تجربه زایمان سزارین در بیمارستان تریتا پارت ۳...

کمک پرستار حتی نوار بهداشتی برام عوض کرد و جدید گذاشت و دوباره من و برگدوند روی تخت یعنی برای یسری کارهاشون من یکم خودم خجالت می‌کشیدم ولی بدون بد اخلاقی کاره آدم رو انجام میدادن... اینا تجربه های من از بیمارستان تریتا بود و فکرمیکنم برای کسایی بیمه تکمیلی دارن خیلی بیمارستان خوبی هستش من یه چیزی شنیده بودم از این بیمارستان این بود که میگفتن بچه رو الکی میبرن nicu برای هزینه اضافی ولی من اصلا همچین چیزی ندیدم و خداروشکر بچه من مشکلی‌ نداشت و واقعا هم نبردن و کلا پیش خودم بود و حتی چون مشکل فشار بالا داشتم تو اتاق دستگاه فشار آورده بودن و چهار پنج بار فشارم رو چک کردن ... این تجربه از بیمارستان سعی کردم همه چی رو تا جایی که یادمه توضیح بدم اگر سوالی داشتید بپرسین جواب بدم شاید یادم رفته که بنویسم پارت بعدی تجربه زایمان رو براتون میگم❤️

۱ پاسخ

عزیزم همه بیمارستانا اینجوریه مددکار همه کارارو میکنه گذاشتن شیاف عوض کردن نوار بهداشتی غذا دادن به خودت و بچه دستشویی بردن....

سوال های مرتبط

مامان محمد مسیحا 💙 مامان محمد مسیحا 💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین در بیمارستان تریتا پارت ۲

ولی تریتا واقعا اینطور نبود پرستار بارها سر میزد بهم حالم رو می‌پرسید نکات شیردهی رو بارها گوش زد میکرد و چندین بار توضیح میداد بدون خستگی یه خوبیه بیمارستان این بود که محورشون شیره مادره ‌و اصلا استفاده از شیشه شیر و شیر خشک تا اونجایی که من فهمیدم ممنوع هستش... حتی کلیپ های آموزشی شیردهی برام گذاشتن و پرستار برای اینکه بفهمه من متوجه شدم یا نه اومد ازم پرسید چه چیز هایی فهمیدم و باز خودش اون فیلم هارو بهم توضیح داد هم به خودم هم مادرم که همراهم بود... من اتاق خصوصی گرفته بودم و واقعا شرایط رفاهی خوبی داشت همراه جاش خیلی راحت بود اتاق سرویس بهداشتی جدا داشت کمد های زیاد و جدا داشت تلویزیون داشت روشویی جدا تو یه اتاقک جدا داشت که همه اینا با هزینه به صرفه تر از اتاق vip بود خیلی دوست داشتم امتحان کنم اتاق های vip رو ولی احتمال دادم شاید اتفاق غیر منتظره بیوفته و هزینه ها بره بالا برای همین منصرف شدم چون بیمه تکمیلی به اتاق vip تعلق نمیگیره... ولی اتاق های معمولی هم دو تخته بودن که اونروزی که من بستری بودم کلا دو تا اتاق خصوصی پر بود با یه اتاق دو تخته که یه نفر توش بود یعنی کلا خلوت بود و جالب بود پرسنل هر رفتاری با منی که خصوصی گرفته بودم داشتن با اتاق عادی هم داشتن یعنی با اونا هم خوش اخلاق بودن...
مامان معجزه💙🧿 مامان معجزه💙🧿 ۲ ماهگی
پارت اول:: سلام دوستای گلم اومدم از تجربه زایمانم بگم براتون. من بیمارستان انصاری نارمک زایمان کردم از اول تصمیم داشتم سزارین کنم چون واقعا از طبیعی فوبیا دارم.. ساعت 5ونیم صبح 6خرداد رفتم بیمارستان اونجا من رفتم قسمت بلوک زایمان همسرمم رفت برا تشکیل پرونده که همونجا 22میلیون گرفتن فعلا تا موقع ترخیصم تسویه کامل... لباسامو عوض کردم بعد منو بردن برا نوار قلب و وصل کردن سوند که من واقعا وحشت داشتم از این قسمت چون تجربه بدی داشتم ولی پرستاره با حوصله ایی بود گفت خودتو شل بگیر اصلا نمیفهمی منم چون ترس داشتم یکم پاهام میلرزید ولی سعی کردم تا جایی که میتونم خودمو شل بگیرم خلاصه سوند رو زد یه حس سوزش بدی گرفتم که بعد از پنج دیقه رفت بد نبود ولی من همش چندشم میشد و دوست نداشتم بعد که تموم شد دقیق طبق گفته دکترم ساعت هفت و نیم منو بردن اتاق عمل دکترم اماده نشسته بود منتظر من یه پرستار هم اومد گفت پمپ درد میخوایی که من گفتم نه نمیخوام ولی بعد از عمل پشیمون شدم بنظرم خیلی خوبه اگه بگیرید چون دونفر از هم تختی های من داشتن واقعا راضی بودن خلاصه منو دراز کردن رو تخت یه دکتر
مامان سِید مُبین🤍 مامان سِید مُبین🤍 ۵ ماهگی
تجربه‌ی من از زایمان سزارین :
خب اول از همه بگم من در بیمارستان ارجمند زیر نظر خانم دکتر عزیزیان زایمانم رو انجام دادم ، از بیمارستان و خانم دکتر بشدت راضی بودم . اتاق خصوصی گرفتم و رسیدگی‌شون قبل و بعد از عمل خیلی عالی بود ، یعنی اگه حتی هیچ همراهی‌ام نداشته باشید خودشون تک تک کارا رو انجام میدن از شیردادن به بچه تا شیاف گذاشتن و کمک کردن برای راه رفتن و غذا خوردن ...
من ۷ فروردین ساعت ۹ صبح زایمان کردم ، از اتاق عمل راضی نبودم چون بی‌حسی کاملی نداشتم و تک تک کارایی که روم انجام دادن رو فهمیدم ، اینم تقصیر دکتر بی‌هوشی بود که درست بی‌هوشم نکرده بود ، بریدن دوختن من همه رو فهمیدم🥲😂 ، دیگه از بس داد زدم اومدن مقدار بی‌هوشی رو زیاد کردن به حدی که کلا گیج میزدم ، از من به شما نصیحت اگه دیدین بعد از تزریق بی‌هوشی هنوز حس توی پاهاتون دارین سریع بگین قبل اینکه پاره‌تون کنن :)))) .
فشارای شکمی و درد گذاشتن سوند رو هم من بدبخت فهمیدم یعنی هرچی درد بی‌صاحاب توی سزارین بودو من تجربه کردم برای همین اگه برگردم عقب هیچ وقت سزارین رو انتخاب نمیکنم ، ۴ بار فشار شکمی داشتم که از درد مردم ، پمپ درد رو حتما بگیرید چون من اگه نداشتم تحمل این دردا برام سخت بود ، شیاف دیکلوفناک هم خود بیمارستان براتون دو تا دوتا میاد میزاره که توی کاهش درد خیلی موثره ، اگه خواستین بیمارستان ارجمند زایمان کنین اینو بدونین برای نی‌نی یه دست لباس سرهمی بیمارستانی بهتون میدن . دمپایی ژیلت و نوار بهداشتی هم جزو وسایل خودتونه که اونارم بهتون میدن .
دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه بنویسم بازم اگه سوالی داشتین بپرسین جواب میدم🫠🤍
مامان محمد مسیحا 💙 مامان محمد مسیحا 💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین در بیمارستان تریتا پارت ۵...

پسرم با اینکه تازه دنیا اومده بود ولی آنقدر با تعجب به اطراف نگاه میکرد چشماش رو میچرخوند تمام پرستار ها و پرسنل که رد میشدن چشمشون میوفتاد به بچم بازیش میدادن😂 مامانم و همسرم تو قسمت بلوک زایمان از صبح نشسته بودن وقتی منو بچم رو آوردن از پیش اونا رد شدم باهم رفتیم سمت اتاقم جا به جام کردن و رفتن کمک پرستار برام شیاف گذاشت و پد برام گذاشت ولی خب من هنوز حس نداشتم مامانم که پیشم بود حواسش به بچم بود من یکم استراحت کردم همسرم هم اومد پیشمون تو اتاق ناهار خوردن ولی من چیزی نخوردم تا چهار پنج ساعت زیر سرم بالش نزاشتم زیاد گردنم رو تکون ندادم و زیاد صحبت نکردم مامانم بچمو میزاشت روی سینم تا یکم شیر بخوره یا سینم رو فشار میداد تا بیاد دهن بچم هنوز پنج ساعت نشده بود یه ساعت مونده بود تایم ملاقات یکم خودم رو بلند کردم احساس کردم بی حسی که از کمرم زدن کتفم رو درد داد برای همین فهیمدم زوده هنوز سریع جا به جا شدم دوباره تا سردرد نگیرم تا تایم ملاقات دیگه خودم رو بلند کردم و خداروشکر چون چند ساعت اول رعایت کردم مشکل سردرد یا شونه درد نداشتم دیگه خانواده همسرم دایی خودم داداشم بابام همه اومدن ملاقات و رفتن منم عادی بودم دردی که بگم خیلی زیاد بود یا اذیت میکرد نداشتم هروقت حس درد میومد سراغم پمپ درد رو میزدم ولی احساس کردم اگه پمپ هم نبود می‌تونستم تحمل کنم چون درد زیادی نداشتم و واقعاً با شیاف قابل تحمل بود ولی خب من محض احتیاط گرفته بودم دکترم هم گفته بود بهم که نیازم نمیشه و با شیاف دردش کنترله ولی گرفتم من تأثیر داشت ولی احساس کردم تاثیر شیاف خیلی بیشتره...
مامان رز و راحیل ❤😍 مامان رز و راحیل ❤😍 روزهای ابتدایی تولد
پارت چهارم ❤
خلاصه صبح شده من هنو درد نداشتم دوروز تو بیمارستان برام خیلی سخت بود ولی چاره نداشتم نزدیکا ظهرکه شد من دیدم خانمی اومد بهم گفت من هواتو دارم میام بهت سرمیزنم دوسه تا دانش جو آورد گذاشت بالا سرم با یه ماما بعد شروع کردن امپول فشار زدن اول دردام کم بودن تا دوساعتی بعد اومدن امپول فشار قوی زدن اونطوری کم کم دردام زیاد زیاد قابل تحمل نبودن بلندمیشدم ورزش میکردم
ولی نمیذاشتن همش. رو تخت دراز کشیدمو درد کشیدم
البته من چون کیست بارتولن داشتم موقع زور زدن برا زایمان سر بچه گیر میکرد تو دهانه رحمم یا واژنم هرچی سعی میکردم نمیومد... اخرش دکتر همون بیمارستان اومد بالا سرم گقت رو تخت دارید میکوشیدش ببریتش اتاق زایمان بردنم اونجا دوسه نفر افتادن رو شکمم که بچه سرش درومد و اومد دنیا این کیست لعنتی خیلی عذاب آور بود جلویی که من زایمان کنم شوهرم پول داده بود دکتر که بعد زایمان کیستمم تخلیه کنه حدود یه ساعت تو اتاق زایمان بودم رو دستگاه تا کیستمم تخلیه کردن و بخیه کردن خیلی بخیه نخوردم چون بچم ریز بود ولی تخلیه این کیست خیلی اذیتم کرد... به یاری خداوند دختر نازمو دیدم بردنم بخش و دراز کشیدنم رو تخت ولی مثل بقیه نمیتونستم تکون بخورم چون من هم کیست بود هم زایمان اینم داستان زایمان من
❤❤😘