سوال های مرتبط

مامان گیلاس🍒🩷👧🏻 مامان گیلاس🍒🩷👧🏻 ۱ ماهگی
میخوام تجربه سزارینم رو بنویسم دوست داشتین بخونین🩷
دکترم بخاطر شرایطم بهم گفته بود هفته ای ی بار ان اس تی بدم روزای اخر
اولین بار ک ان اس تی دادم زیاد جالب نبود دوبار سونوی بیوفیزیکال انجام دادم اولی خوب نبود زیاد ولی دومی اوکی بود
دکتر گفت یه روز در میون ان اس تی انجام بدم تا ۲۲ ام که روز زایمانم باشه
پنجشنبه روز ان اس تیم نبود ولی دکترم اصرار کرد ک برم ان اس تی انجام بدم بیمارستان نیمه شعبان
صبح روزی ک بلند شدم برم دست و پاهام خیلی ورم داشت نسبت به روز قبل! با این حال تک و تنها پاشدم رفتم بیمارستان
وقتی ک رفتم اونجا انجام دادم ان اس تی زیاد چنگی به دل نمیزد فشارمم شده بود ۱۳!
سریع ازم ازمایش گرفتن که نشون داد دفع پروتئین هم دارم!
زایشگاه سریع زنگ زد به دکتر و دکترم به فاصله پنج دقیقه خودشو رسوند انگار دم در بیمارستان بود😆 گفت باید بستری بشی تا یه ساعت دیگه زایمان کنی! منم این وسط قشنگ هنگ بودم استرس داشتم میمردم حس میکردم روی زمین راه نمیرم از بس گیج و منگ بودم😅
ادامه تو تاپیک ها👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
مامان امیرعباس مامان امیرعباس روزهای ابتدایی تولد
ادامه تجربه سزارین

#تجربه سزارین :

من ۳۸ هفته و ۳ روز متوجه شدم حرکات بچم کم شده
رفتم بیمارستان و ان اس تی گرفتن و گفتن انقباض ندارم و ضربان قلب بچه نرماله
با دکترم مشورت کردن گفتن برو سونوگرافی وزن بعد بیا که دکتر نظر بدن ( وزن بچه تو سونو ۳۰ هفته و ۳۶ هفته یه مقدار بالا بود )
رفتم سونو بیمارستان جاهای دیگه وقت نداشتن بیمارستان وزن بچه 4/150 تخمین زدن ولی دستگاهش+-600 گرم بود خطاش زیاد بود دکترم اعتماد نکرد و گفت شنبه برم مطبش دوباره برام سونو بنویسه جای دیگه برم
دو روز بعد دوباره یه جا دیگه سونو دادم ولی دکتره وزن بچه نزد و فقط سونو بیوفیزیکال انجام داد جوابشو بردم بیمارستان دکترم شاکی شد و گفت من برا وزن فرستادم چرا وزن نزده و... (نمیدونم منشی دکترم ثبت نکرده بود یا دکترسونو اشتباه کرد)
دکترم دوباره همون سونو بیمارستان منو فرستاد اما یه دکتر دیگه بود اونم بعد کلی بررسی وزنشو 4/100 تخمین زد
دکترم گفت خطای دستگاه زیاده نمیشه اعتماد کرد و فوری سزارین کنم بستریشو با قرص و آمپول فشار زایمان کن اگه نشد بعد سزارین کنیم
منو ساعت 2 ظهر بدون هیچ درد و انقباض یا باز شدنه دهانه رحم ، بستری کردن و بهم قرص های زیر زبونی میدادن تا دردم شروع بشه دائم ازم ان اس تی میگرفتن که یه انقباض داشته باشم و فوری بهم آمپول فشار بزنن (میگفتن تا انقباض یا درد نباشه نمیشه آمپول فشار زد)
(من برا بچه اولم آمپول فشار زدم و خیلی خوب بود ۷ زدن ۹ بچم دنیا اومد ولی برا اون از ۳ درد داشتم)
مامان مهراد🥹 مامان مهراد🥹 ۵ ماهگی
مامان ܩߊ‌ܣـ🌙ـܠࡅ࡙ن🩷 مامان ܩߊ‌ܣـ🌙ـܠࡅ࡙ن🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت ۲:
خلاصه ورزش ها ادامه داشت و چندسری من میرفتم زایشگاه و دریغ از تغییر
نمیدونم دهانه رحمم یاری نمی‌کرد کلا یا اینکه ورزش هارو دیر شروع کردم اما هر سری که میرفتم زایشگاه میگفتن دهانه رحمم خیلی نرم شده و باز میشه ورزش کن پیاده روی کن که همه بی فایده بود ۴۰ هفته شدم و تاریخ زایمانم ۱۰ شهریور بود طبق انتی زایشگاه گفتن که فردای تاریخت بیا بستری شی البته بازم بستگی به دکتر شیفت داره ۱۱شهریور شد و من تا ۴ صبحش خوابم نمی‌برد از استرس چون ن از طبیعی خوشم میومد ن سزارین ولی خب باز میگفتم طبیعی بهتره همون روز ساعت ۶ صبح از درد بیدار شدم
( اینم بگم که من از یه هفته قبلش دردای کم پریودی داشتم با فاصله دو سه ساعت ) خلاصه بیدار شدم و فاصله دردام گاهی ۵ دقیقه گاهی ۱۰ دقیقه بود ولی دردام قابل تحمل بود
خونم پله میخوره پا شدم یه ییس دقیقه ای پله نوردی کردم و دوش آب داغ با اسکات رفتم و اردکی و یه نیم ساعتی هم تو خونه پیاده روی کردم که دردام بیشتر شه دردام همون بود فقط فاصله اش دیگه منظم ۵ دقیقه شد شوهرمم خواب بود با دردای من بیدار شد هر لحظه میگف بریم زایشگاه میگفتم ن هنوز زوده و ۱۲ من رفتم زایشگاه معاینه شدم ۲سانت بودم کیک رانی خوردم و ازم ان اس تی گرفتن که خوب نبود و بخاطر دردام و ان اس تی بستری شدم دکتر شیفت گفت که یبار دیگه ان اس تی بگیرن خوب نباشه میبرن اتاق عمل
سرم زدن بهم دوباره ان اس تی گرفتن که خداروشکر خوب بود دیگه بستری شده بودم دردام بیشتر شده بود...
مامان 💙دوتا گل پسر💙 مامان 💙دوتا گل پسر💙 ۱ ماهگی
زایمان طبیعی

پارت سوم

سوزن رو بهم زدن و ان اس تی بهم وصل کردن و از ساعت ۵ بعد از ظهر بهم زدن درد داشتم میگرفت ول میداد و انقباض های شدید میگرفت همینجوری هر ده دقیقه ۴ بار انقباض داشتم تا شب همینجوری درد داشتم هر ده دقیقه ۴ بار درد داشتم اومدن معاینه کردن گفتن همون ۲ سانتی گفن اگه تا صبح باز نشد سزارین میکنن دیگه دردام همون بود و میشد تحمل کنی چجچوری بود اروم بودی بچه خودشو سفت میکرد مثل سنگ دلدرد و کمردرد همین که ول میکرد دلدرد و کمردرد خوب میشد بعدش هرباری که درد میومد سراغم ورزش میکرد حرکت لگنی پیاده روی وسط سالن با درد، اسکات میزدم لبه تخت، رقص کمر حالت سجده لگنمو چرخش میدادم . دیگه تا ساعت ۱۲ شب سرم داشتم و دیگع قطع کردن و گفتن دیگه استراحت کن بخواب همین که سرم قطع کردن دردهای منم رفت خوابیدم ساعت ۶ صبح اومدن دوباره بهم وصل کردن اینبار دردام طولانی در شد همینجوری ورزش مردم دیگه درداش قابل تحمل نبود و یکم اخ ناله بعدش ان اس تی بهم وصل کردن و گفتن چه انقباض های خوبی اگه اینجوری ادامه بدی ساعت تا ۵ عصر زایمان میکنی
ادامه پارت چهارم