۹ پاسخ

منم دخترم رو واسه اسکن هسته ای نوستن گفتن باید رگ گیری بشه ینی من تو اون رگ گیری هزار بار مردم و زنده شدم

انشاالله زود خوب بشه

الهی عزیزم 😭
تو روحیت حفظ کن عزیزم تا بچه بیشتر از این اذیت نشه
دعای جوشن کبیر بخون تا فردا خوب خوب بشه مرخصتون کنن

آخ عزیزم انشاللع سلامتی بده خدا چی شدههه

برای اینکه بچه شیر نخورده خب
چجوری رگ داشته باشه
الهی بگردن
بابا برو یکم داد و بیداد کن
چرا اینقد احمقن اینا

فدای دل خستت😭درک میکنم

چرا مشکلش چیه مگه

آوا چی شده عزیزم

خدا بد نده چرا بستریه

سوال های مرتبط

مامان آقا پسر🩵 مامان آقا پسر🩵 ۵ ماهگی
سلام مجدد به همه خانما، ممنون از احوال پرسیتون💔
عمل پسرم تموم شد حدودای ۱۲ونیم
منتها امشب بیمارستان نگهمون داشتن یهویی😭
چیز خاصی با خودمون نیاوردیم حتی شارژر
اینقدرررر گریه کرد و برای رگ گرفتن سرم سوراخ سوراخش کردن ک آخر از پاش رگ گرفتن، دیگ آخراش چشاش وا نمیشد از گریه، چند قطره شیر خورد خوابید تا الان🥺🥺
اولا خیلی صبوری کردم، آروم بودم
اما وقتی دیدم از ته دل داره جیغ میزنه از درد و آروم نمیشه و نمیزارم برم پیشش تا رگش رو نگرفتن، اشکم سرازیر شد و حالم بشدت بد شد
اصلا بیمارستان رو نمیتونم تحمل کنم هیج جوره ، مخصوصا برای بچه
از طرفی دیروز بخاطر درد کمرم MRI دادم ، الانم اینجا نمیتونم زیاد دراز بکشم خیلی کلافم
الهی هیچ بچه ای کارش به بیمارستان کشیده نشه، ادم اینجا تازه میبینه و درک میکنه ک هرکسی به نوبه خودش چه دردایی داره و به مراتب بدتر از خودت هم هستن💔
برای حالمون دعا کنید
خدا کنه فردا رو هم نخوان نگهمون دارن ، چون میگفتن بازم معلوم نیست،بیمارستان خوب تمیز و بزرگیه ، اما درست حسابی هیشکی نیست اینجا توضیح بده به آدم 💔
مامان آقا پسر🩵 مامان آقا پسر🩵 ۵ ماهگی
از دیروز که بیمارستانیم، یبار هم نیومدن بگن همراه بچه باید گان بپوشه، همون بدو ورود خریدم منتها دیروز موقع بردن بچه به اتاق عمل گفتن بپوشیم بعدم اونجا بندازیم دور
تاااازه ساعت ۶ صبح یادش افتاده بیاد بگه که نههه باید یکی هم اینجا میپوشیدی
میگه بچت رو بسپار تخت بغل برو بگیر
میگم بخاطر یه لباس بچمو تنها بزارم برم بگیرم؟
موقع تحویل شیفت همشون منو دوره کردن، اونی که خبر نداده رو توبیخ کردن که چرا نگفتی، اونم گفت بهت گفتم، گفتن عزیزم شما تازه ۶ صبح اومدی رگباری داری بمن میگی قبلش کی بمن گفتی؟
میگن حق نداری همکار مارو جلو بقیه خراب کنی بخاطر اینکه میگی اصلا بهت نگفتن یا ندادن
درنهایت اون اصل کاری مسئولشون اومد گفت تا وقتی که لباس نپوشی بچت رو تحویل نمیگیرم و چکش نمیکنم!!!!😐😐😐
از بالا سرش رفتن اونوری
تازه من این همه هم حرفشون رو گوش کرده بودم، بخدا تخت بغلی بچش رو تا پایین هم برده بودن، بعد من میخواستم برم یکم دور بزنم گفتن از جلوی در نباید تکون بخوری
روان منو ریختن بهم سر یه لباس میگن بچه رو تحویل نمی‌گیریم
یه مادر، حال بدش خستگیاش بهم ریختگی روحیش برای اینا اهمیت نداره دیگه عادت کردن از بس آدمای مختلف اومدن اینجا و رفتن
دیروز اینقدر بچم گریه کرد سر رگ گرفتن که ضعف کرد صداش دیگ درنمیومد، بعد من که گریم گرفته بود از جیغای طفل معصومم رو مسخره میکردن میگفتن شما برو بیرون از اتاق بابا، الان گریت میگیره!!😐