چرا مادرشوهر من اینجوریه ؟!
با مادرم از زمین تا اسمون فرق داره
مادر من هرچی که تو بازارببینه فوری برا دخترم میخره
مثلا امروز زنگ زد ، گفت اینجا مغازه حراج گذاشته ، بیا تصویری لباسارو ببین ، اگه میپسندی برا فریال بخرم
شیش هفت دست لباس برا بچم خرید

چندشب پیش خونه مادرشوهرمم بودم
یه پتو ژله ای برا فروش داد دخترونه بود
به شوهرم گفتم قیمتش خوبه ۴۷۰ تومن
برا فریال بخر
گفت نمیخاد
فریال پتو زیاد داره
مادرم یراش سه چهارتا تا پتو خریده بود رو سیسمونی
ولی چون این قیمتش مناسب بود گفتم برا بعدا بدرد میخوره

هیچی همسرم پشیمونم کرد
موقع برگشت به خونه
مادرشوهرم گفت چرا برنداشتی ، گفتم نمیخام
گفت بردار
شوهرمم گفت که من پول ندارماا بعد نگو پول بده هااا .
گفت باشه ، نمیخاد

توراه شوهرم گفت مامانم قلق داره ، دیدی اخرش همینجور داد

چندوقت قبل هم بهم همینجور بادبزن داده بود و من اینجور فک کرده بودم
یه عطر هم برداشته بودم که قیمتش ۳۰ بود
امروز گوشی شوهرم دستم بود
دیدم مامانش پیام داده که پول پتو ۴۵۰ پول بادبزن و عطر هم ۱۰۰ میشه ، بزن به حسابم
شاخم زده بود بیرون


اونوقت مامان من هرچی ببینه سریع برا دخترم میخره
مثلا قبل اینکه برم شمال ، برا دخترم کفش خریده بود
میگفت راه بیفته ، بپوشه من کیف کنم

دخترم الان شیش ماهشه
مادرشوهرم هنو براش هیچی نخریده
مدیونش نشم باردار بودم
جوراب نوزادی برا فروش داشت
پنجتاشو برا بچم گذاشت کنار ، گفت دونه ای ۱۵ خریدم

تنها چیزی که برا دخترم از ده ماه بارداری و شیش ماه تولد دخترم میگذره

فقط زر میزنه ، که من دوسش دارم
میخام که صدسال بچمو دوس نداشته باشی عنتر
بچم نوه اولیه از هردو طرف و نوه ی دیگه ای ندارن هیچکدوم از خانواده ها

۱۵ پاسخ

مامان فریال بیا غیبت کنیم منم مث تو دلم پره

کیا بیدارن بیاید اینجا ادامه غیبت

مادرشوهره منم دخترم دنیا اومدنی ۱تومن کارت هدیه زحمت کشید داد😂
تازه گوسفندم برامون قربونی کردن همه رو بردن یه کوچولو به من داد یه کوچولو ام به مامانم😂
خاله هام و زنعموهام و فامیلامون همه اومدن دیدن دخترم کادو آوردن خجالت کشیدیم
فامیلای خودش هیچکدوم نیومدن چون رفتوآمد نداره با کسی حتا مامانه مادرشوهرم نیومد دیدن بچم

بیخیال آخه کی مثل مادر میشه مادرشوهر منم رفت مشهد دو دست لباس گرفت برای دخترم با یه تومن پول همین اما مامان خودم همه‌چی براش خریده و میخره بهتر که برای دخترم چیزی نخرن فردا منت بزارن

خوانواده شوهر منم همینن شوهرم هروقت میره میگه پدرخانومم برا ابتین وسیله میخره یه بسته مای بی بی میخره میاره بیشتر خوانواده من خرج میکنن

مادرشوهر منم کادو دخترمو کلا نداد فقط یه پتو نازک خربد براش و دو دست لباس و کلی زد به سینش سیسمونی دخترت و ببر و این حرفا شوهر خودمم زورش میاد پول بده لباس بگیرم برا بچه امشب سر پوشک دعوامون شد

اگه میخای راحت زندگی کنی ازکسی توقع نداشته باش

مامان فریال‌ درخواست میدی دوست شیم

حالا قربونی بچه منم پدر شوهرم گفته بود من میدم پولشو ۱۵ میلیون میشد مادر شوهرم نزاشت بده😊با اینکه نوه اول هست دخترم فقط ۲ تومن پول کادو دادن ولی مادر پدر خودم نوه هفتم بود ۱۳ تومن النگو خریدن
البته من هیچ وقت چشمم به دادن بقیه نیست خداروشکر شوهرم همه چی برا دخترم میخره

ما تصادف کردیم ماشینمون داغون شد شوهرم انقدر حرص میخوره. عوضی سه تا ماشین داره تا دید ما ماشین نداریم یه ماشین به نام زنش زد😒که یوقت ما نخاییم ازش بگیریم اون زنه عفریته هم انقدر خوشحاله ک نگو. گدا بدبخت

چی بگم والا😐زر میزنه الکی ولش کن خسیسه خودتو ناراحت نکن محتاج کادوی اون نیستی که عزیزم ازش انتظار نداشته باشه وگرنه همیشه بهش فکر میکنی انتظارتو ازش صفر کن

ولش کن مادرشوهرمنم اینطوریه😒من تو بارداری هوس میکردم میگفت به شوهرت بگو بخره انگار نمیدونستم به کی بگم😒😒بهش گفتم من نمیتونم برم بیرون برای عید برام شال بگیر که دکتری جایی میرم بزارم پولش ۷۰۰ بود نگرفت برام😒😒استراحت مطلق بودم تو بارداری. برای دخترش سیسمونی ۳۰۰/۴۰۰ میلیون خرید کرد برای بچه من دو تا لباس ۲۰۰ تومنی خرید منم انداختم دور

مادرشوهر منم فعلا خرج انچنانی نکرده
ی دسبند برا پسرم خرید
باردارشدم ی دسبند ب‌خودم
ن لبلس اینا هیچی
دروغ نگم از کربلا اومده بود دوتا زیر دکمه و ی شورت
حتی براش‌توپ ورداشتم حساب نکرد خودم حساب کردم
ولی برا نوه دخترش همیشهههه همه چی میخره هرچی ک نیاز باشه

خخخ معلومه ک هیشکی مادر خود ادم نمیشه مادر شوهر منم همینه همش الکی جلو شوهرم قربون صدقع دخترم‌میرع ولی ی بار جلو خودمون گفت نوه پسرامو بیشتر میخام تا دخترام

دستش خالی نیس؟

سوال های مرتبط

مامان هیراد❤🥺 مامان هیراد❤🥺 ۴ ماهگی
من رفتم بیمارستان اول ماما چک کرد قد وزن فشار رو ساعتم ده بود یازده هم قرار بود دکتر بیاد نمیدونستمم دکترم هست اخه دکترم گفت هفدهم میاد اهواز اون روزم شانزدهم بود منم ۳۸هفته ۱ روز بودم به ماما گفتم خو دیت بزار رو شکمم ببین چقد سغت چرا باور نمیکنی رنگمم زرد شده بود خودشم گفت دستشو گذاشت گفت خانممم این چه وضعیه چرا سفت گغتم پس چی یساعت دارم چی میگممم فرستادم زایشگاه من کلنیک بیمارستان بودم سریع معاینه شدم بهم گفتن اصلاا باز نشدیه ولی فوری باید عمل کنی شامم خورده بودم صبحانه هم خورده بودمم گفتم منکه شکمم پر بستری نشدم گفت ده دقیقه وقت داری جون بچه ات نجات بدی اومدم دم در به شوهرم گفتم اونم باورش نشد خواهرا شوهرمم همه مسافرت بودن اخه دیگه همون روز .. روز بعد تعطیلی عید بود که همجاا باز شد شنبه بود مامانمم که شهرستان زنگ زدم مامانممم... مامانم نذاشت حرف بزنم گفت مامان بیرونم دارم خرید میکنمم خدافظ😂گفتم مامانییی وایس قطع کرد دوباره زنگ زدم من دارم میرم اتاق عمل خودتو برسون چهارساعتم راه بود.. پارت بعدی
مامان آدریانا مامان آدریانا ۶ ماهگی
باز من مامان بد آمدم🤣🤣🤣🤣
یه فلاکس داشتم سبز بود از اینی که تو عکس بزرگتر بود برا جهزیه ام بود با همسری باهم میرفتیم سرکار صبح بیدار میشدم توش چای میکردم تو راه صبحونه میخوردیم عصر هم موقع برگشت چای میکردم تو راه میخوردیم یادش بخیر(چندسال همکار بودیم)
دیگه باردار شدم نشستم تو خونه همسرمم چای نبرد گذاشتمش برا آب جوش آدریانا از دست پدرشوهرم افتاد شکست مادرشوهرم فلاکس از این پلاستیکیها بزرگها بهم داد ولی برا سر کار بردن به دردم نمیخورد
بعد رفتم این تو عکس رو خریدم (سفیده که دما سنج داره)
این تو عکس رو گمونم ۳۸۰ یا ۲۸۰ خریدم یادم نیست
مادرهمسرجان تا فلاکس رو دید برگشت گفت حاج خانم(مادر جاری بزرگه) یه فلاکسی داده بود به سعید انقدر شیک بود اونقدر ناز بود دو طبقه فلان و فلان و فلان این چیه تو خریدی
دیگه سعید بچه ام(برادرزاده همسرم همیشه بهش میگم پسرم) فلاکس سیسمونیش رو برام آورد
خدایی من بدجنسم باشه ولی شما بگین کدومشون برا سرکار بردن مناسبتره و شیکتره ( و نماینگر یه خانم مهندسه)
من خیلی بدم ولی واقعاً این زرده خیلی باکلاس و قشنگه؟؟؟