۱۴ پاسخ

مادر حرمت داره عزیزم
لقب دادن بیشعور به مادر اصلا حرف درستی نیست

این طرز حرف زدن درست نیست

این بچه با اختیار شما و همسرت به این دنیا اومده و مسئولیتش با شماست
متاسفم برات بااین طرز افکار و حرف زدن

پریود ک اشکال نداره عزیزم خودت میرفتی
از دکتر فردا بپرس بگو شامپو رفت تو چشم بچه واسه همین زود شستم‌ چیکار کنم

متاسفم برات
به خودت بیا وتحت هیچ شرایطی با مامانت این طوری حرف نزن
متاسفم برات تو که با مامان این طوریه
با مادر شوهرت چه چوری رفتار میکنی ؟؟

یا خدا ب مادرت میگی بیشعور؟؟؟

عزیزم پریود ک اشکالی ندارع بری حموم
منکع همیشه میرم

طلب ک نداری از بنده ی خدا میخواست خودت یا شوهرت ببریش حمام چه وظیفه ای داره واقعا؟

مطمئن باش بچه ی خودت هم فردا بهت میگه بیشعور.چه طرز حرف زدن با مادریه که بزرگت کرده..ببین چطور نگران بچتی و داری بزرگش میکنی خودتم همینجوری بزرگ شدیااااا

استغفرالله استغفرالله 🤕
خودت مادری به مادرت بیشعور میگی
ببین بچه خودتم فردا میگه برینم دهنت شک نکن 😕😕😕

انشالله زودتر کوچولوت خوب بشه دست تنها خیلی سخته😢

مادر منم همینه.‌..میدیدی بچه داره باگریه خودشو جر میده این نمیکرد دو دیقه نگهش داره

🫥😑😑😮😮

شاید بچت خشکی پوست داره...دختر منم همش خارش داشت هر بار میشورمش تمام بدنشون باید با کرم چرب کنم تا خودشو نخارونه

سوال های مرتبط

مامان مو فرفری جان مامان مو فرفری جان ۱۷ ماهگی
برا تاپیک قبلی م همه جبهه گرفتین منم اصا شرایط تک تک پیام دادن نداشتم ترجیح دادم ی چیزی و کلی بگم
مادر ینی محبت ینی احساس مسیولیت دلسوز
نه ی آدمی ک بهت بگ خونه ما نیا من اصا حوصله بچه تو ندارم
میخام ی جایی برم بعد قرنی هووووف باز من بچه تو داشته باشم جیغ میزنه
میری اونجا بچه تو دعوا می‌کنه اسباب بازی نریز خونه ولو میشه ناگفته نماند خونه خودش افتضاح حوصله جم کردن نداره
شما میاین خونمون زیر انداز ها ولو میشه
من بیست روز نرفتم
بچم واسه خارش دو شب نخوابید تا صبح من . شوهرم در ب در دکتر دوا داروخونه بیمارستان
دیروز پریود شدم خسته بودم بدنم خالی کرد واقعا پاهام جواب کرد تحمل منو نداشت
بچم لجه خارش تن ش هیچ دارویی جواب نمی‌داد
ی دکتر مثلا تشخیص داد دارو نوشت .... شامپو ش فقط ی بار بود اونم مهم بود رو تن بچه بمونه
رفت حموم شامپو رفت چش بچه اب زد در اومد
خب آدم حسابی حوصله میکردی دوباره شامپو. میزدی میگ ول کن دو دقیقه لود خوبه .....
تا شب انقد غر زد با داداشم دعوا افتاد خونه ولو شد ب من میگ جاروبرقی بکش خودش اینستا
آخر گریه م در اومد عصبی شدم شام خورده نخورده در اومدم
امروز بچم آزمایش داشت من تنها بودم میگ بچه ت نصف شب بیدار میشه ما بد خواب میشیم ....
این مادره ..........
من خودمو می‌ذارم جای اون قلبم آتیش می‌گرفت
روز خوش مون نبود مهمونی نرفتم بیرونم کنه من و بچم مریض شدیم انقد بی کس بودم من
مردم نوه هاشون. دارن مادر بره سرکار
این همه میگن نوه از بچه عزیز تره این بود ؟
مادر اینه ؟