سر دخترم هیچ نفهمیدم چطور بزرگ شد جز شیر نخوردنش هیچ اذیت نشدم اما الان به غلط کردن افتادم کم اوردم خسته شدم دوست دارم بشینم عررر بزنم اما برا اونم حوصله ندارم 😑
بنظر شما بچه اول سخته یا دوم ؟

۲ پاسخ

دوممممم خیلی سخته
چون باید به بچه اول هم رسیدگی کنی

چرا اخه مگه چجوریه؟؟
منم دخترمو نفهمیدم شایدم یادمون رفته سختی هاش

مقالات مرتبط

چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
چطور با کودکان بازی کنیم
چطور با کودکان بازی کنیم؟
غذا دادن به نوزاد با شیشه شیر
روش شیر دادن به نوزاد با شیشه شیر و بایدها و نبایدهای آن

سوال های مرتبط

مامان مـღـرســام 💙 مامان مـღـرســام 💙 ۳ ماهگی
خانما من واقعا بدنم کم میاره تو بچه داری سر درد بدن درد میگیرم پسرم جدبدا درست شیر نمیخوره این از همه بیشتر اذیتم میکنه
سر دخترم اصلا نفهمیدم کی بزرگ شد اصلا اذیت نشدم ولی این سری خیلی حال روحیم بده احتیاج دارم به یه خواب عمیق و خونه ساکت
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دختر اذری🍂 مامان دختر اذری🍂 ۸ ماهگی
دخترم از اول پستونک نمی‌گرفت عق میزد تا چند روز پیش دادم بهش گرفت ولی هیچ حرکتی انجام نمی‌داد فقط پستونک مک میزد ب غلط کردن افتادم بنظرتون اشکالی داره از الان شروع کنم یا خوب نیس
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ayma مامان ayma ۳ ماهگی
سلام خانما ،از الان استرس دارم برا واکسن۴ ماهگی دخترم..سر دوماهگی خیلی اذیت شد......۴ماهگی چطور بوده برا نینی توون؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دلوین مامان دلوین ۴ ماهگی
با این که سر شیردهی خیلی اذیت شدم. باز عذاب وجدان دارم که نکنه کم تلاش کردم و شیر خشک دادم به بچم. الان دیگه شیری ندارم و دخترم فقط شیرخشک میخوره. 3 ساعت 4 ساعت شیر می‌خورد بازم میچسبید بهم. چقد مادر بودن سخته
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان تابان مامان تابان ۹ ماهگی
خانما من دیشب فسنجون خوردم بعد از اون خارش شدید بدن گرفتم، دیشب به دخترم شیر خشک دادم اما الان دیگه شیر خودمم دادم به نظر شما اونم اذیت میشه؟
مامان میکائیل مامان میکائیل ۷ ماهگی
سلام مامانا
پریودی بعد از زایمان ایندفعه اولین بارم بود پریود شدم ببخشید دارم دربارش حرف میزنم اما به تجربتون نیاز دارم
ظهر روز ۸ ام پریود شدم خونریزی داشتم روز اول اما کم شدید نبود نوار بهداشتی کثیف میشد اما کم تو دسشویی هم خون روان داشتم روز اول خونم به رنگ تیره بود
روز دوم خون روشنتر شد اما شدتش خیلی خیلی کم شد
الان که روز سومه در حد لکه بینیه
ایرادی نداره اینجوری
اصلا اسمش پریودی میشه گذاشت؟
برم دکتر به نظرتون؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۳ ماهگی
خیلی خسته میشم اصلا حوصله صحبت با دخترم یا بازی کردن باهاش ندارم دائم خوابم میاد شما هم مثل منید یا فقط من اینجوریم عذاب وجدان دارم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۸ ماهگی
مامانایی که بچه دوم رو بدنیا آوردین دومی هم به اندازه بچه اول سخته بزرگ کردنش؟ یا تجربه کارو آسونتر میکنه؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مانی مامان مانی ۵ ماهگی
مامانا بچم خیلی اذیت می‌کنه نمی‌ذاره هیچ کاری انجام بدم همش باید پیشش باشم باهاش حرف بزنم یا بغل بگیرمش خسته شدم😔😔
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان دنیز و یزدان🩵 مامان دنیز و یزدان🩵 ۳ ماهگی
مامانایی که بچه شیر به شیر دارین چجوری به همه کاراتون می‌رسید من خسته شدم دیگه از صبح تا شب ی دقیقه بیکار نمیشم کمکی ندارم دست تنها کم آوردم 😔 دلم میخواد گریه کنم ولی وقت گریه کردن هم ندارم😭🤦🏻‍♀️
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ملورین مامان ملورین ۶ ماهگی
خانما ممکنه بچه مشکلی داشته باشه اما هیچ واکنشی نشون نده؟گریه ای چیزی مثلا؟
مدفوع دخترم حس میکنم عجیب غریبه اما حالش خوبه گریه نمیکنه و اذیت نمیکنه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نرگس مامان نرگس ۳ ماهگی
اوضاع پیدا کردن شیرخشک رژیمی چطوره
خسته شدم کم آوردم از دست این رژیم سخت
میخام بندازمش،شیر خشک
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان کوچولو مامان کوچولو ۵ ماهگی
خانوما بنظر شما تجربه حرف اول و میزنه یا علم من از بیشتر مامانایی ک بچه بزرگ کردن پرسیدم میگن از چهار ماه و نیم کمکی و شروع کردن در حد کم الانم بچه هاشون یکی از یکی دیگ سالم تر و تپل تر
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آیسان و ویهان مامان آیسان و ویهان ۸ ماهگی
یک هفتس بچم شیر دیگه نمیخوره اخه چه خاکی تو سرم بریزم دیگه کم اوردم از دیشب هیچ شیر نخورده هرچیم دکتر میبرم فایده نداره شیرخشک عوض کردم شیشه عوض کردم اصلا فایده نداره دلم میخواد بشینم فقط زار بزنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سلین مامان سلین ۷ ماهگی
مامانا من خیلی حساس شدم روی دخترم خیلی بهش وابسته شدم راستش من شوهرم یک شهر دیگه کار میکنن من با مادرشوهرم تویک ساختمون هستیم طبقه اول منم دوم مادرشوهرم خیلی به خانوادش حساس شدم میدونم که دخترمو مثل جونشون میخوان اما همش حس میکنم میخوان دخترمو ازم دور کنن گاهی میان دخترمو میبرن طبقه بالا همش استرس می‌گیرم دوست ندارم ازش دور بشم شایذ بخاطر اینه که تودوران حاملگی خیلی اذیتم کردن اصلا دوست ندارم کنارشون باشم همش اذیتم کردن میترسم دخترمم ازم بگیرن شایدم دیوونه شدم نمیدونم فقط با این فکرها خیلی دارم اذیت میشم مهمترشم اینه که شوهرم نیستش
تو حاملگی منو از خونه بیرون کردن فحش دادن هرکار تونستن کردن الان یعنی ما عزیز شدیم
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر