۱۷ پاسخ

عزیزم شاید خدا این بچه رو یک وسیله قرارداده برای بهتر شدن زندگیتون، حتما حکمتی تو کار خداهست

عزیزم الان تنها چیزی که باید برات مهم باشه بچه ی داخل شکمته که بخاطر غصه خوردن زیاد و استرس خدایی نکرده براش مشکلی پیش نیاد گناه داره.
هدیه ای ک خدا بهت داده با دل و جون پذیرا باش ناشکری نکن که چرا الان خدا دادش میدونم واقعا سخت و رنج اوره ولی فعلا خودت و بچت مهمید .همسرت هم انشالله خدا هدایتش کنه

بنظرم بشینی هعی فکر کنی خودتم اذیت میشی یبارکی بگو اتفاقی دیدم پیامو خواستم از خودت بپرسم
اصلن شاید اونطورام جدی نیست جلوشو زودتر بگیری بهتره ک

عزیزم زندگیتو به این آسانی نباز مطمعنن خیانت چیز کوچیکی نیست ولی الان پای یه بچه وسطه باهاش حرف بزن ببین مشکلش چیه من نمی‌دونم چی بگم ولی سعی کن بدونی چرا این کارو کرده بگو خدا بهمون بچه داده همچیو خراب نکن ارزش نداره پرخاش نکن آروم حرف بزن بگو دوست ندارم زندگیمون سر یه آدم تازه از راه رسیده خراب شه

اونم خدا جوابش یجوری میده ک خودش نفهمه از کجا خورده شک نکن توکل کن بخدا

نه عزیزم اینجور فکر نکن الان این بچه خدا داده بشه دلیل زندگیت دزست زمانی ک از زندگی نا امید شدی امید بهت داده
خوش بینانه فکر کن گلم

خانما تو چند ماه سیمونی بگیریم

خیلی ناراحت شدم ، فقط بدون خدا خیلی بزرگه برات جبران میکنه همه سنگینی قلبتو میبینه

عزیزم بهت پیشنهاد میکنم با یه مشاور صحبت کنی خیلی کمک میکنه حداقل اشفتگی ذهنت کمتر شه برای نی نی هم‌خوب نیست البته اگه حضوری هم‌نمیخای بری یا هزینه مسئله س میتونی ۱۴۸۰ زنگ بزنی مشاوره برمیداره بدون پرسیدن اسم و مشخصات راهنماییت میکنه

عزیزم سوره مسد و نور برای هدایتش بخون، تو الان مستجاب دعایی دعاش کن

این حرفارونگو اتفاقاوقتی بچه بیادزندگیتون رنگ میگیره یه فصل جدیداززندگی شروع میشه زندگیت قشنگترمیشه سرتون گرم میشه بابچه خودتواذیت نکن سعی کن ببخشیش.

الهی در پناه خدا ارامشت برگرده
حتما عزیرم الهی لایق دعا کردن باشم❤

خیلی ناراحت شدم😢امیدوارم خدا زندگیت رو به بهترین شکل ممکن دوباره درست کنه🩷

خدا لعنت کنه مردی که به فکر زن و بچش نیست
هر مدلی که اذیت میکنه

هیچ کار خدا بی حکمت نیست به خودش توکل کن

لطفا اینجور نگو
خدا خیلی خوب میچینه شک نکن بدون اکن بیشتر از ما زندگیمونو بلده

عزیزم از کجا متوجه شدی خیانت کرده؟

سوال های مرتبط

مامان بچه ها مامان بچه ها هفته نوزدهم بارداری
از همه چی خستم
دلم میخاد بمیرم
این چه زندگی کوفتیه من دارم
از پسرم شوهرم متنفرم
از خونه زندگی
مثل گداها
اصلا از پسر بچه ها و جنس نر بدم میاد
چقدر عذاب میدن
به خدا کم اوردم
میگم بچه که به دنیا اومد دوتاشونم بزارم ور دل شوهرم
برم پی زندگیم
طلاق بگیرم برم ترکیه
احساس خفگی میکنم
اینکه اهمیت نمیدن احترام نمیبینم
تمام مشکلات با منع
ولی حق انتخاب ندارم تو هیچ چیز
نظر هم میدم انگار چیزی نگفتم
مادرمم سرکوفت میزنه
میگه بهت گفتم تو امادگی نداری
گفتم من چه میدونستم این مرد این همه بلا سر من میاره
اخلاقش گنده گنده
یه چی میگی فوری تهدید به کتک میکنه
منم پسرم مشت میزنه
گاز میگیره
میپره رو شکمم محکم با دستش گلومو میگیره
مجبوری میزنمش متنفرم اخه پسر چه گو....
از طرفی فشار مردک که بچه تو دلی دختر باشه باید بندازیش

نجس منم از پسر بدم میاد
یه بچه لجباز و حرف گوش نکن که دقیقا نسخه کوچیک پدرشه

به خدا بریدم الانم دارم با گریه مینویسم
دیروز به مادرم گفتم بیا خونه ما
من دارم خفه میشم میگه اول صفره مراسم زیاد
میخام برم مراسم
اینم از مادرم
دلم میخاد از دست همه فرار کنم