فقط بگم چرا الان بغض تو گلومه و دارم عرق میریزم و ضربان قلبم انقد بالاس!
هیما با گریه بیدارشده ک باید رو پا بخوابم
تا وقتی رو پاعه خوابه میاد پایین جیییغ و گریه و قهر
نمیشه بهش نزدیک شد دیگه فررریاد میزنه و فقط میگه رو پا باشم تا بخوابم
منم پاهام له شد دیگه بعد یک ساعت کلافه شدم
شوهرم پاشده : شیر بده بهش گشنشه!
شیر درست کردم دادم هیما درحال خوردن رو پای من آروم شده بود شوهرم میگف دیدی شیر میخواس چرا زودتربهش ندادی! باز از رو پا گذاشتم پایین جیغ و گریه شروع شد
شوهرم پاشده باز ک چرا ی استامنیفون بهش نمیدی این بچه درد داره!
گریه درد با گریه لج و بدخوابی فرق میکنه من میفهمم ولی اون ن
باز پاشدم استا دادم ک ساکت شه فقط و دیگ هی نگه استا بده(هروقت هیما گریه میکنه میگه) هیما خورد و همون لحظه با کللللی شیر آورد بالا رو تختمون!
روتختی رو جم کردم دیدم ب تختم رفته
حالا این وسط هیماهم داره خودشو جر میده از گریه
ب زور ساکتش کردم گذاشتم رو پام الان رو پامه و خودم همین الانه ک از دست خودشو باباش سکته کنم
خدایا این بخوابه امشب بخیر بگذره

۱۷ پاسخ

الان سعی کن آروم باشی میفهمم سخته آدم دلش میگیره …
یه روز مناسب با همسرت صحبت کن که این موقع ها نیاز داری فقط همراه باشه نه اینکه خودشم بار باشه♥️

مرداهمشون اینجورین.گاهی ازبچه هم بچه ترمیشن...فکرمیکنن خودشون همه چی بلدن وماهاهیچ
.پس خودتو اذیت نکن
راجب دخترت اینکه منم بچه م دوسه هفته ای میشه عااادت خیلی بدی گرفته که فقط جیغ میکشه توخونه اعصاب برامون نذاشته واقعاکلافه میشم..انگاری هرچندوقت یبار قفلی میشن روی عادت بد.مدارا لازمن بچه ان دیگه.ان شالله بزرگ میشن خوب میشن
شماهم اگه گلاب دم دستته پاشو به صورتت بزن وی نصف لیوان بخور ازش اعصابت آروم میشه
منم که دارم مینویسم بچه م روپاهامه

اشکال نداره پسر منم بارها اینجوری شده
معمولا چون خیلی گریه میکنن بعدم بهشون قطره میدیم اینحوری میشن پسر من گاها ک بهش استا میدم اگه قبلش خیلی گریه کرده باشه بالا میاره

ای بابا چقد سخته این وقتا آدم نمیفهمه دردشون رو .باز شوهرتونم که غوز بالا غوز .از ۱ ماه دیکع میخوای چکار کنی با این شرایط خواهر جان

پسر منم گاهی اینجوری میشه که من میفهمم شروع مریض شدنه خدا کنه هیما خانم مریض نشه

باورت نمیشه ولی من هفته ای دو سه شب برنامه همینه ..افسرده شدم از دست دخالت های همسرم و جیغ های نصف شب پسرم

وااای وااای از دست این مردا...به خدا اگر به شوهر من باشه هر شب هر شب به این بچه استامینوفن میده...پریشب قطره دادم باز گریه کرد بعد دو ساعت مجبورم کرد دوباره بدم بهش میگم ضرر داره زیاد دادنش باید چهار ساعت بگذره داد میزنه هیچی نمیشه بده ساکت بشه

عزیزم شاید از دندانه بچه منم چند شب اینجوری بود بی قراری می‌کرد امشب دیدم 5تا دندونش در اومده باهم

😂😂شوهر منم همینه
تازه اون میگه دندوناش درد می‌کنه ژل براش بزن 😂شصت دفه میگه
عزیزم دل درد نیست؟ خدایی نکرده شاید مریضه ویروس یکم شربت دل درد یا اگه دیدی خدایی نکرده دوباره بالا آورد شربت حالت تهوع بده بهش

میفهمم عزیزدلم حق داری دقیقا شوهر منم همیشه نقش گزارشگر رو در خونه بازی میکنه و من کلافه
به چیزی که خیلیییی دوسش داری فکر کن یا برو تو اینستا امیرحسین قیاسی یا بایرام رو ببین یکم خنده بیاد رو لبات عزیزم
هیما که بچه هست اون گندترها بدتر آدمو کلافه میکنن

شوهرمنم همینطؤریه اه اعصابتوبهم میریزن

کاش میشد ساعت ۹مردارو گذاشت دم در
اه🫤

خیلی سخته😭😭😭 خدا کمکت کنه عزیزم
منم پسرم تازه خوابیده🥴🥴🥴

ببین امشب میگذره تو طول روز بگیرش تو بغلت هی آروم باهاش حرف بزن قربون صدقش برو بزن تو کمرش
ظهر موقع خواب بگو بیا بخواب بزنم تو کمرت سِر میشه میخوابه
کم کم روش کار کن که بخوابه بزنی تو کمرش هی بزنی تو کمرش میخوابه لالایی و قصه بخون

عیب نداره به نفس عمیق بکش و به این فک کن اینم میگذره

بچه داری خیلی سخته تابزرگ بشن آدم خیلی حرص و جوش میخوره سعی کن آروم باشی این روزام میگذره بعددوسالگی کم کم این اذیتاشون کمترمیشه ماهم استراحت میکنیم

آی از دست این مردا کمکی هم نمیکنن فقط اٌرد میدم😐

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱ سالگی
خسته ترینم دیشب ی لحظه رفتم اشپزخونه نمییدونم هانا کی رفت رو مبل و چهاردست و پا افتاد زمین ب هیچ صراطی مستقیم نبود و جیغ میکشید با هزاز بدبختی تو پتو اروم شد و نشست زمین اما میخواست پا شه یهو دردش گرفت و دوباره همون داستان کلا ۸ تا ۱۰ خوابید دوباره بیدار شد باز خوابید باز نصفه شب شروع کزد ب جیغ و داد و یکم استا دادم خوابیده تا الان
جیگرم داره اتیش میگیره احتمال زیاد باید ببرمش دکتر اگه راه نره، ب پاهاش و دستاش دست زدم و بالا پایین کردم مشکلی نبود
ولی وقتی میره رو دوتا زانو گریه کرد منم فشار نیاوردم و گذاشتم گریه کنه
از دیشب پلک رو هم نذاشتم
میگم خدایا میشه مثل هر روز ک ب محض بیدار شدن پا میشد میرفت تو اشپزخونه تو اتاق یا پیش اسباب بازیاش امروزم بره
تا قبل دیشب اشترس واکسنو داشتم کلا واکسنم کنسل کردم
میشه دعا کنید و چیزیش نباشه دارم دق میکنم
فقط شماها میتونید درک کنید ک چی میگم .
دارم میبینم اب شده بچم از دیشب فقط منتظر یودم صبح بشه
الان صبح شده استرس دارم ک راه میره یا ن .....
خدایا خودت کمک کن
دعا کنید خواهشا