همه میگن بچه که میخوابه خودتم بخواب ولی من تازه الان که همسرم و پسرم خوابن وقت میکنم بعد یکروز سخت یکم برای خودم باشم .راحت فکر کنم و کتاب بخونم و بنویسم و تو رویاهام و برنامه ریزی برای اینده قدم بزنم .چقدر مادرشدن عجیب و قشنگه. بدنمون از خستگی وا میره ولی ساعتای اخر شبو ریلکس میکنیم و روحمونو تازه میکنیم تا فردا بتونیم دوباره پرقدرت همسری و مادری کنیم

۵ پاسخ

دقیقا همسرم میگه بخواب استراحت کن میگم فقط این تایم برای منه پس ب من کاری نداشته باش تواین تایم گوشی میگیرم.کتاب میخونم ...چقدرهم میچسبه

خوشا ب حالتون شما کتاب می‌خونید
من پنجره تمیز میکنم
سرویسارو میشورم طی میکشم
گاز تمیز میکنم 🤣🤣

دقیقا👏🏻

دقیقا
منم گوشی مو میزنم یه شارژ تا بعد خواب بتونم یه ذره تو گوشی فیلم ببینم بیام گهواره برم واتساپ جواب پیامامو بدم
یه دور تو اینستا برم
یه سر برک تلگرام به کلاسایی که ثبت نام کردم برسم😬😬
اونم هر شب همه رو نمیتونم خوابم میبره 😅

دقیقا همینطوره

مقالات مرتبط

برنامه ریزی روزانه برای کودکان
برنامه ریزی روزانه برای کودکان شامل چه مواردی است؟
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
ضعف و خستگی بعد از زایمان
ضعف و خستگی بعد از زایمان . راه‌های مقابله با آن
برنامه روزانه کودک دو ساله
برنامه روزانه کودک دو ساله شامل چه مواردی می شود؟

سوال های مرتبط

مامان پرنسس مامان مامان پرنسس مامان ۱۲ ماهگی
دلم میخواد دخترم بخوابه تا صب کتاب بخونم تا خود صب فیلم نگا کنم یکم ریلکس باشم اینقد بدو بدو میره رو مبل میره رو تخت همش استرس میده دلم یکم هوای خودمو کرده هوای تنهاییامو
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۱۳ ماهگی
سلام خانوما پسرم تازه میخواد چندقدم برداره پای راستشو راحت میبره ولی یه قدم که با پای چپ برمی‌داره میشینه نگرانم چیکار کنم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان محمد مامان محمد ۱۳ ماهگی
مامان چه جوری کتاب میخونید برای بچه ها؟
میخوام شروع کنم برای پسرم کتاب بخونم تا بتونه حرف زدن رو بهتر یاد بگیره
کتاب داستان رو دقیقا با جمله بندی هاش بخونم یا به صورت بچگانه دربیارم براش تعریف کنم؟
یعنی از دستم نمیگیره پرت کنه؟ نمیدونم چرا حس میکنم بخوام بخونم حوصله ش سر میره
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان قلبم نلین🌈 مامان قلبم نلین🌈 ۱۷ ماهگی
امروز خیلی حسته شدم بعد از یه هفته سختی و کم اشتهایی نلین ادامه داره و فکر میکنم درد دندون هم بهش اضافه شده
مادری کردن قبلا آسون بود الان خیلی سخته چون دلمون میخواد فرزند پروری کنیم نه صرفا بچه بزرگ کنیم و اینکه قدیمتر ها گروهی بچه بزرگ میکردن خواهر مراقب بود ،خاله مراقب بود ،مادربزرگ و ...
اما الان ما مامانا از صبح تا شب تنها خودمون داریم بچه رو بزرگ میکنیم تازه با کلی آگاهی که فقط این بار رو دوشمون رو سنگینتر کرده
.
خلاصه دختری من الان خوابیده
خیلی وقته مستقل میخوابه و من عاشقشم 🩷
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان پسرکم مامان پسرکم ۱۴ ماهگی
طلام خانوما ، پسرم چند روز مونده به تولدش خودش تا دو سه قدم راه میرفت بعد تولدشم تقریبا نزدیک ده قدم خودش به تنهایی راه میرفت ، الان دیگه هرکاری میکنیم راه نمیره ، میترسه زود میشینه 😑چیکار کنم راه بره؟
تو خونه هم همیشه از یه انگشتم میگیره با سرعت زیاد راه میره ، فقط باید دلش قرص باشه که از دستم گرفته
خیلیم تمرین میکنم باهاش ولی دیگه تنهایی راه نمیره
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان شاهان🩵 مامان شاهان🩵 ۱۵ ماهگی
ما روستا زندگی میکنیم بعد چند وقت قرار بود فردا برم لباس اینا بگیرم ساری بعد الان میترسم برم چیزی نشه البته که ساری امن فعلا ولی انگار میترسم 🙁چیکار کنم؟


زایمان شیردهی سزارین
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سپنتا مامان سپنتا ۱۳ ماهگی
سلام خوبین من خیلی ذوق زده ام پسرم تازه میتونه بلند شه وایسه
البته که بعد از چند ثانیه میفته از کی راه میره؟!
چقدر طول میکشه که راه بره
چطوری قدم برداشتن رو بهش یاد بدم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان قلبم نلین🌈 مامان قلبم نلین🌈 ۱۷ ماهگی
از شرایط سخت و شیرین مادری
نتیجه میشه مادری که عاشق کتاب خوندنه و فقط شبها اون تایم رو داره
و دختری که شدید دلبسته مادره
ومادر هم میمیره برای این دلبستگی
🥹🌈
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان 🤍💫کیاشا💫🤍 مامان 🤍💫کیاشا💫🤍 ۱۳ ماهگی
عین من شبا از خستگی میخوام بمیرم ولی بچم ک میخوابه انگار تازه از قفس آزاد شدم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۱۵ ماهگی
بچه ها چندروز پیش تولد یک‌سالگی پسرم بود داشتم به این فکر میکردم که پارسال روز زایمانم حتی یک درصدم احتمال نمی دادم که زنده بمونم ولی الان یه سال گذشته و دارم خیلی عادی زندگی میکنم😅 گاهی وقتا به این فکر میکنم که واقعا سخت جون ترین موجودات دنیا ما زنا هستیم . یه روز مرگو با چشامون می بینیم و روز بعد خیلی عادی پامیشیم و به همه چی می رسیم که انگار نه انگار اون آدمِ دیروز ما بودیم . درسته گاهی وقتا واقعا از زن بودن و مادربودن به خاطر این همه مسئولیتاش خسته میشم ولی تهش به خودمون افتخار میکنیم که می تونیم یه تنه به اینهمه کار رسیدگی کنیم 😀
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان قلب خونه مامان قلب خونه ۱۷ ماهگی
یادآوری خاطرات
پارسال این موقع پسرم تازه 28 روزه بود
چقدر روزهای سختی بود .خستگی و کم توانی بدنی خودم یک طرف ،حجم زیاد رسیدگی به کارهای بچه یک طرف ،کلا همه چیز بهم ریخته بود انگار .
پسرم نسبتا آروم بود .اما دیر خوابیدن شب و کلا همه چیزهایی که تو بچه داری تایم آدم رو میگیره من رو حسابی شوکه کرده بود . تو خونه موندن و کارهای تکراری کردن از همه بدتر بود آخه من تا قبل دنیا آمدن بچه خیلی از تایمم با کارکردن و بیرون رفتن پر میشد .ده سال اینطور گذشته بود و حالا همه چیز تغییر کرده بود . تصور کن از بچه دار شدن فقط همین بود که بچه داشته باشی و مادر بشی ،هیچ تصوری از مادری کردن نداشتم .
که چقدر باید از خودم بگذزم
افسردگی بدی گرفته بودم . همه روزم با اضطراب می‌گذشت .پرخاشگر و غمگین بودم .
اصلا دوست ندارم به اون روزها برگردم . تعجب میکردم که چرا شاد نیستم . انگاری عذاب وجدان داشتم .بیش از سه ماه طول کشید تا کم کم شرایط بهتر شد . من کمکی هم داشتم مادرشوهر و همسرم و مامان خودم در حد امکان کمکم میکردن .اما انکار از اینکه با بچه کل روز تنها باشم و خودم کارهاش رو تنهایی کنم مضطرب میشدم .
تا اینکه شروع کردم لحظه به لحظه با خدا حرف زدن .تو تمام کارهای روزمره مثل یک همنشین باهاش حرف میزدم .خیلی آروم تر شدم .
الان پسرم عشق منه . درسته بازم خستگی هست کلافگی و چیزهای دیگه .اما با یک شیرین زبونی اش همه چیز فراموش میشه انگار شارژ مجدد میشه آدم .
ولی چرا همش تو فکر بچه دومم اما مضطربم .یعنی دوباره همه اون احساسات تکرار میشه
شماها چی ؟؟
مامان گل پسری مامان گل پسری ۱۶ ماهگی
خانما کسی `کتاب تمامش میکنیم` رو خونده؟ امروز ب شوهرم گفتم برام بخرتش البته خودم همیشه کتاب صوتی یا الکترونیکی میخریدم الان بخاطر پسرم ترجیح میدم کتاب دستم بگیرم ،همسرم میگه تو چرا داری پسرفت میکنی کتابات به رمان تنزل پیدا کرده ،اینم تشویقش برا سرگرم کردن خودم تو خونه😥😒
مامان کوچولو مامان کوچولو ۱۴ ماهگی
مامانا پسر من يكسالش شده ولي همچنان شير شبو ميخوره حالا نه ابنكه زياد بخوره ولي بيدار ميشه هر دوساعت يكم ميخوره بعد دوباره ميخوابه انگار عادت كرده
شير خشكً ميخوره كلا
داره ميخوابه حسابي ميخوره كه سير ميشه
ولي از سر عادت بيدار ميشه چيكار كنم قطع بشه شير شبش؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان محمد مامان محمد ۱۴ ماهگی
سلام خانما من پسرم یک هفته بیمارستان بستری بود ، دو تا عمل سخت داشت و چهار شب هم ای سیو بود ، خداروشکر هزار بار شکر بخیر گذشت ، دو هفته میگذره ولی حال روحیم خوب نیست هر شب کابوس وحشتناک بیمارستان رو میبینم ، هر شب قبل خواب به بچهایی که اونجا بودن به پدرو مادرهای نگران فکر میکنم ، دور از جون بچه های هممون ، به دو تا از بچهایی که اونجا فوت شدن فکر میکنم به فوتی که از کنارم رد کردن فکر میکنم ، خیلی سخته ، هر شب از خدا میخوام هیچ بچه ای مریض نشه ، خدا هیچ کس رو با بچه هاش امتحان نکنه ، خیلی سخته اصلا حالم گفتنی نیست 😭😭 فردا دوباره پسرم وقت دکتر داره ویزیت بعد عمل ، دعا کنید همه چی خوب باشه لطفا استرس دارم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ninimaryam مامان ninimaryam ۱۶ ماهگی
بچه ها من سالفه نداشتم تا حالا پریدمو عقب بندازم . مثلا نهایت تا ۱ام میشدم . الان هنوز نشدم . و اینکه تیروییدمم مشکل دارخ از بچگیم ولی تحت کنترل بوده تازه که ازمایش دادن فهمیدم خیلی بهم ریخته و دوز داروهام الان تغییر کرده . نگرانم نکنه حامله شده باشم . همسرم که میگه نه .
ولی خیلی استرس دارم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر