مامانم دستش درد نکنه تا الان پیشم بوده بنده خدا همه کارامو میکنه ولی خیلی بچمو به خودش عادت داده بغلیش کرده
امروز خیلی گریه میکرد بغل خودم اصلا آروم نمیشه تا مامانم بغلش میکنه آروم میشه می‌خوابه اومدم تو اتاق فقط دارم گریه میکنم حالم بده اعصابم میریزه بهم میترسم به مامانمم چیزی بگم خب طفلی ناراحت میشه از یه طرفم خودم دارم داغون میشم اینجوری
4 روز دیگه من تو شهر غریب تنهام میخواد بره من چجوری آرومش کنم اونجا اذیت میشم

من این دفعه اصلا نزاشتم
خودم خیلی بهم فشار اومد
ولی الان فقط بچم با خودم آروم میشه
برعکس پسر اولم کلی وقت طول کشید تا بتونم از پسش بر بیام
اما این بار از پس آرسین ب راحتی بر میام

بیشتر خودت بغلش کن شاید جوری ک بغلش میکنی خوب نیست

دقیقا مثل دختر من به مامانم عادت کرده منم از مامانم دورم تا دیروز زنجان بودیم امروز اومدیم تهران خونه مامانم بمونم

وای پسر منم بغل مامانم اروم میشه
موندم رفتم خونه چ کنم

اشکال نداره بابا عزیزم خودتو ناراحت نکن اصلا اون بچه چ میفهمه اخه از الان عادت کنه نگران نباش اصلا خودت اضطراب داری اونو به بچه هم منتقل میکنی خودت اروم باش قلبتو صاف کن از بودن بچه بغل مامانت لذت ببر ببین چقد قشنگ تو بغل توهم اروم میگیره وجودت پر از خشمه ک گریه میکنی اروم باش اون به ی مامان اروم نیاز داره

چرا گریه خیلی آروم بگو مامان اوینا رو بغلی کردی فردا اگه بری من تو شهر غریب بدون کمک چیکار کنم اون خودش متوجه میشه

شاید مشکلی داشته جاش خیس بوده گشنه بوده یا چیزای دیگ
چون بچه عموما با بوی مادر خودش آروم میشه

همون جور که به مامانت عادت کرده وقتی بره
به تو عادت می‌کنه
سعی کن از الان تو بغل خودت ارومش کنی