۱۰ پاسخ

آره من میرم پارک همه میگن چرا میدویی دنبال لاوین بشین خودش بازی کنه ولی میترسم از این چیزا

وقتی دیدی اشاره کرده به پسره که بیا حتما باید زنگ میزدی پلیس همین ادمای مریضه متجاوزن که بچه های بیگناه رو ... خدا لعنتشون کنه

خیلیییی زمونه ی بدیه...من از کنار بچم جُم نمیخورم...اما اون روز دیدم تو پارک تو تاریکی قشنگگگگ یه خانواده نشستن روچمنا دارن تخمه میخورن حرف میزنن دختر بچه ی کوچیکشون که به زوووور۴ سالش میشد و از قضا خوشگلم بود خودش تنهایی میره بازی میکنه...بخدا انقدر دور میرفت استرس میگرفتم من ..اونم تو تاریکی که دیده نمبشد...چند بار به همسرم سپردم چشمش بهش باشه..بچه هم زیادی با همه احساس راحتی داشت..قشنگ طرف آدمای غریبه میرفت باهاشون بازی میکرد..حتی با مردای بزرگتر...مامانش حتی نگاشم نمیکرد فقط نشسته بود حرف میزد تخمه میخورد

حیف که آرامش شده آرزوی محال.توپارک خیابون هیچ جا ارامش نمیذارن یلحظه خوش باشیم

آفرین که حواست بوده. منم میرم پارک چشم از بچم برنمیدارم. باید میرفتی بهش میگفتی برو جای شما اینجا نیس وگرنه زنگ میزنم به پلیس

من ازپارک متنفررررم برا همی چیزا
بخدا تاب سرسره الاکلنگ خریدم‌خونه ک نگن پارک
بازم دلشون میخاد
گاهی با مامانمو همسرم میریم چارچشمی حواسمون هس

دقیقا یلحظه هم چشم از بچه هاتون برندارین،،، ممنون که رفتین به مادر اون یکی بچه هم گفتین .. اولش فکر کردم مثل بعضیا که واقعا خونسردن اینجور مواقع نرفتین بگین … سری بعد کلا برید به انتظامات یا حراست یا مأمورها هم بگید اینجور افراد مشکوک رو

وای منم می‌ترسم اصلا نمیبرم

اصلا نمیشه یک لحظه از کنار بچه دور بشی

سلام عزیز ما رفتیم پارک ی مرد ب ما گفت هوای بچهاتون داشته باشین انگاری دوتا مرد دست ی دختر بچه طلا بود گولش زدن بردنش النگوهاش کندن فرار کردن

سوال های مرتبط

مامان رادمان و تودلی مامان رادمان و تودلی ۳ سالگی
درویش هر چی بنالد درویش تر میشد😭 از صب کلی گریه کردم و ناله ک رادمان تنهایی بازی نمیکنه ..... عصری دلم گرفته بود با رادمان رفتیم خونه داییم تو حیاطشون تاب داره از این تاب های آهنی من رو یکی نشسته بودم رادمانم با بچه اا بدو بدو نوه داییم رو اون یکی تاب بود و محکم تاب میخورد یهو نفهمیدم چیشد رادمان پرید جلو تاب. تاب خورد ب گوش و سرش وااای گریه کرررد بغلش کردم دیدم خون میاد دیگ فقطط دیوونه شدم اصلا نمیفهمیدم چیکار میکنم کلیی گریه رادمان رو بغل کردم از اینور ب اونور. همون موقع باباش اومد دنبالمون رفتیم بیمازستان. خونا از گوشش اومده بود لاله گوشش پاره شده بود ولی گفتن نیاز ب بخیه نداره . برا سرش هم ترسیدم گفتم ی عکس بگیریم دکترم بی توجه براش سی تی اسکن نوشت. رفتیم گرفنتیم . ب دکترم بردیم نشون دادیم دکتر جدید اومده بود شیفت اون قبلی تموم شده گفت چرا سی تی اسکن گرفتین؟؟ گفتم برا خاطر جمعی گفت میدونی چقد اشعه بهش وارد شده؟؟؟ گفتم من چ میدونستم دکتر نوشته براش😭😭 گفت نه وقتی هوشیار بوده نیاز ب عکس نبوده
الان باز برا اون عکس نگرانممم
خدایی ادم سگ بشه کمد بشه مادر نشه😔
مامان سبحان مامان سبحان ۳ سالگی
سلام‌مادرای عزیز🌹
خاهش میکنم هرکی‌میدونه جواب بده نگرانم😔
سه ساعت پیش پسرم از مبل افتاد، روی مبل نشسته بود یهو خودشو انداخت دستش تا شد رفت زیرش،بعد خیلی گریه کرد ولی اروم شد دستش کبود نشد ورمم نکرد قشنگ تکون میداد اما حین تکون دادن یکم نق میزد،زنگ زدم اورژانس گفت اگ کبود اینا نشده طوری نیست، بردم بیمارستان عکس گرف گف انگار انگار استخوان ساق دستش یکم انحنا پیدا کرده من مطمعن نیستم ببر کاشانی ارتوپد، اونجا رفتم‌ارتوپد نبود،بردم ب دکتر عمومی نشون دادم سریع گفت دوتا جای دستش شکسته،فورا ببر گچ کنن😔 من گفتم بابا دستشو تکون میده ورم اینام نکرده،گفت من بهتر میدونم، منم ب شوهرم گفتم اون سرکار بود،گفت نبر گچ کنن ببر خونه
الان خونه بدم با اب گرم ماساژ دادم روغن زدم‌زرده تخم‌مرغ زدم‌ بستم، اما یه کوچولو نق زد.
دلم شور میزنه از یور میترسم از یور نمیخام الکی دست بچمو گچ کنم ی مشکل دیگ خدای نکرده پیش بیاد😔
چیکار کنم توروخدا راهنمایی کنین