مامانا شمام مث منید یا نه.‌‌من همین که صبح بیدار میشم همه کارام باهم شروع میشه ی دستم صبحانه نویان درس میکنم اونطرف سریع ناهارشچ میزارم بعد مقدمات ناهار خودمون اماده میکنم بعد صبحانه سبحان بعد ظرف بشورم این وسطا بچه ها باهم بیدار میشن سبحان یسره مغزمو میخوزه با سوالاش نویان میاد اشپزخونه همه جارو بهم میریزه یا از من اویزون میشه حتی فرصت اینکه خودم ی صبحونه بخوزم ندازم. اینا رو نصفه ول میکنم میرم دست صورت نویان میشورم لباسش تعویض میکنم صبحانه میذم تا میام ناها خودمون بزارم نویان گریع خوابش میاد تا میام خ‌ابش کنم ناهار خودمون دور میشخ یعنی ی وعضی..‌‌من میگم شاید مشکل از منه نمیدونم چرا کارام توهم میشه اینقد دلم میخاذ با ارامش به همه اینکارا برسم ولی نمیشه

عزیزم نهار رو حتما از شب قبل نگهدار.....غذا زیاد بزار بمونه برای نهار.....برای صبحانه هم که فکر کنم یکم زودتر بیدار شی بتونی هندل کنی.البته که خیلی سخته دوتا بچه......

منم با یه بچه گاهی فکر میکنم چقد غذادرست کردن و غداخوردن وقت گیره و همش برمبنای غذا و شکم میچرخه روزامون

خب عزیزم اگه بالای یکساله که دیگه غذای جدانبایدبپزی اینجورپیش بری خودت نابودمیشی

چقدر فاصله سنی دارن واقعا سخت دوتا باهم

دقیقا انگار منو توصیف کردی عزیزم تازه این وشط لباس شستن تمیزکردن خونه هم هست..اصلا وقت نمیکنم با پسرم بازی کنم حتی همش میگه بامن بازی کن منم نمیتونم جیگرم کبابه واسش

تنها نیستی خواهر 🫩🤕

من ی دختر دارم
شوهرم چون ظهر نمی‌دونه
معمولا شب نهارفردا رو آماده میکنم