مامانا شمام تا حالا با این جمله خوب بچه خوابش نمیاد چرا می‌خوای به زور بخوابونیش روبرو شدین ؟نفس هیچ وقت حتی اگه خودمم بکشم روی پای من نمی‌خوابه و به جز من بغل هیچ کسی دیگه نمی‌خوابه دیشب مادر شوهرم اومد اینجا مروز کلاً اونجا بود ظهر می‌خواستم نفسو بخوابونم تا میومد بخوابه شروع می‌کرد حرف زدن بچه بیدار می‌شد و نمی‌خوابید دیگه بعد بهش گفتم می‌خوام بخوابونمش آروم حرف بزن بعد شروع کرد بعد شروع کردن گفتن ک بچه خوابش نمیاد چرا به زور میخوای بخوابونیش منم دادم بهش بچه رو گفتم باشه پس خوابش نمیاد من میرم کارامو می‌کنم گریه کردم من نمیام بخوابونمش چون خوابش نمیاد دیگه شما باهاش بازی کنید بعد اومد بیرون شروع کرد به شوهرم گفتن که خوابش نمیاد بچه می‌خواد بازی کنه نیم ساعت بعدش نفس غرغر کرد بردش تو اتاق انقدر رو پاش تکونش داد که خوابش بود انقدر ناراحت شدم حرصم گرفت نفس من هر کاری می‌کنم رو پا نمی‌خوابه ولی رو پای اون خوابید که باعث شد هزار تا حرف بشنوم که من بلدم بچه بخوابونم بچه بغل من می‌خوابه بغل تو نخوابید 😑😑😑😑 از اون موقع هی دارم با خودم فکر می‌کنم شاید واقعاً من بلد نیستم بچه‌مو بخوابونم 😭😭😭😭حالا بعد از اون اومد بره خونشون شب هی گفت نفس بیا بغلم بیا بغلم دم در رفته بودیم من با نفس نفسم رفت بغلش چون بیرون رفتنو دوست دارم بعد هی بچه رو تو راهرو می‌برد می‌گفت خب من بردمش من بردمش می‌گفتم نه اصلا بیارش بعد نفسو محکم گرفته بود تو بغلش من به نفس می‌گفتم بیا بغلم نفسم نمی‌اومد خیلی ناراحت شدم از نفس یعنی باورم نمی‌شد منو مثل خیار بفروشه😑دلم گرفت دیگه دلم نمی‌خواد هیچ وقت بیاد خونمون و دلم نمی‌خواد نفس بدون من جایی بره یا کسیو بیشتر از من دوست داشته باشه 😭

تصویر
۳۲ پاسخ

چه مامان لوسی😅

عزیزم خب معلومه که وقتی بچه حسابی خسته باشه هرجور بخوابونیش میخوابه مادرشوهرتم کارشگفت انگیزی نکرده بچه رو نذاشته سرموقع بخوابونی حسابی خستش کرده بچه رو پا خوابش برده ...بعدم بچه ها تو این سن عاشق بیرون رفتن هستن و وقتی ببینن کسی میره میرن بغلش یا پشت سرش گریه میکنن ناراحت نشو این مدل بچه هاس

فکر میکردم فقط من انقد حسودم نسبت به دخترم میگم فقط منو دوست داشته باشه🥲
مادرشوهرم همش یه کارایی میکنه به اون وابسته بشه
دلم داره میترکه
اونروز میگفت هروقت از شیر بگیریش میبرمش دیگه به شما نمیدم

انترن خواهر

دختر من عاااشق مادرشوهرمه😂از این وضعیت راضیممممم😂😂😂😂

به منم خیلی گفتن به زور نخوابون، اولاش ناراحت میشدم الان میگم عه باشه بعد که خودش گریه کرد همه میگن آره خوابش میاد میخوای برو بخوابون🙁🙁
در مورد بیرون رفتن هم دختر من هرکییییی باشه باهاش میره 😂 تازه باهاش بازی میکنم میگم بیا تو نرو بعد میزنه رو دستم و میره😅

🥺ای جان من زائیدم پسرمم شبیه باباش شده 😭

وااا چقدر رو اعصاب بوده
همه ی بچه ها وقتی میبینن یکی داره میره بیرون میرن بغلش چون فکر میکنن میخوان اونم ببرن

و اینکه میرفتی تو اتاق می‌خوابوندی تا صداش نیاد
بجه خسته باشه خودش ی گوشه میخوابه چ برسه روی پا

عزیزم من سر دخترم این حرفها رو هم از خواهرم هم مادرشوهرم و فامیلهاش شنیدم خیلی بخ زور ادمکمیاد چون فقط مادر قلق بچه اش رو میدکنه که حوابش میاد یانه بعدش من دخترم رو زیاد رو پاهام میزاشتم ولی پیرم رو تا وقتی خسته نشه گریه نکنه چشاش رو مالش نده نمیخوابونموهر وقت خسته شدر درعرً یه پنج دقبقه میخوابه ولی دخترم رو سه ساعت میزاشتم رو پاهام باید بازی کنه خسته شه از اینکه دخترت میره بغلش نگران نباش دختر منم همین بود ولی بعد یه سالگی و دو سالگی محاله بدون تو حایی بره چون دختر منم همینطور بود الان هر جا بره میگه باید مامانمم بیاد

منم مثل شمام کارن اصلا تو بغل نمیخوابه فقط تو بغل پدرشوهرم میخوابه و موقعی ک تو بغلش میخوابه میخوام خودمو بکشم ک چرا بغل من نمیخوابه بعد همشم هییی تکرار میکنه ک فقط بغل من میخوابه بغل کس دیگه نمیخوابه

منم دوستدارم بچم نره بغل کسی😑😑😂😂

خودا🥺امان ازین حرفای مادر شوهرا اخه.
عاقا اونجت ک گفتی خیار ترکیدم از خنده🤣🤣🤣

یعنی شما هیچ مشکلی نداری ..تنها مشکلت اینه ک چرا بچه ۷ماهه اینکارو میکنه؟تو روخدا اینقد حساس این چیزا نباشید بدترین مادر دنیا ک باشی بازهم بچه مادرشو بیشترازهمه میخاد ‌‌.‌..

خداروشکر که دختر من اصلا مادرشوهرم رو نمیشناسه😂😐

چقد حساسی بچه منم همینه بغل همه میره بش میگم بیا نمیاد از من خسته شده ادم جدید میخواد😂😂

۸۰۰ میلیون بار بهم گفتن!

عزیزم خیلی طبیعیه چون اون بیرون بوده دوست داشته بره بغل اون
اونا شعور ندارن که یه مامانو اینطوری اذیت میکنن
خاک تو سرشون

بچه کلا با مامانش بهونه گیر تر هم میشه..چون خودشونو لوس میکنن می‌دونه مامانش نازشو می‌کشه

چجوری میخوابونیش همیشه

اره بابا چند دفعه مادرشوهرم گفته به زور نخوابون
بعد که از اتاق رفته بیرون بچم خوابیده

چ لوسی تو😂😂😂حالا من این کار هر روزمه
خونمون نزدیک محاله ک نیاد و البته دوسش داره چون خودش یه پسر داشته و شش تا دختر من درکش میکنم برام مهم نیست ک میگه حامی برا من می‌خنده هی برا من مثلا ادا در میاره و این حرفا...الان یادش میوفتم خندم میاد
خو دخترت. کوچولویه آدم جدید ببینن ذوق میکنن.. مادربزرگشه دوسش داره وظیفشه بزار یکبار اون بخابوندش

بعدش هم هرکسی یه قلقی داره برا خوابوندن بچه اش

اونا کمتر با بچه دعوا میکنن چون کمتر می‌میبیننش
وقتی بچه رو میبینن چون دیر به دیر میبینن همه توجهشون به بچه اس ولی ما مادرا نمیتونیم تمام ۲۴ ساعت همش به بچمون توجه کنیم اینا همه باعث‌ میشه کشش بچه به بقیه بیشتر باشه ولی در طولانی مدت قطعا بهانه شمارو میگیره و شمارو بیشتر دوست دارت

پسر منم همش میخاد بره بیرون هرکی میخاد باشع باشع فقط میخاد بره این که طبیعیه
و بچه رمانی خسته بشه سریع میخوابه

منم سردخترم اینجوری بودم و بقیه بخاطردراوردن لج من این کارو میکردن ،

هم مامانا هم مادرشوهرا ازینکارا میکنن ولی امان از وقتی که مادرشوهز اینکارو کنه روز مرگمه😑کلا بعد بچه دار شدن همه میرن رو مخ

بچه اوله بخاطر همین اینقدر حساس شدید ما از بس اینا رو برا بچه اول شنیدیم و دیدیم دیگه پوست مون کلفت شده. البته بچه های من پیش مامانم منو از یاد میبرن. الان کوچیکه بابام رو ببینه دیگه پیش کسی نمیره. البته اصلا پیش مادرشوهرم نمیره

ول کن بابا الان خسته ای برو خواب 😁

درکت میکنم منم خیلی جاها ازین حسا داشتم ولی ب نظرم ماها خیلی حساس شدیم اونا بچه ن درکی ندارن ک ما فک کنیم کس دیگه رو بیشتر از ما دوس دارن

عزیزم....از دوست داشتن زیادته.... سعی کن خیلی حساس نباشی خودش بزرگ شده تو رو با دنیا عوض نمیکنه الان نادونه چیزی نمیدونه ک

اتفاقا قبلا که بچه نداشتم یه مطلب روانشناسی دیدم در همین مورد میگفت اگه دیدین بچه وقتی مادربزرگ و خاله و عمو و ... میبینه بیشتر دوست داره برخ پیش اونا به خاطر اینه که کمتر اونارو میبینه و کشف اونا براش جالبه به این دلیل نیست که اونارو بیشتر دوست داره

پسره منم هر کی بیرون میخواد بره باهاش میره چون بیرون رفتنو خیلی دوس داره

سوال های مرتبط

مامان نیکان مامان نیکان ۹ ماهگی
سلام قشنگا🙋🏻‍♀️
امیدوارم خودتون خونوادتون خوب باشین همیشه😉💞
دیشب یه اتفاقی افتاد گفتم باهاتون درمیون بزارم🙃
ساعت ۱ شب بود که خونمون همسرو پسرم تو خواب عمیق و ناز خودشون بودن😴ک صدای نوزاد میومد قطع نمیشد و صداش ازینکه اذیته من رو هم اذیت میکرد🙁
خلاصه وقتی‌رفتم بالکن🚶🏻‍♀️
یه خانمی رو دیدم که نوزادی که شاید یک ماهش بود بغلش بود رو بشدت داشت تکون میداد که آروم شه اینجوری😦ولی اون طفل معصوم همچنان شدت میگرفت گریه اش🥺رفت داخل ماشین شیر بده بچه نخورد و من خیلی دلم میخواست برم پایین و بهش بگم که بچه شاید بدنش درد گرفته این بچه ماساژ میخواد انقدر محکم تکون ندین این بی زبون رو🥺
که شوهرش اومد اونم بچه رو بد بغل گرفته بود🤦🏻‍♀️ و اخر با همون گریه ای که بچه میکرد سوار ماشینشون شدن و رفتن🚗 و من هنوزم که هنوزه به فکر بچه ام😟
حتی دیشب به مامانم گفتم مامانم گفت اگه من تا الان خونت بودم میرفتم پایین میاوردمشون خونت
بچشو با روغن بچه قشنگ ماساژش میدادم گردنشم با اون دستمالی که گردن نیکان رو میبستیم میبستمش که از اون خستگی و تکون های زیادی که دادنش گردنش درد گرفته اروم شه قنداقش میکردم بعد مامانش میدید که چجوری بچه رو اروم و تو خواب بهش تحویل میدادم☺️
بعد به من گفت بگیر بخواب بعضیا اولین تجربشونه و نمیدونن🥲❤️
مامان آرکان مامان آرکان ۱۰ ماهگی
امروز ناهار خونه مادرشوهرم بودیم، مادر بزرگ و خاله های همسرمم اومدن ( خاله هاش مجردن و معلم ان)
هرچی می‌خوردیم یه خاله اش به زور می‌گفت به آرکان هم بدین میدید ما نمیدیم خودش میداد، فک کنین شربت خوردنی می‌گفت بزار یذره بدم گناه داره! سر سفره می‌گفت ماست رو نگاه می‌کنه انگشتشو میزد به ماست بده بهش!!! از چایی خودش میخواست بده بهش!!! اصلا یه کارای خاصی میکرد حالا خوبه خدارحم کرده مادرشوهرم اصلا اینجوری نیست بخواد هم چیزی بده میپرسم بدم؟ یا میگه اگه صلاح بود بده
نمی‌فهمم این چرا این جوری میکرد اصلا عجیب اعصابم خورد شد حالا من که مادرشم اصلا تو لیوان خودم یا قاشق خودم بهش چیزی نمیدم
حالا اینش عجیبه بستنی سنتی آوردن میدونستم باز داستان شروع میشه گفتم من نمی‌خورم بخورین میام میخورم رفتم اتاق بچه رو بخوابونم اونم که نخوابید گریه کرد مجبور شدم بیام بیرون!!!
انگشتشو کرده تو بستنی میده به آرکان من جوری عصبانی شدم رفتم بچه رو از بغل شوهرم کشیدم بعد به شوهرم با عصبانیت گفتم تو چرا اینجا اینجوری شدی خب مگه خونه خودمون می‌دیم گفت نه گفتم پس چرا اینجا پایه رفتارهای اینا شدی زود جبهشو تغییر داد ولی با این حال من خیلی کفری بودم بعد که رفتن هرچی از دهنم دراومد پشتش به مادرشوهرم گفتم اونم گفت دلش میسوزه میگه گناه داره منم گفتم دایه مهربان تر از مادر شده پس!!
اینم بگم بچم حساسیت به پروتئین گاوی داره بستنی و ماست هم که سنتی بود دیگه فک کنین چه نورعلی نوری بود