مامان و مادرشوهرم بچه رو نگه میدارن ناراحت و اذیت میشم دوس ندارم بچمو بردارن فقط میخوام بغل خودم باشه بغل خودم اروم بگیره دیروز گریه میکرد مامانم رفت ک برداره گفتم دست نزن خودم برش میدارم چرا اینجور شدم🥺 بچه رو برمیدارن نگهش میدارن هی میگم من مامان خوبی نیستم حتما خودم نمیتونم ارومش کنم نگهش دارم هم عصبانی میشم هم ناراحت میشینم گریه میکنم🙁

ولی کمکی خیلی خوبه حالاچون نگه میدارن نمیفهمی بذاریه هفته فقط تنهاخودت بهش برس انقدرخسته میشی ازخداته یکی بیادبرداره

اشکال نداره عزیزم وقتی چندماه بعد که خسته شدی خودت بهشون میگی ک بیان نگه دارن😅

افسردگی گرفتی عزیزم

سلام کن به افسردگی بعده زایمان . البته اگه گریه نمیکنی از متوسط پایین‌تری. ولی پیش روانپزشک برو که تبدیل به مادر همیشه نگران و عصبی نشی . روحت به مراقبت نیاز داره.از پزشک کمک بگیر.
مغز خانومه بعده زایمان دچار تغییر میشه.همش تو حالت دفاع و حمایته. دست خودش نیست.

شما خیلی سخت میگیری ما از خدامه یکی بچه رو نگه داره ما خوشحال میشیم

من ک میدمش ب مامام بابام خودمم میخوابم😂😂😂😅👉

خب بزار مامانت اینا بچه رو بردارن اگه الان نزاری ناراحت میشن بدا سمتش نمیان کمکی خوبه دیگه

طبيعيه من تا ٥٠ روزگيش هركي بغلش ميكرد انگار چاقو ميزدن توي قلبم

حالا من از خدامه یکی کمک حالم باشه یکم نفس بکشم، تنهایی واقعا سخته، اگه کمک حالت هستن و دخالت بی جا تو نحوه بچه داری نمیکنن بذار کمک کنن، یه هفته تنها بمونی میفهمی حرف منو

مادر خوبی هستی عزیزم
اولشه کمکی داری براهمین
چندروز دیگه قراره توخونت آشپزی کنی کارای خونتو بکنی نیاز به حموم و آرایشگاه داری حتی نیم ساعت خوابیدن اونقوت هست ک میگی کاش یکی بود ده دیقه نگهش میداشت حداقل راحت میرفتم دستشویی
نمیگم سخته ولی خب مجبوریم کنار بیایم چون انتخاب خودمون بود
الانم بذار هرکی بغلش میگیره نگهش میداره راحت باشن
من مثلا خونه مامانم میرم چون خیلی زیاد با پسرم حرف میزنه بازیش میده پسرم پیشش بی قراری نمیکنه دیگه منم از فرصت استفاده میکنم تا دلت بخواد میخوابم و گوشی به دستم و میخورم 😁
ازاین بابت فکرم راحته ک یوقت یه کاری داشتم میتونم یه روز بدون دغدغه بذارم پیش مامانم

خیلی از خانما این حسو حالو تجربه میکنن من با همه دعوا داشتم چقد به مامانم حرف زدم بمیرم براش چقد صبوری کرد گفت میدونم الان چه حالی داری میگذره حالت بهتر میشه..

منم دقیقا همینجوری شده بودم، خیلی مامان من پرستاره و هفت تا بچه بزرگ کرده بچمم بغلش خیلی اروم میشد چون بلد بود ولی تا برمیداشت من عصبانی میشدم، بعد مامانم گفت خیلی طبیعیه که این جوری باشم بخاطر افت ناگهانی هورمون پروژسترونه درست میشه کم کم نگران نباش

عزیزم کاملا طبیعی و از روی غریزه هست که فقط خودت از بچت مواظبت کنی و به کسی ندیش، همه‌ی موجودات زنده توی جهان نسبت به بچشون اینطوری هستن تا حالا گربه ای رو دیدی بچشو ببره بسپاره به یه گربه‌ی دیگه؟ نه، حتی وقتی تازه زایمان کردن آدما رو نمیذارن به بچشون دست بزنن و عصبانی میشن، یه حس غریزی برای دفاع از بچه هست که طی سالیان بر اثر تکامل طبیعی بوجود اومده

قدرشونو بدون وقت برای بغل کردن زیاده الان استراحت کن

ت مادر خوبی هستی فقط اونا الان نگرانتن خاهر والا دستشون درد نکنه نگه میدارن منکه 35روز بچم دست مامانم اروم میشد همشم میگفتم خیر ببینی
از قایننم فایده نیس فقط فکر خودش و دختراشه دو شب رفتم خونش پدرم دراومد دست تنها ن اومد شب سر بزنه بهمون ن گفت چرا بچه گریه میکنه

بعد 40روزگی بچه همش پیش خودته گاهی اونقدر وقت کم میاری ک میگی کاش یکی بیاد کمکی

عزیزم اینا همش طبیعیه منم این دوره رو گذروندم از بهم ریختگی هورموناته نگران نباش رفع میشه،بعدها که میگذره خدا خدا میکنی یکی باشه کمکت کنه😅

افسردگی نگرفتی؟خواهرمن همینجور بود دخترش یدونه نوه پسری بود وقتی زایمان کرده بود دست هیچکس،نمیداد مادرشوهرش،ناراحت شده بود منم نشستم باخواهرم صحبت کردم گفتم فکر الان نکن دوروز،دیگه بهشون احتیاج پیدامیکنی حمام میخای بری،خرید .یا آرایشگاه بچتو کجا میخای بزاری اینقدر حرف زدم تا داد بهشون بچشو