۸ پاسخ

به نظرم هیچی نگو و اجازه بده خودش تصمیم بگیره چون ادمیزاد گاهی وقتی منع بشه اشتیاقش بیشتر میشه

منم شرایط تورو دارم ولی چند ماهه پدر دخترم فوت کرده ،هیچوقت ندیدتش .بنظرم پدری که یاد بچش نمیکنه هیچ حقی نداره ‌عذاب وجدان نگیر نزار پسرت هوایی بشه

حقی که نداره ولی الان براش زوده بزار خوب بزرگ بشه شخصیتش شکل بگیره بعد اگه خودش خواست پیگری کنه در کل خودش باید تصمیم بگیره ولی الان اصلا نه درمورد حرف بزن نه اجازه بده

منع نکن بازگو هم نکن که سمج تر بشع و پیگیرتر و بره بی توجه باش و یادش نیفته

بنظر من پدرش هر چقدر هم کوتاهی کرده باشه پسرتون ممکنه دوست داشته باشه بره سراغش و چون بزرگ شده شما کاری نداشته باش نگران چیزی هم نباش

گلم راهنمایی نیست راجب خودمه
من پدرم اعتیاد داره از بچگی هیج کاری برای ما نکرده یعنی خلاصه بگم حتی شاید نمیدونه ما چند سالمونه
مادرم کار کرده مارو به اینجا رسونده
ولی هیچ وقت نگفته سمت پدرتون نرین ولی ما خودمون انگار که بی پدریم فقط مادرم دنیای ماس
پسر شماهم درک میکنه شما اصلا نگران نباش

احسنت به شما مادر نمونه که بچتونو خودتون نگه داشتین معلوم نبود دست پدرمعتاد بود چه آینده ای داشت تا الان ندونسته و سراغی ازش نگرفتن از این ببعدم نذار بفهمه بعضی آدمای سمی دور اطراف نباشن برا همه خوبه بچه بزرگ بشه خودش میفهمه چقد شما براش فداکاری کردین

به نظرم چیزی نگو...بزار خودش تصمیم بگیره
بعدم چون تو همچین موقعیتی بودم
میگم مطمئن باش هیچ حسی بهش نخواهد داشت وقتی کنارش نبوده،براش پدری نکرده

سوال های مرتبط

مامان نیلی مامان نیلی ۵ سالگی
سلام مامانا دخترم ماه دیگه انشالله میره تو پنج سال .اما وابستگیش به من خیلی زیاده .البته خب منم خودم تو جایی که زندگی میکنم ارتباطاتم کمه از خانواده و فامیل .شوهرمم بخاطر مشغله کاریش نمیتونه زیاد وقت بزاره با بچه حق میدم بهش .منتها دخترمم ازم انتظار بیش از اندازه داره و واقعا افسرده شدم خودم هیچ تفریح و سرگرمی ندارم همش تو خونه ام اما چون دوست ندارم بچم منزوی و غیر اجتماعی بشه سعی میکنم مرتب روزی یکی دو ساعت ببرمش بیرون تابش بدم .تو خونه باهاش نقاشی میکشم و سرگرمش مسکنم همش میگه بیا نی نی بازی کنیم خلاصه که فقط با من وقت میگدرونه من هم واقعا تایم آزادی برا خودم ندارم .هر وقتم بهش میگم مامان خسته شدم نمیتونم بیام باهات بازی کنم همش میزنه زیر گریه و نق و غر وقتی هم میبرمش بیرون تو جمع که میبرمش به خودم میچسبه با هیچ بچه های بازی نمیکنه اصلا انگار بلد نیست شادی و بچگی کنه .چکار کنم خسته شدم .تورو خدا شما بگین چکار میکنید با بچه هاتون
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
میشه روتین رسیدگی به بچه هاتون رو کامل برام‌بگید؟؟مثلا از صبح تا شب چه کارهایی واسه سرگرمیشون انجام‌میدید چند وعده غذا و چند وعده میان وعده میدید؟؟چقدر تایم‌بازی میزارید؟؟چقدر باهاشون تپرینات هوشی انجام‌میدید؟؟
من قبلا تا مهد میرفتن که خوب تا ظهر تو مهد بودن بعدش غذا و بعدشم خواب بعدازظهر یه دوسه ساعتی می خوابیدن چون خیلی خسته میشدن بعدش که بیدار میشدن یه عصرانه بهشون میدادم و بعدش بکی دوساعت باهاشون تمرین می کردم و بعدش خودشون دوتایی بازی می کردن و بعدشم شام‌میدادموساعت ۹ و نیم‌۱۰ می فرستادم بخوابن الان از وقتی تعطیل شدن ریتم زندگی اینا هم‌به هم خورده الانم که خودم‌دستم بنده خیلی نمی تونم‌رسیدگی کنم‌ اپا الان ناهارشون دادم یه نیم ساعت دیگه بفرستم بخوابن و بعدش واسه عصرشون کیک درست کنم ولی این مدت اصلا تمرینات هوشی نداشتم چون نمیرسم واقعا دکترشونم‌گفت اشکال نداره الان گرفتاری بزار واسه بلد جاگیر شدی هم‌تمرینات هوشی زیاد داشته باش هم قصه گویی و شعر خوانی البته کلی برنامه براشون دارم که هم‌سرشون گرم بشه هم کمتر اذبت کنند گفتم بپرسم ببینم ریتم رسیدگی شما چه جوریه ؟؟ ما مادرا هیچوقت اززخودمون راضی نیستیم انگاری😥عذاب وجدانم که دبگه هیچی ولمون نمی کنه