خانوما من چیکار کنم چجور روی خورم کار کنم ک حرفای بقیه برام مهم نباشه از یک گوش بشنون از یک گوش دیگه در کنم
چیکار کنم همش دلم کاسه بقیه نسوزه چیکار کنم همش سعی نکنم کسی ناراحت نکنم اما خودم ناراحت بشم نهم نیست واسه بقیه
چرا همه از من توقع دارن ناراحت نشم اما من توقع میکنم یا ناراحت میشم بهشون برمیخوره
خدایی من تولد یکسالگی پسرم خانواده خودم و همسرم بودیم هیچکس دیگه از عمه خاله دایی عمو و بچهاشون نبودن و نگفتم حالا خالم ناراحت شده چرا فقط اونو نگفتم آقا نمیخواستم بگم مکه تو چقدر واسه مامان من ارزش قائل میشی ک من واسه تو بشم تا اونجایی ک باید باشی دعوتت کردم تازه بنظر خودم زیاد هم بوده تولد بچم نمیخواستم دعوتت کنم تو این همه تولد نده هاتو و خانوادتون گرفتید ی کلام مامان منو دعوت کردید؟؟ گفتی بیاد یا ذره کیک بیادش بودید ک از من توقع دارید؟بابا هی من هیچی نمیگم پرو تر میشه اون از زمانی ک زایمان کردم هی میگفت بخاطر هیکلت شیر خودت نده بیار لاغر کنی و فلان اینم از الان ک ناراحت شده تولد دعوتش نکردم آقا نمیخواستم ک...ووو...ن لقت....

۶ پاسخ

سلام
منم همینطورم نمی تونم حرف بقیه رو نادیده بگیرم
ولی یه چیزی خییلی بهم کمک کرده یه جاهایی اینکه وقتی فردی حرفی بهم میزنه به سطح سواد شعورش نگاه کنم وقتی می بینم سوادو شعور پایینی داره دیگه ازش ناراحت نمیشم و از یادم میره
یه کار دیگه هم که می کنم نمی دونم درسته یا نه جاهایی که فکر می کنم افرادی که هستن از این مدل هستن نمی رم

همین که دعوت نکردی،یعنی بلدی از عقاید خودت دفاع کنی.....همینکه پشت مامانتی،یعنی بلدی از عزیزانت دفاع کنی....همین کافیه.....اینم یادت باشه که وقتی ماها بمیریم،همه یه کمی گریه میکنن،فرداش میشینن و راجع به ناهار عزامون ایراد میگیرن و میگن چرا برنجش فلان بود و چرا گوشتش فلان بود...پس تو زندگی هیچکس به جز خودت و عزیزانت برات مهم نباشه

به نظر من باید بهش بگی فقط اقوام درجه یک بودن
یعنی تو درجه یک نیستی
تماااام

به خاله یادایی یا...
چه ربطی داره که تولد بچه باشن
منم فقط خانوادگی تولد گرفتم
خیلی از فامیلا هم دلشون میخواست باشن ولی من دعوت نکردم
خوشم نمیاد دیگران فکر کنن واسه کادو دعوتشون کردم .
هرچی ام میخوان بگن واسم مهم نیست
لطفا اول از خودت شروع کن وسعی کن برات مهم نباشه
اگ هم باز تکرار کرد بگو دوست داشتم خانوادگی باشه

هعییی واقعا راهکار پیدا کردی بگووو
من که دیگه دیدم از حرف بقیه انقد اذیت میشم و‌خودخوری میکنم اوقات زندگیم تلخ میشه، دیگه یاد گرفتم همون لحظه جواب میدم

دقیقا گپ منی توام

سوال های مرتبط

مامان پسر کوچولو 🐣 مامان پسر کوچولو 🐣 ۱۳ ماهگی
مامانا بیاین راهکار بدین
دارم داغون میشم
مثلا الان دلم میخاد بشینم چرا ۴۰ روز قهری ک خونه بابام بودم بعد از تولد پسرم
پسرم دست ابحیم کم دادم یا همش باهاش غر میزدم
یا پسرم رفته رو مبل همش حس میکنم میوفته الان
یا گریه میکنم چرا اون اتفاق شوم تو زندگیم افتاد
یا گریه میکنم واسه وقتایی ک دونفره بودیم بعد از رابطمون چقد راحت بودیم ولی الان خیلی زود جینگی باید بری حمام
حالم بده
یا از چاقیم همش مینالم
من صبحانه نمی‌خورم ناهار هم بگی نگی میخورم بیشتر وقتا هم نمی‌خورم
ی شام میمونه
بعد وقتی ک عصبی میشم از سیرابی ک بدم میاد اگه جلوم بزارن میخورم
از اینکه نمیتونم لاغر کنم خودمو با این همه سختگیری
یا مثلاً الان آهنگ تند گذاشتم ک ورزش کنم ی دقیقه بیشتر نتونستم
دقیقه دوم گلوم خشک خشک شده بود بیشتر نتونستم ادامه بدم
چیکار کنم ؟!
دکتر زنان رفتم گف کلینیدوم سی بخور بعد کف نه چون شیر میدی
ولی از اونور مامانم میگه بخور
تا یذره گرسنه میشم یا خیلی خورده باشم چنان دور نافم درد میگیره ک حد ندارن
وقتایی ک عصبی بشم همین جور
اصلا دست خودم نیست
میخام بعد از ظهر ی جایی برم حوصلم نمی‌کشه
کاری هم ندارم حس میکنم تنبل شدم از بس تو خونه نشستم
از ی طرف غصه
از ی طرف چاقی
از ی طرف این جوش های زیر پوستی
باز از اینورم حمام میرم شیو میکنم ۱۲ ساعت بعدش میزنم بیرون
😭😭😭😭