۴ پاسخ

برا من بخیه زده ولی جذبی نیست هنوز خونه نرفتم ک پانسمان رو بردارم ببینم اصلا چجوری زده

من خیلی میترسم دو هفته دیگ زایمان دارم

شما بعد عمل لرز و سرگیجه نداشتید؟

اینم پسرم عشق مامانش🥰

سوال های مرتبط

مامان لیانا|رایان مامان لیانا|رایان ۳ ماهگی
مامان 👶🏻🤱🏻 مامان 👶🏻🤱🏻 ۴ ماهگی
خب خانم ها امشب میخوام از تجربه هام بگم
من هم تجربه زایمان سزارین با بی هوشی رو داشتم هم با بی حسی

بی هوشی ک تو اتاق عمل و حتی تو ریکاوری و حتی وقتی میای تو بخش برای چند ساعتی هیچی نفهمیدم ن درد ن حتی محیط رو
بعد از بی هوشی هم درد هام ک شروع شد خیلی شدید نبود وقتی میخواستم بشینم یا سرپا بشم امان از اون لحظه ک هیچ حرکتی نمی تونستم بکنم هیچی و درد خیلی شدیدی داشتم ولی بدن درد نداشتم مثل درد شونه یا پهلو

بی حسی
تو اتاق عمل آمپول بی حسی واقعا زدنش درد نداره از آنژیوکت هم کمتر درد داره اون حسی ک میخوای تو عمل بشی و تو اتاق عمل کاملا داری میبینی واقعا عذاب آور و ترس آوره
اینو بگم ک فقط پاهات سنگین میشه و ناتوانی از تکون دادنش وگرنه بخیه زدن فشار های روی شکم رو کاملا حس میکنی
تو ریکاوری ک بدتر درد داری
تو بخش هم ک چی بگم همچنان درد داری و اون سنگینی پا ک از همه برای من وحشتناک تر بود
روز بعدشم عوارضش شروع شد شونه ام ک داشت می شکست و پهلوم ک خیلی درد میکرد
ولی خیلی زود سرپا شدم برای بلند شدن و راه رفتن واقعا درد کمی داشتم و از همین بابت هم خوشحال بودم

ولی اگ به عقب برگردم بازم بی هوشی انتخاب می‌کنم
آهان اون ماساژ رحمی ک تو ریکاوری هست با بی حسی خیلی دردناک خیلی ولی بی هوشی نه برام اونقدر هم درد نداشت
مامان بچه مامان بچه ۵ ماهگی
تجربه زایمان پارت 4

دردم که تموم شد رفتم رو تخت گفتم تروخدا هر 2 دقیقه یکبار درد میاد سراغم سریعتر بی حسم کنین
بهم گفت بشین و حالت غوز دار
حالا هر کار می‌کردم میگفت بیشتر غوز کن منم نمیتونستم
دقیقا همون موقعی که نباید تکون بخورم تا بی حس کنن
تا آمپول بی حسی رو بزنن درد اومد سراغم اوناهم میگغتن اصلا تکون نخور
درد کشیدم و بزور خودم رو ثابت نگه داشتم
بعد چند ثانیه پاهام گرم شد و بی حس شد بدنم و دردا درجا قطع شد
حس خیلی خوبی داشتم که از دردا راحت شده بودم
هی ازم میپرسیدن حالت چطوره و اینا
میگفتم دارم خفه میشم احساس خفگی هی شدید تر میشد
بین خواب و بیداری بودم که شنیدم گفتن به دنیا اومد
گیج میزدم انگار 😂
میگفتم نشونم بدین بچع رو ولی بی حسی آنقدر اثر گداشته بود که دهنم تکون می‌خورد صدام در نمیومد 🤣🤣
و اینم بگم که برش و در آوردن بچه و حتی فشار دادن شکم و اینا رو حس میکردم اما اصلا درد نداشتم
بعدش نمیدونم قک کنم خواب افتادم بیدار شدم ریکاوری بودم
گیج و منگ اومدن بچه رو گذاشتن رو سینم و بهش شیر دادن
و بعد نمیدونم چقدر بردن من و اتاقم و پیش مامانم
تا چند ساعت اول میلرزیدم و بدنم اصلا حس نداشت کم کم پاهام بی حسی رفت و تونستم تکون بدم
تا 12 ساعت گفتن نباید تکون بخورم و چیزی بخورم
بعدش هم فقط آبمیوه و مایعات اینا
درد سزارین 1 درصد درد طبیعی هم نیست
و من خیلی خیلی از سزارین راضی بودم
دردام رو با شیاف کنترل میکردم
و کلا خیلی خوب بود
خوشحالم که زایمان دومم قراره سزارین شم و بدون درد برم بیمارستان
مامان چشم عسلی🥰 مامان چشم عسلی🥰 ۴ ماهگی
#از آی وی اف تا سزارین
پارت ۳
من به خاطر هماتوم دکتر آمپول آنوکساپارین رو قطع کرد اما تا ماه هفتم هرروز هرروز آمپول پروژسترون عضلانی میزدم هنوز که هنوزه جای آمپولام درد می‌کنه😅 خلاصه بعد از نه ماه سختی و شیرینی دکتر به من برای بیست و هشت اردیبهشت نامه سزارین داد اما هفته اواخر حرکت بچمو ضعیف حس میکردم😓 تو ماه آخر فقط دکتر بودم و ان اس تی می‌گرفتم که بیستم پنج اردیبهشت دکتر گفت ضربان قلب بچت افت کرده و من به صورت اورژانسی سزارین شدم🥲 توروخدا توصیه ام به خانومای باردار اینه که ماه‌های آخر به حرکتهای بچتون حساس باشین چون نه. ماه زحمت کشیدین و یک لحظه غفلت موجب پشیمانیتون نشه من اون روز ساعت چهار عصر بستری شدم بعداز آزمایش خون و وصل کردن سوند که اصلا درد نداشت فقط یه حس چندش مانندی داشت که فکر میکردی ادرار داری و منو با ویلچر بردن اتاق عمل که هم استرس داشتم هم خوشحال بودم برای من آمپول بی حسی اصلا درد نداشت اصلا حسش نکردم و بعد از اینکه آمپولو زدن دراز کشیدم بماند که با پرستارا کلی گفتیم و خندیدیم و دختر من بدنیا اومد😍بخدا تو این بیست‌وسه سال هیچ لحظه ای بهتر از لحظه ی شنیدن صدای بچم نبود بطوری که دوست دارم بارها و بارها تکرار بشه اون لحظه و دخترمو گذاشتن روسینمو اون گریه میکرد من گریه میکردم🥺🥲
مامان 🎀 لِیلی کوچولو 🎀 مامان 🎀 لِیلی کوچولو 🎀 ۲ ماهگی
تجربه زایمانِ لیلی‌م پارت دهم :« تجربه زخم سینه»
۴بار شکمم رو فشار دادن ک متوجه چیزی نشدم چون هنوز بی حس بودم ، و سینم هیچ ترشحی نداشت ک بگم شیر بذم
اما بچه رو خوابوندن روی سینه ام و به سختی نوک سینم رو کیدادم تو دهنش
تا اینکه متوجه شدک اغوزشم اومدم
بعد هم ساعت۵ عصر بلند شدم راه رفتم و اولش تو بلند شدن درد داشتم اما بعد کم کم کمرم رو صاف کردم و رفتم تو راهرو پیاده روی
با کمپوت اناناس شروع کردم به خوردن و بعد سینه هام شدیداااا زخم شدن در حدی که گریه میکردم😭 و خون اومد از سرشون
و من هم پمادی نبرده بودم«از‌یه هفته به زایمان سر سینه هاتونو با روغن حیوانی چرب کنید و همراه خودتون هم به بیمارستان ببرین»
بعد سوند رو در اوردن بازم هیچی حس نکردم دردی هم نداشتم ، خونریزیم هم کلا بند اومده بود ک دکتر گفت دوباره شروع میشه که فرداش شروع شدتا۲۴ روز و بعد سر موعدم پریود شدم.
دیگه اینکه عصاره گوشت حتما ببرین شیر رو سریع راه میندازه، اب جوش زیاد بخورین شیر رو راه میندازه
از عوارض بی حسی کهیر یا خارش پاهام چند برابر شد، با پماد ارومش میکردم و با کاسنی و خاکشیر روز ۲۰ ام بهتر شدم.
عوارض دیگش درد شونه ام یا رگ رو رگ افتادن رگ شونه ام بود که بی نهاااایت درد کشیدم دفعه قبلی هم تو عمل کیستم با اینکه بیهوشی کامل بودم این عارضه رو داشتم اون موقع هم تابستون بود.مامانم معتقده عارضه بی حسی نیست ، چون زیاااااد عرق میکردم و هورمونام بدجور بودن دریچه کولر هم پشت تختم بود من عرق خشک شده بودم
خلاصه از دردش گریه میکردم اما از درد شونم عملم رو فراموش کرده بودم که اومدن دو تا متوکاربامول تزریق کردن برام و بهتر شدم و کم کم خوب شدم.
مامان بچه مامان بچه ۵ ماهگی
تجربه زایمان پارت 3

خیلی خوشحال شدم وقتی گفتن سزارین
دردام خیلی شدید شده بود با اینکه 4 سانت فقط باز شده بود
اومدن سوند وصل کنن اینجا خیلیشنبده بودم که از سوند وصل کردن میترسن و گفتن درد داره
به پرستاره گفتم تروخدا یواش وصل کن دردم نیاد
و من چون درد طبیعی داشتم میکشیدم فکر میکنم بخاطر اون بود چون اصلا درد سوند وصل کردن یا حتی سوزشش رو حس نکردم
فقط التماس میکردم و میگفتم تروخدا هنوز دوباره درد نیومده سراغم من و ببرین اتاق عمل هر 2 دقیقه یکبار درد میومد سراغم
اینا هم نمیدونم چیکار میکردن خیلی لفتش دادن تا بردن اتاق عمل
چند بار درد کشیدم دوباره
گذاشتن من و رو ویلچر و بردن اتاق عمل اونی که من و می‌برد اتاق عمل آقا بود
همونجا هم دقیقا درد اومده بود سراغم
دوست نداشتم ناله کنم جلوی اون آقا اما آنقدر درد داشتم نمیتونستم جلوی خودمو نگه دارم هموجوری جلوی دهنم و گرفتم و ناله کردم
رسیدم اتاق عمل لباسامو عوض کردم
بهم گفتن سریع برو رو تخت بشین
تخت هم خیلی بالا بود
همون موقع هم دوباره درد اومد سراغم
اونا هم عجله داشتن نمیدونم چرا
هی میگفت سری برو رو تخت
یکم صدامو بردم بالا گفتم درد دارم بزار دردمو بکشم دردم تموم شد میرم رو تخت اینجوری نمیتونم
گفت خب بکش دردتو
دستمو زدم به تخت و درد کشیدم ناله میکردم اونا هم دورم وایستاده بودن نگاه میکردن 4 نفر بودن فک کنم
مامان بردیا مامان بردیا ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت سوم
در عرض ۳۰ ثانیه بدنم گرم شد و بی حس شدم و کارشون رو شروع کردن من ساعت ده و ربع وارد اتاق عمل شدم و ده و بیست و دو دقیقه بچم به دنیا اومد و ساعت ده و چهل و پنج دقیقه بردن ریکاوری و تو ریکاوری متخصص بیهوشی برام پمپ درد وصل کرد و همون تایم بی حسی ماساژ رحمی دادن که من دردی حس نکردم و تا ۲۴ ساعت بعد عمل سوند بهم وصل بود و اولین راه رفتنم خیلی سخت نبود و خدارو شکر از زایمانم خیلی راضی بودم و اینکه فسقلی من تو ۳۷ هفته و ۶ روز به دنیا اومد و چون آمپول ریه نزده بودم و روز زایمان زدم احتمال میدادن که بچه بره تو دستگاه اما خدارو شکر احتیاج به دستگاه نشد و بچم کامل بود
پیشنهادم اینه که حتما پمپ درد بگیرید دردتون رو به صفر می‌رسونه
اینم از تجربه سزارین من🙃 هر کسی حق انتخاب داره و به نظرم با توجه به شرایط باید انتخاب کنی‌
من اگر بازم برگردم به عقب قطعا زایمان سزارین رو انتخاب می کنم برای همه آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم زایمان راحتی داشته باشید و کوچولو هاتون رو صحیح و سالم بغل بگیرید 🫂❤️
مامان نی نی  💙 مامان نی نی 💙 ۷ ماهگی
ختنه مشهد
دکتر امیر غریب
سلام به همه ی مامانا
اومدم تجربه ی خودمو از ختنه پسرم بگم
مشهد زندگی میکنم و برای ختنه پسرمو بردم پیش دکتر امیر غریب و واقعا کارشون عالی بود دست به شدت سبکی دارن و زود خوب میشه و بچه اصلا اذیت نمیشه
ما شب ختنه کردیم و تا رسیدیم خونه و بی حسی رفت تقریبا یه ساعت یکم بی قراری میکرد اونم نه زیاد چون استامینوفن داده بود دکتر بهش زودی خوابش برد آخر شب هم باز مجدد ۱۵ تا قطره استامینوفن دادیم و صبح هم ۱۵ قطره و دیگه استامینوفن ندادیم
روزی یه سی سی چرک خشک کن خیلیییی ضعیف می‌دیم تا ۵ روز برای اطمینان از اینکه چرک نکنه و دیر به دیر پوشک عوض میکنیم و بعد هر بار تعویض پوشک روش از کرمی که تجویز کردن میذاریم
به روش بخیه آقای دکتر برای پسرم ختنه کردن و تنها گریه ی پسرم اونم خیلی کم همون موقع بی حس کردن بود بعد از اینکه بی حس شد تو کمترین زمان ممکن و خیلی راحت ختنه کردن و باند ریزی بستن و تمام
و اینکه اصلا خونریزی نکرد بخیه هاش اما گفتن اگر خون ریزی کرد با انگشت یکم آلتش رو فشار بدیم که بند بیاد اما خداروشکر اصلا خونریزی نداشت