بچه و.... مگه مجبوری و....
من پارسال و پیارسال با بچه هام اربعین رفتم کربلا تو همون گرما
اما چون قبلش رفته بودم و... مسیر و مکان ها رو بلد بودم و مشکلی نداشتم و سختی نداشتم از طرفی خونه خواهرم عراق هست
و راحت بودم ، الان امسال ارزش پولشون از پارسال دوبرابر شده
و از طرفی خونه مامانم قم هست ،و من فقط ماه صفر میتونم برم
چون بعدش پسرم پیش دبستانی دیگه تا تعطیلات نمیتونم برم
و کل ماه صفر ما مراسم داریم قم
خیلی دوست دارم اون موقع اونجا باشم هم بچه ها چون دلتنگ مامانم و خاله هاش میشه تا تعطیلات طاقت نمیارن
اما همسرم میگه من واقعا نمیتونم هردوش ببرمتون پولم نمی‌رسه
یا کربلا یا قم ،
الان بشدت بی قرار کربلام و از طرفی دوست دارم خانواده امم ببینم
شما بودین چیکار میکردین
امیدوارم درک کنید واقعا یجوری از برگشت کربلا تا سال بعدش بی قرار میشم بخدا دست خودمم نیست الان یه عده بگن بابا هرسال هرسال چه خبر
بخدا که دست خودم نیست
الان شما چیکار میکردین
مامان آقامحمدفرهان🤍 مامان آقامحمدفرهان🤍 ۵ سالگی
سلام .خانما لطفا بخونید و نظرتون بدید بچه های شمام مثل پسر من وابسته ان؟؟؟ینی تنها ی بازار نمیتونم برم حتی .میشینه گریه می‌کنه ک منم بیام
ی مدت میرف مهد بهتر بود هرچند ک اونم چون پسر خالش اونجا بود میرف راحت الآنم باشگاه می‌ره باید خودم ببرمش بیارمش
دیروز مامانم اینا اینجا بودن ب خواهر کوچیکم گفتم تو ببرش باشگاه
من دیگ مهمون دارم نرم
لباس پوشیدن حاضر رفتن پایین جلو در دیدم خواهرم زنگ زد ک فرهان گریه می‌کنه میگه من نمیام هرچی بهش گفتم تو با خاله برو منم نیم ساعت دیگ میام نرف ک نرف منم گفتم ولش کن بیاید بالا
مامانم اینام کلی ناراحت شدن ک کاش ما نمیومد طفلک بچه از کلاسش جا موند
ینی ب حدی عصابم بهم ریخته ک از دیشب با پسرم حرف نمی‌زنم
با همسرمم قهر کردم گفتم یخورده ام تو وقت بزار بچه با توام بیاد بیرون با توام بگرده شاید بهتر شد انقد با من می‌ره میاد فقط منو میبینه
نمیخام مقایسه کنم ولی بچه میشناسم از فرهان کوچیکتر خیلی مستقلن
چن روز پیش با خواهرم اینا رفتیم پارک پسرش از فرهانم کوچیکتره چن ماه میرف برای خودش دوست پیدا میکرد میرف بازی فرهان میگف چرا سامیار دوست پیدا می‌کنه بیاد با من بازی میگفتم توام برو باهاشون دوست شو بازی کن میگف ن نمیخام
امسال باید بره پیش دبستانی میترسم واینسته گریه کنه
مامان مهرادگلی مامان مهرادگلی ۵ سالگی