تمام اذیت شدن دوران بارداری و درد زایمان و سختی بچه داری یک طرف
سر و کله زدن با نسل قدیم هم یک طرف
با خرافاتشون
از روزی ک زایمان کردم مدام در حال سر و کله زدنم
از ی مادر شاد منو تبدیل کردن ب مادری ک حوصله بچشو دیگه نداره

عزیزم میدونم سخته و دست خود آدم نیست منم تو موقعیتت بودم ولی دیگ ب خودم قول دادم واسه این دومی فقط ب اونا بگم باشه چشم بعد کار خودمو بکنم اگر هم باز حرف زدن میگم دکتر اینجور گفته تموم شد و رفت

خداروشکر مادر شوهرم رفت کربلا ی مدت نبود الانم بخاطر مریضی نمیاد وگرنه معلوم نبود چ بلایی سر روانم بیاد

اولش همینجوره بعدش کم‌کم بهتر میشه عادت میکنی
برا منم خیلی سخت بود

اخ اخ کیه که این دردو نکشیده باشه!!مخصوصا بعدزایمان..مخصوصا قوم الظالمین
مخصوصاااا مادرشوهرباشه اوه اوه😂😂
کون لقشون اهمیت نده منکه دیگه تصمیم دارم حرفاشون حواله کنم به تخمدان چپم

عزیزم بسلامتی اسم دخترت رز گذاشتی؟

من ن مامانم هست ن مادر شوهرم نیومدن زنگ هم میزنن جواب نمیدم میدونم هی میگن اینطور کن اونطور کن عصابم همینطوریش خورده

واقعا حرفتون درسته دیوانه میکنن آدمو

بخاطر دخالت های زیاده فک میکنن همه چیو میدونن

چرااا چی شده عزیزمممم؟

شما بچتونو قنداق کردین؟

دقیقا منم بخاطر عصبی نشم با کاراشون وحرفاشون هیچیکو راه نمیدم پیشم. تنها کارامو میکنم هروقت زایمان میکنم اما ارامش اعصاب دارم حداقل

کاملا درکت میکنم

وای نگم برات ک من چی کشیدمممم تواون۱۰روز اول از دست نظرات بیجا

آخ گفتی دیوونه می‌کنن

واااااااقعاااااا

واقعااااا