۹ پاسخ

اینکه یه منتی هم سرش بوده 😆

منم همینم یعنیا اگه پیش هم نباشیم وقتی بهم برسیم همش فکر میکنم چیزی از قلم نندازم
خخخخ
حتی غیبت خانواده خودمم میکنم
ولی بقولی نباید انقدر دهن لق باشم
فردا روزی چیزی یادم بره یا نخوام بگم شاکی میشه چرا نگفتی

منم اینجوری ام... همیشه ام چوب سادگیمو خوردم برعکس شوهرم خیلی چیزارو بهم نمیگه من خودم‌بعدا میفهمم ..

منم همه چیو میگم سیاست اینا ندارم اصلا

منم همینم دوس ندارم همچی بش بگم ولی مطصفانه میگم بعد پشیمون میشم

منو شوهرم همه چیزو بهم میگیم دهن لقی چیه ،

اره درست میگی بقول ادم هرچی کمتر حرف بزنه کمتر چیزی لو میده من قبلا نسبت ب خاهر شوهرا ایجور بودم مهمون داشتم میگفتم امروز مهمونم فلانی بود اینو پختم اینو میخام بخرم ک دیگه یه خاهر شوهرمی ب شوهرم پیام داوه بود زن جوون داری ایقد همکارات دعوت نکن اخه بگو ب تو چ بیشعور مگه زنش چشه حالا مثلا میخای حرفی زده باشی دیگه شوهرم گفت نمیخاد همه چیزو ب کسی بگی الان دیگه خیلی بهتر شدم رو ب پیشرفتم😅 مثلا دوماه بود یه وستبند طلا خریده بود ب هیچکس نگفتم تا تو دستم دیدن چیزی بخام بخرم دیگه نمیگم

من برا بخیه زایمان دومی خودم کشیدم اولی بیمارستان

این ک الان بد نیست خوبه

سوال های مرتبط

مامان شادمهر مامان مامان شادمهر مامان ۳ سالگی
سلام عسلا خوبین؟
شاید خیلیاتون نسرین اقوامی مربی فرزند پروری رو نشناسین من خیلی دوره های ویبینارشو شرکت کردم تا جایی ک تونستم پستای اینستاشو نگاه میگنم ولی امشب کلا فرق داشت شاید میخاست ی تلنگر بشه امشب خیلی گریه کردم واسه وقتایی ک الکی سر پسرم واسه ی چیز کوچیک داد زدم یا چند روز پیش مهمون داشتم تو اوج کارا و خستگیم اومد شکلات برداره گفتم دندونت خراب میشه لجبازی کرد و زد ظرف شکست اینقد خسته و عصبی بودم ک دستم بشکنه زدمش ناخوداگاه واسه وقتایی ک از شوهرم عصبی بودم سر بچم خالی کردم تو دوران پریودی بودم هورمونام بهم ریخته بود ی چیزی بهش گفتم شایدم زدمش
چیزی ریخته رو فرش به بچه ی کسی زده عصبی شدم دعواش کردم سرش داد زرم کسی چیزی بهش گفته چون نتونستم به طرف چیزی بگم سر بچم خالی کردم و.........
امشب پست نسرین تلنگر قشنگی بود واسم ی لحظه مکث کن نگای دستای کوچولوش کن اون دستا جز تو پناهی ندارن نزار از تیگه گاه امنش وحشت داشته باشه چیزی بریزه رو فرش چیزی بشکنه دیوار خط خطی کنه هزار کار دیگ کلش تو پنج دقیقه تمیز میشه ولی رفتاری ک تو اون لحظه بکنی اعتماد به نفسشو میگیره
یا داد میزنه تو بدتر سرش داد نزن بچه تو اون لحظه میگ یا ی چیزی خیلی کمه یا ی چیزی زیاده یا توجه نمیکنی چون نمیتونه خوب حرف بزنه ک منظورشو برسونه
مغز بچها تا پنج سالگی مثل ابر جذابه حتی اگ نبینه مینونه حس کنه و جذب کنه تا پنج سالگی شخصیت بچه شکل میگیره کاش جوری رفتاز کنیم ک میخایم ۱۸ سالگیش تربیت و رفتارشو ببینیم
من به خودم قول دادم هنوز دیر نیست میتونم رو خودم کار کنم و ی لحظه مکث کنم شاید جلو خیلی رفتارای بد بگیرم
مامان نورسا☀️ مامان نورسا☀️ هفته هفدهم بارداری
با توجه به تاپیک قبل.از تجربه اولین روز،از پوشک گرفتن بگم
اصلا امروز💩 نکرد طفلی. با اینکه تحت فشار نذاشتمش ولی قشنگ مشخص بود داره ولی نمیکنه .برای اینکه پاهاش اذیت نشه پاتی (توالت فرنگی کوجولو)گذاشتم واسش باز فقط جیش کرد..چندبارشم جایزه دادم مثلا شکلات آدامس آبنبات ....بعد غروب رفتم باشگاه به همسرم سپردم حواسش باشه و کلی سفارش کردم
تاپیک قبل بهتون گفتم که پوشک شورتی پاش کردم گفتم این شورته
خلاصه از باشگاه برگشتم به همسرم گفتم بردیش دستشویی؟
گفت نه گفت ندارم😐😐حالا فکر کنید من یک ساعت و نیم نبودم
رفتم دیدم بله تو اون پوشک شورتی کرده جیششو. چقد عصبی شدم مردا سلطان گند زدن به برنامه ها هستن . گفته بودم نباید بفهمه می‌تونه توی اون جیش کنه ...
حالا کلا امروز دو سه بار خودش گفت مامان جیش دارم ولی بقیشو خودم بردمش
چیکار کنم بذارم خودش بگه یا خودم ببرم؟مشاور گفت باید خودش بگه انقد تو شلوارش جیش کنه آزمون خطا کنه تا بفهمه 😫😫😫واقعا تحمل این مورد ندارم
عکس نامرتبط
مامان پرهام مامان پرهام ۳ سالگی
مامان قلب من شایانم🤱 مامان قلب من شایانم🤱 ۳ سالگی
رفتیم بیرون بعد پسرم اون اسباب بازی را دید رفت بازی کرد بعد داشتیم میرفتیم پسرم نمیومد میگفت که باز میخوام بازی کنم شوهرماعصابش خورد شد نمیومد جیغ میکشید و گریه دیگه مامام زوری اووردش تو ماشین بعد شوهرم صداشا برد بالا گفت ککه سگ به ترکی گفت بعد گفت میزنم تو دهنتا جیغ نکش بعد دیدم دوباره جیغ منم جوری پسرم زد و گوشما کشید دیگه اعصابم خورد شد و محکم زدم تو شونش اینقدر اعصابم خورد شده 🥺😔😔😔😔 بعد شوهرم میگفت هرچیم براش بخری باز اونجوری ها تربیت کردنای تو دیگه بیا اینم تربیتت گفتم من میگم نگیر یه چیزا ولی تو میری میگیری میگه ولش کن گناه داره نزار صداش در بیاد من تربیت کردم هیچی باز جیغ کشید گفت زهرمار میزنمتا 😏😏😏😒😒😒 اومد بالا بگم ها برا دختر خوارت خوب قربون صدقش میری تا یذره گریه میکنه دایی دایی میکنی چته زورت به این بچه رسید این حرفاشا رفت رو مخم منم زدمش اینقدر اعصابما خورد کرد 😩😔😔😔😔 اعصابم خورد شد بچما زدم بعد اومد پفک اوورد که با باباش بخور باباشم یه اخمی کرد دیگه پفک را نییورد اینقدر دلم برا بچم سوخت گفتم نگاه کنا بچما میره منت یه مشت گوها را میکشه اخرش اینجوری 😔😔😔😔