مامانا بیاین راهکار بدین
دارم داغون میشم
مثلا الان دلم میخاد بشینم چرا ۴۰ روز قهری ک خونه بابام بودم بعد از تولد پسرم
پسرم دست ابحیم کم دادم یا همش باهاش غر میزدم
یا پسرم رفته رو مبل همش حس میکنم میوفته الان
یا گریه میکنم چرا اون اتفاق شوم تو زندگیم افتاد
یا گریه میکنم واسه وقتایی ک دونفره بودیم بعد از رابطمون چقد راحت بودیم ولی الان خیلی زود جینگی باید بری حمام
حالم بده
یا از چاقیم همش مینالم
من صبحانه نمی‌خورم ناهار هم بگی نگی میخورم بیشتر وقتا هم نمی‌خورم
ی شام میمونه
بعد وقتی ک عصبی میشم از سیرابی ک بدم میاد اگه جلوم بزارن میخورم
از اینکه نمیتونم لاغر کنم خودمو با این همه سختگیری
یا مثلاً الان آهنگ تند گذاشتم ک ورزش کنم ی دقیقه بیشتر نتونستم
دقیقه دوم گلوم خشک خشک شده بود بیشتر نتونستم ادامه بدم
چیکار کنم ؟!
دکتر زنان رفتم گف کلینیدوم سی بخور بعد کف نه چون شیر میدی
ولی از اونور مامانم میگه بخور
تا یذره گرسنه میشم یا خیلی خورده باشم چنان دور نافم درد میگیره ک حد ندارن
وقتایی ک عصبی بشم همین جور
اصلا دست خودم نیست
میخام بعد از ظهر ی جایی برم حوصلم نمی‌کشه
کاری هم ندارم حس میکنم تنبل شدم از بس تو خونه نشستم
از ی طرف غصه
از ی طرف چاقی
از ی طرف این جوش های زیر پوستی
باز از اینورم حمام میرم شیو میکنم ۱۲ ساعت بعدش میزنم بیرون
😭😭😭😭

۷ پاسخ

اولا بعد از زایمان کاملا طبیعیه دوما شما شیر میدی توی شیردهی نه میتونی رژیم بگیری نه لاغر کنی چرا به خودت سخت میگیری؟مثلا الان ماهایی که زاییدیم باربی هستیم نه والا من خودم شکم پهلوم افتضاح شده حالا شیرم نمیدم ولی اراده ندارم برم باشگاه و آب کنم از طرفی هم صبحانه و ناهار نمیخورم میمیرم از ضعف و سردرد شوهرمم بعضی وقتا میگه شکم آوردیا میگم در عوضش یه فرشته برات به دنیا آوردم انشالله بعد شیردهی لاغر کن

سلام. با مشاور صحبت کنید عزیزم، توی اسنپ، بخش دکتر، مشاور و دکتر اعصاب روان هستن که مشاوره تلفنی میدن. گاهی چندتا راهکار درست زندگی آدم رو تغییر میده. در مورد گذشته هم زیاد فکر نکن. ما در هر سنی متناسب با رشدمون تصمیم میگیریم. شاید در گذشته تصمیم درستی گرفتیم اما الان با توجه به رشد مون دیگه اون تصمیم رو درست نمیدونیم. گذشته رو نمیشه تغییر داد فقط باید درس بگیریم و در آینده در مواقع مشابه با توجه به تجربه قبل محتاط تر و درست تر تصمیم بگیریم و رابطمون رو اونطور که دلخواهمون هست با دیگران تنظیم کنیم.
در مورد کاهش وزن میتونی اپلیکیشن مانکن رو نصب کنی و کالری مصرفی را کنترل کنی و ورزش هم کنی. توی همون اسنپ، مشاوره تغذیه هم داره.
این مشکلات رو کم و بیش همه ما داریم، نمیتونیم مثل قبل باشیم، باید خودمون رو با شرایط فعلی تطبیق بدیم و با برنامه ریزی زندگی رو شیرین کنیم.
یه برنامه خیلی ساده و آسون برای خودت بذار و هر روز چند دقیقه روی کاری که دوست داری وقت بذار، بعد از چند روز که ببینی کار مورد علاقه ت رو شده حتی روزی دو دقیقه مطابق برنامه انجام دادی حس خیلی خوبی بهت میده. من مثلا با اپلیکیشن دوئولینگو، هر روز دو سه دقیقه زبان تمرین میکنم.

ببین من ظهرا بعد از ناهارم یه شات اسپرسو میخورم سرحالم می‌کنه.اشتهامم کم کرده یکم.افصردگی و ناراحتی اشتها و زیاد می‌کنه و میل به شیرینی جاتو زیاد می‌کنه.شکلات تلخ یکم بخور.گرمی جات بخور.قرص آهن بخور.واسه ی شیو هم فقط و فقط برو لیزر.
منم بیرون نمی‌رم اصلااا حوصلم نمی‌کشه .خودمو با کارخونه سرگرم میکنم.
نگران نباش بعداز یه سالگی پسرت یکم بهتر میشه روال زندگیت .

کلا منم همینم الان

حالا قهری رفتی خونه بابات؟
کدوم اتفاق شوم چی شده؟
نگاه عزیزم اینجوری لاغر نمیکنی صبحانه ناهار نخوری
بدتر خودتو داغون می‌کنی صدتا مریضی دیگه میگیری
صبحانه ناهار شام به وقتش بخور ولی کم بخور
بعدشم سعی کن با آهنگ شاد ورزش کنی
خودتو پیدا کن

درباره شیو
حتما برو لیزر
برا لاغری فقط باید سالم‌خوری‌کنی
هممون این حسارو داریم

بعداززایمان همینه عزیزم همه خانوماهمینن

سوال های مرتبط

مامان پسر کوچولو 🐣 مامان پسر کوچولو 🐣 ۱۳ ماهگی
مامانا ی سوال
من ۷ ماه پیش پریود شدم
۱۴ اینا پاک شدم
دوباره ۲۰ همون ماه دوباره پریود شدم و ی هفته بعدش پاک شدم
حالا من الان چند وقته خیلی هاپو شدم تا حالا اینجوری نبودم ک بگن دوران پی ام اسه یا بگم بخاطر پریودی اخلاقی تغییر کرده نه تا حالا اینجوری نبودم چرا بخاطر درد خیلی شدیدی ک دارم تو مجردی چون مامانم نمیزاش قرص بخورم ولی الان ب محض پریود شدن ی قرص میخورم و درد آنچنانی نمی‌کشم
خیلی بد شدم سر کوچیکترین چیز حالم بد میشه
ظهر ی فیلم دیدم بخاطر مترو هک کرده بودن مترو میخاس از ریل خارج بشه من پنسستم ب حال اونا گریه کردم
یا امشب جوادی رو نگاه کردم قسمتی ک اپن خانومه میخاد بره اتاق زایمان سر شام بقدری بغض کردم ک حد نداش
الانم با شوهرم قهرم
سر چی
بخاطر قوطی ماست ک جمع نکرده بود
دو روز ظرفامو نتونستم بشورم
دیروز قهر بودم امروز هم واقعا پسرم نمیزاش بعد شوهرم اومد بعدش هم برقا رف
غر زد بهم ک چرا اینجوری آشپز خونه
واقعا کم آوردم
همش چند روزه پسرمو دعوا میکنم
هیچکی. بگیره
همین امشبم از ساعت ۷ و‌نیم تا ۱۰ من تو آشپز خونه.
اینور جمع میکردم اونور میریخت
از آخر ب شوهرم غر زدم ک من نشستم ک تو بیای بچه رو بگیری هی جمع میکنم هی می‌ریزه
چیکار کنم ب این حالتم وی میگن ؟!
وی بخورم آروم بشم ؟؟
مامان پارسا مامان پارسا ۱۶ ماهگی
خانوما من چیکار کنم چجور روی خورم کار کنم ک حرفای بقیه برام مهم نباشه از یک گوش بشنون از یک گوش دیگه در کنم
چیکار کنم همش دلم کاسه بقیه نسوزه چیکار کنم همش سعی نکنم کسی ناراحت نکنم اما خودم ناراحت بشم نهم نیست واسه بقیه
چرا همه از من توقع دارن ناراحت نشم اما من توقع میکنم یا ناراحت میشم بهشون برمیخوره
خدایی من تولد یکسالگی پسرم خانواده خودم و همسرم بودیم هیچکس دیگه از عمه خاله دایی عمو و بچهاشون نبودن و نگفتم حالا خالم ناراحت شده چرا فقط اونو نگفتم آقا نمیخواستم بگم مکه تو چقدر واسه مامان من ارزش قائل میشی ک من واسه تو بشم تا اونجایی ک باید باشی دعوتت کردم تازه بنظر خودم زیاد هم بوده تولد بچم نمیخواستم دعوتت کنم تو این همه تولد نده هاتو و خانوادتون گرفتید ی کلام مامان منو دعوت کردید؟؟ گفتی بیاد یا ذره کیک بیادش بودید ک از من توقع دارید؟بابا هی من هیچی نمیگم پرو تر میشه اون از زمانی ک زایمان کردم هی میگفت بخاطر هیکلت شیر خودت نده بیار لاغر کنی و فلان اینم از الان ک ناراحت شده تولد دعوتش نکردم آقا نمیخواستم ک...ووو...ن لقت....