۱۲ پاسخ

عزیزم من همیشه تاپیک هاتونو میخونم،شما خیلی با حوصله و صبوری اما ریحانه جان هم دست خودش نیست به نظرم با یه دکتری مشاوری چیزی مشورت کن،چون گفتی تمرکز رو چیزی نداره گفتم❤️

اگر حرف زدنش خوب هست و مشکل گفتار نداره.شاید یکم بیش فعالی داشته باشه پیش دکتر مغز و اعصاب ببرش. بچه منم همینطور هست بردمش دکتر دارو داره

عزیزم یکی از دلایل این مشکلات بچه ها تنهایی هست دیگه جایی هم میرن دیگه می‌خوان خودشون را تخلیه کنند به قولی این بچه اولی ها کسی همبازی ندارد که توی بازی هاشون خیلی مسایل یاد بگیرند
این بچه اولی ها بنظرم کار باهاش سخت تر هست

زود زود ببرش باهاش مهربان باش دیگ تکراری میشه واسش همه چی اصلا اینطوری نمیکنه من دخترم دیگ تکراری شده همه چی براش الان میریم بیرون اصلا نگاه وسیله بازی ها نمیکنه بعضی وقتا مام از تعجب شاخ درآوردیم

مثلا یکی توپارک تولدش بود این میرفت انقد نگاشون میکرد تا یه تیکه کیک میدادن بهش بعد میومد 🤣🤣🤣🤣یکی دیگ سیب میداد بهش در صورتی ک من همون اول میبردمش مغازه با ۳ پلاستیک خوراکی میاوردمش پارک

سلام اصلا نبرش دکتر و اینجور چیزا بچس فعلا نمیفهمه من دخترم تا چند ماه پیش وقتی میبردیمش بیرون با شهر باز دیگ موقع برگشتن وااااویلا بود اصلا از وسیلها پایین نمیومد انقد لجباز بود ک دیگ کارکنان اون شهربازی یا خانه بازی میومدن بزور قانعش میکردن دقیقا مثل دختر شما ولی خب زود زود میبردمش بیرون میزاشتم هرکاری میخواست بکنه

دختر منم همینجوره
‌ میبرم‌پارک
‌اگه بیینه کسی امده سوار تاب بشه پیاده نمیشه ک‌اون سوار بشه
اذیت میکنه

بچها بچه ان، کاش پدراشون دردی دوا میکردن

منم مثل شمام عزیزخیلی خیلی اعصبیم می‌کنه انگار جایی میریم گوشاش دیگه نمیشنوه

کاش یه دکتر ببری بچتوبخدامنضوری ندارم ولی دیگ خیلی عجیبه یاشایدتوناشکری

عزیزم درکت میکنم واقعا سخته
هممون به نوعی خسته ایم
اما در مورد تمرکزش که گفتی کلا تو بچه های ۳ ساله قدرت تمرکزشون ۲ تا ۵ دقیقه است

دقیقا منم همینم خستم
کاش زودتر عاقل بشن
من که پیر شدم هم جسمی هم روحی
دیسک کمر و چسبندگی دست ک گرفتم حالم هم اصلا خوب نیس حس میکنم افسرده ام چه حوصله ای باشه آخه

سوال های مرتبط

مامان سامیار مامان سامیار ۳ سالگی
من یه مشکل خیلی بزرگ با پسرم دارم به نظرتون چیکار کنم،پسر من کلا لجباز و شیطون هست اما تو خونه قابل کنترله و اینطور نیس که بگم کار خطرناک میکنه،اما وقتی میریم خونه مادرشوهرم بچه های خواهر شوهرم هم هستن یکیشون ۷ سالشه اون دوتا دیگه کوچیکترن و آروم تر هر چی میگم با کوچیکا بازی کن اصلا سمت اونا نمیره فقط دنبال بزرگه میره بزرگه هم اذیتش میکنه گاهی،پسر منم بلد نیس بازی کنه درست فقط بدو بدو میکنه بلند میخنده،پسر خواهر شوهرمم وقتی دلش بخواد به بچه من میگه بیا بازی وقتی که پسر من سمتش بره داد میزنه که سامیار نیاد پیش من،خب من هزار بار بع پسزم گفتم نرو پیشش ولی بازم میره و شلوغ بازی میکنه هر چند پسر خواهر شوهرمم شلوغه اما پسر من نفهم تره مثلا اصلا سرسفره نمیشینه تو مهمونی هی میچرخه دور سفره میره سمت بجه ها واقعا معذبم دیگه نمیدونم چیکارش کنم،خانه کودک میبرم تو کوچه میبرم با بچه ها بازی کنه اما بازم وقتی پسر خواهر شوهرمو میبینه هیجان زده میشه اصلا دوس ندارم سمت اون بره چون اونم داد میزنه همه چیو تقصیر این میندازه