تقریبا فکر کنم برای همه سخته ولی بنظرم سعی کن از تک تک این روزا لذت ببری چون بعد که بزرگ شد دلت برا دستو پاهای کوچولوش خوابیدنش طرز نگاه کردنش و....تنگ میشه پشیمون میشی که چرا بجای ناراحتی یکم از این کوچولو بودنش لذت نبردم
اره عزیزم منم همینم میدونم خیلی سخته،من همش از خدامیخام صبرو توانمو زیاد کنه چون از روز دوم زایمان با شکم پاره تنهابودم ، بعدشم بچم زردی گرفت این دکتر به اون بیمارستان به خونه همش در رفت و امد،زردی تموم شد کولیک و رفلاکس و الرژی و اگزما اومد
خدابهمون توان بده واقعا
من چی بگم ک دوتا بچه دیگ خیلی فضولم دارم به کارام به زور میرسم
آره قشنگم
من از ۷ روزگی بچه ام تنهام
روزای اول با وجود کولیک پدر من درووومد
ینی انقد راهش میبردم که بیهوش میشدم
الانم گاهی خسته میشم و واقعا غر میزنم
ولی خب مادری سخته واقعا
دقیقا منم همچین حس هایی دارم طبیعیه ولی میگممیگذره اینروزا زود بزرگمیشن سعی کنم لذت ببرم
من هر لحظه دارم از لحظه قبلش دیوونه تر میشم خیلی سخته
اره🤕
ولی دیگ باید تصور کنیم فردای وجود نداره وبا تمام وجود نگهشون داریم😭
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.