۹ پاسخ

عزیزم هزینه انتقال بچه با آمبولانس چقدر شد؟؟

طبیعی بودی ؟

عزیزم منم عرفان نیایش میخواستم برم شما در کل راضی بودی ؟
۴۵ هزینه بیمارستانه
یعنی خرج تراشی میکنن؟
پرستارا چطور بودن

هزینه بیمارستان چقدر شد؟منم میخوام برم عرفان نیایش

اسم دکترت چی بود؟

برگردی عقب طبیعی و انتخاب میکنی؟

راه رفتن اذیت نشدی ؟ چه عجیب همه میگفتن وحشتناکع
بنظرم تجربه زایمان هر کسی متفاوت واقعا
کار خاصی انجام دادی ک اذیت نشدی

از ماساژ رحمي هم بگيد لطفا درد داشت چند بار بود

بیمارستان ارام هم خوبه چرا نرفتی اونجا
من تحقیق کردم میرم تخت جمشید

سوال های مرتبط

مامان آر‌وید🥹♥️ مامان آر‌وید🥹♥️ ۱ ماهگی
مامان 💙دوتا گل پسر💙 مامان 💙دوتا گل پسر💙 ۱ ماهگی
زایمان طبیعی

پارت اول

من از اول بارداری عفونت داشتم که دیگه از ۲۰ هفته بیشتر شد رنگش سبز بود هرقرصی بگین خوردم دوبار بستری شدم و خوب نشدم ۳۰ هفته متوجه این شدم که یکم ابکی شده و چون سر بارداری اولم اینجوری شده بودم و منفی بود گفتم شاید ندارم بعدش دیگه نرفتم بیمارستان تا ۳۲ هفته بعدش ۴ روز بود دیگه خیلی ابریزشم بیشتر شده بود طوری که راه میرفتم ظرف میشستم میخوابیدم همش ازم میومد خلاصه شب اون روزی که رفتم بیمارستان میخواستم این پهلو به اون پهلو بشم به اندازه یک لیوان اب ازم. اومد صبح رفتم بیمارستان تست امینوشور ازم گرفتن که از زیاد بودن عفونت منفی شد و چون عفونت سبز رنگ داشتم بستریم کردن و سنو کردن گفتن اب دور بچم کم شده و شده ۵ سریع یک دوز امپول ریه بهم زدن و بهم گفتن ما اینجا ان ای سیو وسایل مجهز نداریم باید بری بیمارستان یزد منم میبد زندگی میکنم دیگه امبولانس اوردن و منو اعزام کردن یزد تو این فاصله دردام شروع شدن سفت شدن شکم کمردرد و کمردرد رسیدیم یزد
ادامه پارت دوم
مامان افرا💕 مامان افرا💕 روزهای ابتدایی تولد
#تجربه-زایمان-1


بلاخره منم قسمت شد ک بیام تجربه زایمان بنویسم خیلی از تجربه ها رو خوندم ولی همه مثل هم زایمان نمیکنن پس نترسید♥️😂
من روز پنجشنبه صبح رفتم بیمارستان کوثر چون من ۲۸ شهریور تاریخ زایمانم بود ک داخل سنوگرافی آن تی زده بود خلاصه بهم گفت دیگه ۴۰ هفته تموم شده و چون قند داری نباید دیگه دست دست کنیم تا الآنم زیاد نگهت داشتیم . بهم گفت الا برو بیمارستان چمران تا بستریت کننن ما اینجا تخت خالی نداریم چون کوثر بیمارستان خصوصیه و چمران دولتی
گفت باید حتما الا بری بستری بشی وگرنه هر چی بشه پای خودته (منم گفتم تا الا بخاطر بیمارستان خصوصی خودمو بیمه کردم ک تمیز باشه ، بچه محصل نیاد بالا سرم ، هر کی ع راه رسید معاینه نکنه )بهش گفتم با رضایت خودم میرم خونه تا تخت خالی بشه خلاصه کلی غر زد و اثر انگشت گرفت ک هر چی شد پای خودتون منم گفتم توکل بر خدا
خلاصه اومدم خونه کل کارامو کردم (پیاده روی رفتم ، حموم ، شیوه کردم ، روغن تراپی کردن موهامو ، موخوره گیری کردم ، تمام خونه و اتاق خوابها رو جمع و جور کردم ، دستمال کشی اساسی ، لاک زدم ، تمام وسایل خودم و بچه رو جمع کردم ، خلاصه تمام کار ها رو انجام دادم تا ساعت ۳ صبح) دیگه خوابیدم ۷ صبح رفتم بیمارستان و خلاصه تخت خالی بود خداروشکر
اینم بگم من راضی ب زایمان طبیعی نبود شاید بعضی هاتون از پست های قبلی بفهمید ک چقدر وحشت از زایمان طبیعی داشتم ولی بخاطر بیمارستان رفتم طبیعی چون بیمارستان کوثر زایمان سزارین اختیاری نداشت .
مامان پناه🩷 مامان پناه🩷 ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت یک
من تو بارداری هفته ۱۸ سرکلاژ شدم و استراحت نسبی بودم و هفتگی امپول میزدم و از هفته ۳۲ دیگه امپول رو دکترم قطع کرد و سرکلاژم رو هفته ۳۷ باز کردم بعد از اون معاینه شدم و گفتن لگن خوبی برای زایمان طبیعی داری منم فقط پیاده روی کردم یک روز در میون و خاکشیر و رابطه داشتم و ۳۹ هفته و ۶ روز رفتم سونو دادم فهمیدم اب دور جنین ۶ شده که کم بود و به ماما همراهم گفتم و اونم گفت برو بیمارستان بستریت میکنن منم رفتم بیمارستان ۱۷ شهریور اونجا معاینم کرد ۳ سانت بودم بدون درد ولی اونجا پذیرش نکردن و گفتن باید بری بیمارستان امام رضا یا بیمارستان قائم منم خیلی ترسیدم ولی در نهایت رفتم بیمارستان امام رضا،از در ورودیش انقدر ترسیدم که نگم براتون خیلی وحشتناک بود رفتم اونجا همه دانشجو و داغون بودن محیط بسیار کثیف و افتضاحی بود دانشجوهاشون ریختن سرم چندبار معاینم کرد میگفتن چرا ۴ سانتی ولی درد نداری خلاصه تو همون یک ساعت خیلی اذیتم کردن