از یه چیزی میایم بیرون گیر میکنیم تو یه چیز دیگه
ظهرا ب هوای این ک خودمم استراحت کنم هم زمان با هیما
کف زمین بالشت میزاریم برقا رو خاموش میکنیم و هیما میاد تو بغل من خوابش میبره
حالا خوشش اومده میگه شبا هم باید اینجوری بخوابیم😑و قبول نمیکنه خودش بخوابه تنها
من میخوام هیما ۹ ۱۰ بخوابه خودم ۱۲ ۱ و نمیخوام کل خونه رو آروم و خاموش کنم بخاطر خوابش🥴از اون بدتر تا نیم ساعت باید اونجوری بمونیم خوابش سنگین شه بعد بزارمش رو تختش و خب خودمون شامم نخوردیم حتی نمیتونیم انقد صبر کنیم

عزیزم
همون ساعت 10برای خوابوندن خوبه دیگه 9خیلی زوده
شماهم بین9تا 10 شام بخورید
بعد تاریک کن اون بخوابه بزاری تو تختش خودت دوباره بیدار باش تا یک

تا میخواد خوابش ببره روزها یکم فاصله بنداز بین خودتون
و اینکه شب هم قبل خوابش کلا باید تاریک کنی دیگه

بخواب کنارش تا خوابش ببره
اینجوری احساس امنیت میکنه
یه زمانی ک بزرگ شد و دلش خواست تنها بخوابه دلت برا این روزاش تنگ میشه

ینی کلا بدون حضور شما میخوای بخوابه زهرا جان؟چون یونام همینه کنارشم تا بخوابه البته تو اتاقش