هر روز بیشتر به این نتیجه میرسم که بچه ها ایینه ما هستن! خیلی باید مواظب رفتارامون باشیم
من هر روز صبح به دخترکم میگم سلام قشنگم قربونت برم ماهم بیدار شدی؟ خوب خوابیدی؟
اونم الان یک ماهه داره همین جملاتو به عروسکاش و خودمون میگه . مبینم یهو اومده پیشم میگه قربونت برم مادرجانم دقیقا جوری که خودم صداش میکنم
امروز چیزی که برام جالب بود اولین بار تقلید باباشو دراورد
وقتی غذاشو خورد حسابی بهش چسبید و سیر شد صداشو کلفت کرد برگشت بهم گفت مرسیییی خاااانم
بعد دراز کشید دست کشید رو شکمش گفت وای چقدر خوردم ترکیدم 😄🤦🏻‍♀️

اینقدر خندیدم و شوکه شدم چون همه رفتارای منو تقلید میکرد ولی باباش برام جالب بود
بچه های شمام از این شیرین کاریا میکنن؟ بیاین یکم راجبش حرف بزنید

راستش من بخاطر دخترکم خییییلی صبورتر شدم چیزی که قبلا نبودم و هر روز بیشتر دارم رو رفتارام کار میکنم ولی امروز یه استرس عجیبی گرفتم که اگه پدرمادر خوبی براش نباشیم چی؟ اصلا من خوبم؟ چقدر براش ناکافیم و حس خوبی نگرفتم
بنظرم سختترین کار دنیا بچه دار شدن

تصویر
۹ پاسخ

آره دقیقا
عزیزم بهم درخواست بده

سارا ی کاری کن رویسا هم حرف بزنه🫠🫠🫠🫠

بچها تون واقعا ماشاالله اینطوری حرف میزنند ؟ پسر من در حد مامان بابا آب حمام مویعنی موز ما یعنی ماست

منم بیش از حد صبور شدم... خداروشکر

آره دقیقا همسر منم تو خونه منو عشقم صدا میزنه، اولین باری که پسرم صدام زد عشقم دوس داشتم بمیرم برا قشنگیاش

اره، دقیقا دختر منم

دقیقا پسر منم همینه همش بمن میگه عزیزم

خداحفظ کنه دخترت ،، همه دوست دارن رفتار اخلاق تو خونه مناسب باشه ک الگو پذیری خوبی باشن واسه بچه ها،، ولی یوقتا آدم عصبی نمیشه همیشه خوب بود

بله کاملا درسته واقعا بچه ها سریع کارهای بزرگ ترو الگو قرار میدن
خیلی باید مراقب حرفامون باشیم
پسر منم شدیدن از ما تقلید میکنه
باباش منو صدا میکنه خانوم بعد پسرم پشت سرش به من میگه خانوم بیا 😂😂
ار چیز محبت آمیز که میشنوه سریع به ما میگه همش بغلم میکنه میگه خوشگلی ، قربونت برم ، دوست دارم ، عزیز دلم 🥺🥺🥺🥺
به اسباب بازی هاشم میگه اینارو

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
الان که قراره برای پاییز دخترکم لباس بخرم خییییلی دلم گرفته چون دیگه دوسالش شده و سبک لباس پوشیدنش نوزادی نیست🥲🥲🥲🥲🫠
تا همین الانم بادی و سرهمی تنش میپوشم ولی دیگه از الان به بعد باید مث ادم بزرگا براش لباس بخرم و از این قضیه حقیقتا دلم گرفته🥲
چقدر زود داره بزرگ میشه
درسته دارم پودر میشم ولی نمیخوام به این سرعت همه چیز بگذره🥲
من هنوز دلتنگ نوزادیشم مخصوصا وقتی تازه از بیمارستان اورده بودیمش خونه اون بوی نابش اون چسبندگیش به ادم اون صدای بامزه ش اون نفی نفس زدن برای شیر خوردنش اون دستوپاهای کوچولوش اون تکون خوردناش انگاری که باد با سرعت ۲۰۰ کیلومتر درساعت میوزید و این جوجه رو تکون میداد😄🥲وووو
خییییلی دلم تنگه اون روزاشه و همش دارم عکسای قدیمیشو نگاه میکنم چون نفهمیدم چجوری گذشت اینقدر که این بچه اذیت شد و ماهم پا به پاش اذیت شدیم از کولیک وووو
خلاصه که یه غم بزرگی نشسته رو دلم حالا باید براش عزاداری کنم و به قسمت خاک خورده مغزم بفرستمش چون مجبوریم فصل جدیدی از زندگی رو شروع کنیم
فصلی که هر روز داره سختتر از قبل میشه🥴
شمام از این حسای من دارید؟ یا من فقط اینقدر عمیق به این فسقل نگاه میکنم؟🥺
مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۲ سالگی
و دختر مامان امروز یک ماه دیگه بزرگ شد
اصلا باورم نمیشه
ماه دیگه تولد یکی یدونه مامانه
و من دو سال مفتخر به نام مادر شدم مادری که همه چیزش رو از وجود دخترش داره
آنیلم
ماه قشنگم
همه وجودم
دوستت دارم و چقدر خوشحال و خوشبختم که تو رو تو زندگیم دارم
و نی نی تو راهی چقدر خوشبخته که خواهری عین تو رو داره
میدونم براش بهترین تکیه گاه و غمخوار میشی
همونطور که برای من تو نیم وجبی شدی دلسوز شدی رفیق شدی همه کس
الهی به حق این ماه عزیز
به حق این روزای بزرگ
هر زنی که آرزوی مادر شدن داره توی همین ماه ها و روزها قسمتش کن طعم شیرین مادرشدن رو
خدایا حسرت مادرشدن تو دل هیچ دختری نباشه
ما دخترا اول مادر عروسکامون میشیم بعد مادر بچه هامون
ما از بچگی مادر متولد میشیم پس ای خدای بزرگ حسرت بغل کردن جگرگوشه رو به دل هیچ زنی نزار به حق این ماه بزرگ

به وقت هفتمین روز از چهارمین ماه سال ماهگرد های زیبا و بزرگ شدن های قشنگ تو و به وقت ۸ ماهگی تو دلی مامان❤️❤️
خدایا هزاران مرتبه شکرت🙏❤️
مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
مامانایی که بچه هاتونو از پوشک گرفتین وقتی بیرون میرید و بچه یهو دسشویی داشته باشه چیکار میکنید؟🥴
من دخترم الان یک ماهی میشه جیش و پی پی‌شو میگه ولی من جرات گرفتن از پوشکشو ندارم چون معمولا با کالسکه بیرون میریم و هر روزم میریم هردفعه حداقلترین زمان دوساعته برمیگردیم ولی اگه باباشم باشه کمتر ۳/۴ ساعت برنمیگردیم دوست داره بیشتر دور بزنیم و مام پابه پاش میریم
واقعا بزرگترین معضل زندگیم این پوشکه که بعدش مثلا وسط راه دسشویی داشت باید چیکار کرد؟ باید مث غارنشینا بری تو کوچه ای جایی کارشو بکنه؟ یا چی؟
چون معمولا تو مسیرمون دسشویی خیلی کم هست . یا مثلا اگه بهش بگی نگه دار یه ربع دیگه بریم دسشویی میتونه نگه داره؟
وای از این مرحله خیلی برام سخته چون وسواس دارم اصلا خودم دسشویی بیرون نمیرم و از این کثیف کاریا که بخواد یه جای دیگه دسشویی کنه متنننننفرم واسه همین هی دست دست میکنم تا یه راهکاری پیدا کنم بعد بگیرمش🥴
تازه یکم دیگه هوا سرد میشه یه باد سرد بخوره به ادم همانا دسشویی ریختنم همان😑
کمک چه کنم؟🥲
مامان آنیتا🐣 مامان آنیتا🐣 ۲ سالگی
❤سلام دوستان من اومدم با نجربه از شیر گرفتن دخترکم❤
امروز شد یکماه که دختر قشنگمو از شیر گرفتم .....
قبلش روش های تدریجی رو زیاد امتحان کرده بود ولی نشد که نشد ...
دخترم به شددددت واابستا بود به شیرم
یه روز صبح انقد شبش دختم شیر خورده بود تا صبح ،صبحش که بیدار شدم سردرد افت فشار دلدرد شدید گرفتم و اونروز دوبار سرم خوردم ...
از شدت فشار شیردهی همیشه ضعف و بیحالی داشتم البته نووووش جاااانش❤ با اینکه از نظر غذا و مکمل خیلی میرسیدم به خودم ولی نه خودش خواب داشت نه من همش تا صبح ممه دهنش بود
سرتونو درد نیارم،فردای روزی که سرم خوردم از خواب که بیدار شدم چسب برق زدم به سینم و تصمیم گرفتم که دیگه شیرررر تمامممممم...و باهاش حرف زدم .توضیح دادم که دیگه نمیتونه شیر بخوره .سرگرمش کردم .غذا و میناوعده هایی که دوست داشتو درست کردم و حواسشو پرت کردم تا شب .شب اول چند بار بیدار شد بغل کردم آب دادم بهش رو پا گذاشتم لالایی گذاشتم براش .شب دوم هم همینطور و اینکه دیگه از شب سوم یه بار بیدار شد اونم ماساژ دادم کمرشو خوابش برد .کلا سختیش سه روز بود هم واسه خودم هم واسه بچه ،من تو اون سه روز اصصصصلا حتی تو خواب شیر ندادم شیرمم ندوشیدم به شدت سینم سفت و درد ناک شد ولی کوتاه نیومدم ،از روز چهارم پنجم کم کم سینم شل شد دردش کم شد و تقریبا اوکی شدم دخترمم غذا خوردنش بهتر شد خداروشکر 🥲❤